محمود ابطحی
خامنهای ديروز در جمع معلمان و فرهنگیان، با تأکید بر اهمیت کار آنها، گفت: «شما معلمان در واقع هویت سازی فرهنگی میکنید تا جامعه احساس هویت کند. تمدن، متکی به فرهنگ است. اگر فرهنگ قوی و غنی نباشد تمدن بهوجود نمیآید.»
این سخنان راجع به اهمیت کار معلمان، که میتواند درست هم باشد، در آنجائی فاجعه بار میشود که گویندهء آن یک آخوند شیعه و در بالاترین مقام حکومتی و مذهبی باشد. زیرا تعریفی که او از فرهنگ و تمدن ارائه میدهد مطلق است و جایی برای اظهار نظر متخصصان و یا هر کس دیگری نمیگذارد.
همچنين هویتی که او برای جوانان ایرانی مناسب میداند در جملات دیگری از او در همین سخنرانی پیداست. او به عنوان نمونهای از کارهای بزرگ آموزش و پرورش که مورد تأییدش است میگوید: «هزاران دانشآموز و معلم شهید، و نسل سوم و چهارم انقلاب که با وجود زمینههای گوناگون برای مفاسد اخلاقی در دنیای امروز، با انگیزهء مجاهدت، محکم و استوار در مقابل دشمن میایستد و برای اعزام به دفاع از حرم اصرار می کند … جوانان فعال در اردوهای جهادی و دلدادگان به معنویات و اهل دعا، توسل و پیادهروی اربعین در همین آموزش و پروش تربیت شدهاند».
خامنهای کشور را ملک خود میداند و ایرانیان را بردگانی که در آن مشغول بیگاری هستند؛ پس به خود حق میدهد که فرزندان ایرانیانی که زمانی برترین تمدن روزگار خود را ساخته بودند و فرهنگ یگانهای که سرچشمه زیباترین ارزشهای انسانی است را به آدمیان هدیه کردهاند، سربازان چشم و گوش بسته و فرمانبر او تبدیل شوند. او از آموزگاران ایرانی میخواهد که از فرزندان ایران تروریستهای اسلامی بسازند که او بتواند با استفاده از نیروی آنها در منطقه و دنیا دست به ترور و آشوب بزند، همانگونه که در این چهل سال او و سلفش، خمینی، کردهاند. او که همراه با نزدیکانش به تاراج سرمایههای مادی ایران خو گرفتهاند، فرزندان ایران را هم از قبیل سرمایههایی تاراج شدنی میدانند. سخنان خامنهای اگرچه به طور کلی تازگی ندارند و مدتهاست با دریدگی آنها را تکرار میکند، همزمانی آن با «جیغهای بنفش» محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه حکومت، در تلویزیون فاکس و سید عبدالرحیم موسوی، فرمانده ارتش، در سخنرانی ديروزش برای فرماندههان ارتش، و به نوعی اعلام آرایش جنگی است که به آن اهمیت میدهد.
در عين حال، در همین روزها که خامنهای از معلمان ایرانی میخواهد برایش پیاده نظام اسلامی تربیت کنند و زیر دستان اش خبر از بستن تنگه هرمز و جنگ میدهند، برخی از کنشگران از اپوزیسیون میخواهند که تمام تلاش شان را در همهء کشورهای خارجی که ساکن آنند بر فعالیتهای ضد جنگ بگذارند. این گمراه کردن اپوزیسیون است، اگر نگران جنگ هستند باید درون ایران دست به کار شوند و برابر جنگ طلبیهای حکومت بایستند. کار اپوزیسیون ایرانی این نیست که در برابر دولتهای خارجی بایستند. اپوزیسیون سکولار دموکرات اگر خواهان صلح است و از بروز جنگ و نابودی ایران در هراس است، در راه ساختن جبههء فراگیر سکولار دموکراسی تلاش کند.
در شرایط کنونی که حکومت اسلامی، اقتصاد و زیست بوم ایران را از میان برده است و زندگی انسان ایرانی و تداوم موجودیت کشور ایران در خطر جدی قرار گرفته است، ساختن جبههء سکولار دموکراسی که بتواند وظایف یک آلترناتیو توانمند را انجام دهد، گام بزرگی در راه رهایی از حکومت اسلامی است.
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ – ۲ مه ۲۰۱۹