من امیدوارم اما صابر به من می‌خندد! نامه‌ای از محمدصابر ملک رئیسی از زندان اردبیل

محمدصابر ملک رئیسی که یازدهمین سال حبس بدون مرخصی خود را در زندان اردبیل پشت سر می‌گذارد، به مناسبت روز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» نامه‌ای نوشته است.

  • متن این نامه را در ادامه می‌خوانید:

امروز برای من روز فوق‌العاده‌ای است چون دیدم مناسبت امروز تقویم، روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی نامگذاری شده. پس به این امر اهمیت داده می‌شود و من بی‌خبر بودم! اما اگر اهمیت داده نمی‌شد چه لزومی داشت این روز را به این مناسبت نامگذاری کنند. قطعا این‌گونه نیست که فکر می‌کردم! پس با این حساب باید گفت: خداحافظ ای بدبختی! و سلام بر تو ای خوشبختی! خداحافظ ظلم و سلام بر تو ای عدالت! خداحافظ تبعیض و سلام بر تو ای برابری! خداحافظ اسارت و سلام بر تو ای آزادی! خداحافظ تبعید و سلام بر تو ای بلوچستان! خداحافظ زندان و سلام بر تو ای خانه! خداحافظ زندانبان و سلام بر تو ای خانواده!

اما چرا صابر به من می‌خندد؟ می‌دانم با رسیدن این روز باید آزاد شوم. چون حقیقتی که در نوجوانی فقط خروج غیرمجاز از مرز کشور داشته قطعا بعد از ۱۱ سال زندان حداقلش آزادی است! اما چرا صابر به من می‌خندد؟ من می‌دانم در حقوق اسلامی دیگر گروگان گرفتن کسی به‌خاطر کس دیگر را جایز نمی‌دانند. حال گروگان گرفتن من تمام می‌شود. با رسیدن این روز که روز حقوق بشر اسلامی است نمی‌گذارند من همچنان گروگان باشم.

اما چرا صابر به من می‌خندد؟ من که فقط امیدوارم! اما چرا صابر به من می‌خندد؟

کاش حداقل در همین یک روز، حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در کشور رعایت می‌شد و وضع بدین گونه نبود.

کاش حداقل طبق خود قانون حاکم بر کشور محاکمه و مجازات می‌شدیم تا حقوقمان پایمال نمی‌شد و آزاد بودیم.

کاش جایگاه حقوق فقط در کتاب قانون نبود و در بین قضات و دادگاه‌ها به آن نیز پرداخته می‌شد تا امثال من سال‌های عمر و جوانی‌شان را پشت میله‌های زندان نبودند.

کاش حداقل کسانی که مجریان و ضابطین قانون هستند به قانون احترام می‌گذاشتند و به آن عمل می‌کردند و استقلال داشتند.

کاش کسانی مثل من قربانی گروگانگیری وزارت اطلاعات نمی‌شدند.

ای کاش امروز من به خودم نمی‌خندیدم!

محمدصابر ملک رئیسی، زندانی سیاسی تبعیدی
مردادماه ۱۳۹۹
بند ۷ زندان اردبیل

برگرفته از تریبون زمانه
۱۵ امرداد ۱۳۹۹ – August 5th, 2020