ضرورت کارآ تر کردن اهرم های فشار

مقداد عسکريان

به علت تاثیر گذار بودن اقتصاد امريکا بر اقتصاد دیگر ملل دنیا، و فارغ از اینکه امریکا در قوانین خود این حق را دارد یا ندارد که، بعنوان اهرم فشار، گروهی را تروریست بنامد (که دارد)، آشکار است که، در پی خروج اين کشور از برجام و اعلام اينکه معافیت خرید نفتی برای خریداران نفت از ایران دیگر تمدید نمی‌شود، و وارد کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به لیست گروه های تروریستی بمنظور به زانو در آوردن اين حکومت، اکنون سیاستمداران پر نفوذ امريکا چشم به عکس العمل حکومتی دوخته اند که نشان داده، جز در موارد خاصی همچون شلیک کور موشک های خود به نقطه هائی در سوریه، در سیاست های کلان و بالطبع نوع عکس العمل اش در اینگونه موارد، صبر قابل ملاحظه ای دارد.

اما براستی نبايد پرسيد که آيا اهرم های فشاری همچون تحريم ها و خروح از برجام و تروريست خواندن سپاه پاسداران واقعاً تأثيری اساسی دارند؟ و يا در چه زمانی ممکن است امریکا و هم پیمانانش به این نتیجه برسند که اين اقدامات نيز اثری نداشته و بکار رام کردن اين اسب چموش نمی آيند؟

دليل ضرورت طرح اين پرسش را بايد در اين واقعيت جست که، در این گونه تقابل های بین المللی، راه های تخفيف تأثیر فشارها وجود دارند و همواره هستند کشورهایی که مخالف زده و مانع تأثيرگذاری اينگونه اقدامات شده‌اند. مثلاً، روسیه و چین از کشورهای قدرتمندی هستند که می توانند با خرید نفت به قیمت بسیار پایین تر از قیمت جهانی و صادر کردن کالا بحای پول نقد، تا حدودی اثر تحریم ها را خنثی کنند. و این جدا از فروش مخفی نفت توسط «برادران مسلح قاچاقی» در اسکله های متعددشان در جنوب می باشد. از طرفی دیگر، قاچاق مواد مخدر توسط همپیمانان سپاه در دیگر نقاط جهان (مانند امریکای جنوبی و مرکزی) و قاچاق اسلحه به آفریقا همچنان جزو در آمدهای سپاه خواهند بود. مافیای عظیم سپاه با شبکه های پیچیده و سلول ای خفته در کشورهای مختلف آماده هر گونه عملی است. وقتی همهء این موارد را در نظر بگیریم می توانيم ديد که اينگونه اقدامات دولت ترامپ برای براندازی حکومت اسلامی چندان کافی نيست.

شاید اگر تا اين جای مطلب را خوانده باشيد منتظر باشید که در سطرهای باقیمانده این یادداشت از «جنگ» سخن گفته شود حال آنکه، به نظر صاحب اين قلم، جنگ نيز گزينهء دولت پرزيدنت ترامپ نخواهد بود؛ چرا که او تا بحال سعی فراوانی کرده تا قول های انتخاباتی خود را اجرا کند و درگیر نکردن نیروهای مسلح امریکا در جنگی تمام عیار یکی از آنها است. در نتيجه، تا کنون پايان مسیری که دولت ترامپ در آن گاه قدم زده و گاه دویده صرفاً به «مذاکره» ختم می شود.

اين وضعيت شبيه وقتی است که والدین یک کودک سرکش برای تنبیه او کم کم لوازم مورد علاقه اش را از دسترس اش خارج ‌می کنند تا جایی که – مثلاً – وقتی تبلت و یا کنسول بازی های کامپیوتری را از او می گرند فرزندشان تازه متوجه وخامت اوضاع ‌شده و، بسته به میزان علاقه به دارائی های خود، شروع به توجه نشان دادن به وقایع دور و بر خود می‌کند. البته نه حکومت آن فرزند است و نه دولتمردان امريکا آن والدین، اما روشی که دولت ترامپ در طی این مدت در پیش گرفته خبر از آن دارد که دولت امریکا برای کشاندن حکومت اسلامی به پای میز مذاکره می کوشد. اگر دولت امریکا در راستای برانداختن حکومت اسلامی مسلط بر ايران به دنبال راه حل قاطعی بود خیلی وقت پیش می باید برقی که موجب کار کردن اسباب بازی های اين حکومت است را قطع می‌کرد .

البته هیچ ایرادی به دولت امریکا وارد نیست چرا که شهروندان این کشور هستند که با مالیات خود بودجهء دولت را تامین می‌کنند و بالطبع دولت امریکا باید به فکر منافع کشور متبوع اش باشد. اما در مورد اينگونه منافع داخلی امریکا و و نقش اين کشور در وضعيت آيندهء ايران نباید فراموش کنیم که بین خط مشی دولت ترامپ در قبال حکومت اسلامی از يکسو و در قبال مخالفان اش، از سوی ديگر، سهم توجه به مخالفان و اپوزیسیون حکومت اسلامی بسیار بی رونق بوده است. دولت امریکا به سرعت تحریم ها را تشدید می‌کند و سپاه را تروریستی می خواند ولی در قبال اپوزیسیون بهمان گونه عمل نمی کند.

پرداختن به اينکه امریکا چه نقشی می تواند در راستای حمايت از اپوزیسیون بازی کند مجالی ديگر می طلبد اما در اين يادداشت مختصر می توان به بيان این نکته بسنده کرد که دولتمردان امریکا تا بحال برای شناسایی اپوزیسیون خارج از کشور کوششی نشان نداده اند.

در کنار اين واقعيات، نبايد از ياد برد که مآلاً این مردم ایران هستند که حرف آخر را در شناسایی و به رسمیت شناختن افراد یا گروه هایی خواهند زد که به عنوان اپوزیسیون حکومت اسلامی و در راستای ايجاد آلترناتيوی شايسته برای استقرار حکومتی سکولار دموکرات در ايران آينده می کوشند. تنها اگر چنين آلترناتيوی بوجود آيد و مردم ايران نيز از آن حمايت کنند است که می توان نتايج واقعی و شگرف تحريم ها و اقدامات تحديد کنندهء عمليات حکومت اسلامی را، هم در منطقه و هم در ايران، مشاهده کرد.

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ – اول ماه مه ۲۰۱۹ – ایالت کنزاس – امریکا