دربارهء فساد فرزندان آنها

مائده امینی ـ در سايت همشهری

آنها تمام‌شدنی نیستند. هرچه شرایط سخت‌تر و تحریم‌ها شدید‌تر می‌شود، تعداد آنها بیشتر و سود آنها پرچرب‌تر می‌شود. سال گذشته، سال محاکمه آقازاده‌ها بود. پرونده‌های فساد بسیاری در این سال در صدر رسانه‌ها نشستند که متهمان آنها اسامی آشنایی برای همه بودند؛ از دهک‌های کم درآمد جامعه گرفته تا صادرکننده‌ها و واردکنندگان شناسنامه‌داری که این روزها با مشکلات مختلفی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. شبنم نعمت‌زاده، هادی رضوی، حسین فریدون، احمد عراقچی، مرجان شیخ‌الاسلام، عمار صالحی و… متهمانی بودند که به‌واسطه رابطه‌هایی که با دستگاه‌های حکومتی داشتند، توانستند هزاران میلیارد تومان از سرمایه کشور را چپاول کنند. اقتصاددان‌ها بر این باورند که فساد و اختلاسی که این روزها آقازاده‌ها رقم می‌زنند کنترل ثبات اقتصادی کشور را سخت‌تر و از سوی دیگر مردم جامعه را نسبت به ادامه حیات بی‌انگیزه‌تر می‌کند. در شرایط فعلی که خروجی بسیاری از واحدهای تولید و صنعتی به‌واسطه مشکلات واردات مواداولیه کاهش یافته و ۲میلیون نفر در ۳ماه نخست سال‌جاری از بازار کار خارج شده و همان حداقل حقوق یک میلیون و ۸۰۰هزار تومانی را هم ازدست داده‌اند، صحبت از فساد ۱۰۰میلیارد تومانی آقازاده‌ای به نام هادی رضوی، داماد محمد شریعتمداری، می‌شود.

فرصت‌ها و منابع در اقتصاد ایران در اختیار دوستان، رفقا و افرادی که وفاداری آنها احراز شده، قرار می‌گیرد و در شرایطی که کشور با کمبود شدید منابع ارزی دست‌وپنجه نرم می‌کند، آقازاده‌هایی هستند که با انتشار خبر ممنوعیت واردات گوشی‌های گران‌تر از ۳۰۰یورو، قیمت تلفن همراه را تا ۴۰درصد در بازار افزایش می‌دهند و از این افزایش قیمت سودهای کلان به جیب می‌زنند. چه اهمیتی برای آنها دارد که این قیمت‌ها دیگر به این سادگی‌ها اصلاح نمی‌شود؟ هیچ.

حضور آقازاده‌ها، اقتصاد را متزلزل می‌کند. وقتی کالای قاچاق به‌واسطه روابط آنها از آسمان، دریا و زمین وارد  و در گمرکات همه‌‌چیز رها می‌شود، کم‌کم اشتغال و تولید داخلی از بین می‌رود و محصول این روند، افزایش تورم، کاهش کالا در بازار و کاهش جذب سرمایه‌گذار در بازار است.

نورچشمی‌ها در منصب قدرت

 این روزها حتی قبح استفاده از واژه آقازاده ریخته است. فساد دانه‌درشت‌ها لقلقه زبان همه جامعه شده و انتصاب ژن‌های به اصطلاح خوب آن‌قدر ادامه پیدا کرده که صدای مسئولان هم درآمده؛ مثلا علی ربیعی زمانی که وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی بود در گلایه‌ای گفته بود: «متأسفانه با وجود تأکیدهای مکرر و صدور بخشنامه‌های متعدد، گزارش‌هایی درخصوص به‌کارگیری منسوبین به افراد سیاسی در سطوح مدیریتی شرکت‌ها و هلدینگ‌های تابعه برخلاف اصول شایسته‌سالاری دریافت می‌کنم و همینطور از ارتباطات غیررسمی و خارج از ماموریت‌های غیرمحوله توسط برخی مدیران با افراد ذی‌نفوذ سایر قوا مطلع هستم. اینگونه اقدامات نشانگر مسئولیت نداشتن و بی‌کفایتی این نوع مدیران است که برآیند آن، مخدوش‌سازی سرمایه اجتماعی، ترویج یأس و بی‌تفاوتی است». در آن دوران شستا را بهشت آقازاده‌ها و حیات خلوت سیاسیون منتسب به قدرت می‌دانستند.

محمد دادکان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال هم در یکی از آخرین مصاحبه‌های خود گفته: «آقازادها در حال توسعه فساد در این مملکت هستند. این پول‌ها متعلق به مردم ایران است. وقتی هم کسی می‌خواهد برخورد کند، اول تهدید می‌شود و بعدش می‌گویند پسر فلان مسئول است و نمی‌شود با او برخورد قانونی کنیم». یا مثلا در شهریور سال گذشته در جریان رسیدگی به متهمان بانک سرمایه، رسول امیرقهرمانی، نماینده دادستان تهران، در سومین جلسه رسیدگی به اتهامات باند جهانبانی گفت: «در شرکت‌های زیرمجموعه جهانبانی، متهم ردیف اول که آن را هلدینگ نام نهاده‌اند، برخی آقازاده‌ها و فرزندان مسئولان کشور حضور دارند که حقوق مردم را تضییع می‌کنند و با پول مردم سهامدار شده‌اند».

۱۶ امرداد ۱۳۹۹ – August 6th, 2020