نشريهء «نشنال اینترست»: کاخ سفید در طول چند هفته گذشته، در راستای کمپین ”فشار حداکثری” و با هدف جلوگیری از فعالیت های مخرب بین المللی رژیم حاکم بر ایران، فشار تحریم ها را تشدید کرده، فرماندهان سپاه را به لیست سیاه اضافه نموده و به خریداران خارجی نفت ایران تفهیم کرده که ادامه تجارت با حکومت اسلامی برایشان عواقب بالقوه فاجعه باری به همراه خواهد داشت.
اما فشار تا چه حدی ادامه می یابد؟ پرزیدنت دونالد ترامپ بارها اعلام کرده است که مایل است، بدون پیش شرط برای یک توافق جدید بعنوان جایگزین برجام، با رهبر حکومت اسلامی مذاکره کند.
اگر رهبر حکومت اسلامی موافقت کند که به میز مذاکره بازگردد، دستيابی به توافق ممکن است. اما فشارهای عظیم اقتصادی و سیاسی که در حال حاضر توسط ایالات متحده به ایران تحمیل شده است می تواند منجر به نتیجه دیگری نیز بشود: سقوط رژیم کنونی ایران. حال برای سیاست گزاران این پرسش مطرح شده که اگر ایالات متحده واقعا در ایجاد تحول اساسی در ایران موفق شود، قدم بعدی چه خواهد بود؟
در این صحنهء سیاسی، شاهزاده رضا پهلوی، یکی از رهبران اپوزیسیون دموکراتیک سکولار، شخصيت برجسته ای است. وی تنها چند سال تا به قدرت رسیدن فاصله داشت که، پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹، خانواده اش مجبور به ترک ایران شد. وی در همه این سال ها با حاکمان روحانی ایران مخالفت نموده و راه دیگری را برای اداره سرزمین خود بیان کرده است.
شاهزاده در بین ایرانیان خارج از کشور طرفداران بسياري دارد و در خيابان های ايران نيز، در تظاهراتي كه از اواخر سال ۲۰۱۷ در سرتاسر كشور اتفاق افتاد، معترضان به حکومت اسلامی شعارهايی در حمایت از او سر دادند. شاهزاده پهلوی تا کنون کمتر در محافل سیاسی حکومتی آمریکا مطرح شده است، هرچند که بدون شک همه نام او را می دانند اما کمتر از اهداف و نظریات وی مطلع هستند.
شاهزاده و هوادارانش در گرماگرم مواجهه دولت آمریکا و حکومت اسلامی بر تلاش های خود برای تعامل جدی با واشنگتن بمنظور تاثیر گزاری در روند تغییرات در ایران افزوده اند. وی در جلساتش با محافل مختلف و گروه های سیاسی متنوع، جزئیات اهداف خود را در برای آینده ایران و جایگاه آن در جهان را توضیح می دهد.
آقای پهلوی معتقد است که ایالات متحده با انتخابی اساسی در سیاست خود برای ایران مواجه است. آمریکا می تواند يا “وضعیت موجود” را دنبال کند که در بهترین حالت برخی تغییرات رفتاری را از رهبری فعلی ایران به دست آورد، یا می تواند بر تلاش خود به طور واضح برای ایجاد یک نظام سیاسی جدید در تهران بیافزاید. شاهزاده استدلال می کند که مسیری که واشنگتن انتخاب می کند تاثیر زیادی بر طیف وسیعی از مسائل، از پرونده هسته ای گرفته تا روابط دوجانبه و تا موقعیت ایران در خاورمیانه، دارد.
در اینجا خواسته ها و آرزوهای مردم ایران مهم است. طبق گفتهء آقای پهلوی، مردم از زمان جنبش سبز سال ۲۰۰۹ به طور قابل توجهي تغيير يافته اند. جنبش سال ۲۰۰۹ اصلاحات نظام جمهوري اسلامي را به جاي پايين آوردن کل آن دنبال می کرد. در حال حاضر، ایرانی ها برای ایجاد تغییرات اساسی در حکومت هم عقیده هستند و این خواستهء مردم در اعتراضات مداوم شان علیه رژیم ایران به وضوح دیده می شود.
اما، در عين حال، شاهزاده اذعان می کند که آمریکا اساساً در مبارزه علیه رژیم ایران تنها است. اروپا خسته تر از آن است که موضع اصولی علیه آیت الله ها را بکار گيرد. روسیه هم به عنوان بزرگترین مانع تغییر واقعی در ایران عمل می کند. کرملین سهم عمیق و پایداری در حفظ حکومت اسلامی دارد و به یک شریک اصلی آن تبدیل شده است. با این حال، شاهزاده معتقد است که آمریکا متحد ایرانیان است، بخصوص زمانی که آنها درک کنند که ایالات متحده یک استراتژی بلند مدت برای تغییر اساسی در کشور دارد.
آقای پهلوی معتقد است که بزرگترین چالش پیش روی مخالفان حکومت اسلامی یک ترس ناشناخته است که از بحث در مورد جایگزین های رژیم ناشی شده است. برای مقابله با این مسئله، مخالفان ایران باید یک نقشهء راه برای انتقال سیاسی و همچنین نوعی سازمان غیر سیاسی برای پیش بینی مشکلات آینده و ارائه راه حل ها ایجاد کنند. به نظر می رسد که اقدام مقدماتی در این راستا از سوی شاهزاده و حامیان وی در قالب یک طرح جدید و غیر سیاسی که به نام «پروژه ققنوس» شناخته می شود، به گونه ای طراحی شده است که گرایش های مختلف مخالفان برای ایران پس از روحانیون را به یک چشم انداز مشترک نزدیک کند.
شاهزاده رضا پهلوی همچنین معتقد است که عناصر اصلی حفظ رژیم، از جمله ارتش مذهبی که به عنوان سپاه پاسداران شناخته می شوند، در وضع موجود عاطل نمی شوند و می توانند در جهت تغییر رژیم مطرح شوند، به شرطی که بطور واضح استراتژی خود برای خروج از وضعیت موجود را بیان کنند که در این صورت حداقل برخی از سهم (اقتصادی و سیاسی) آنها تحت نظم جدید می تواند حفظ شود. آقای پهلوی استدلال می کند که ایالات متحده باید روی اقدامات هدفمند مانند مسدود کردن دارایی ها و ممنوعیت سفر به عنوان راهی برای هدف گیری رهبران رژیم تمرکز کند. این کار پیامی قوی را برای مردم ایران می فرستد، مبنی بر اينکه ایالات متحده افراد بد را می شناسد و همچنین به ایجاد اختلاف در نهادهای کلیدی رژیم (مانند سپاه پاسداران) کمک می کند.
گر چه شاهزاده نمی گوید که یک دولت آینده ممکن است بخواهد یک قدرت هسته ای باشد، اما استدلال می کند که چنین سرمایه گذاری هایی برای یک دولت جانشین حداقل در کوتاه مدت بی فایده است و حکومت را از ایجاد ساختار لازم و تثبیت اقتصادی که کشور به شدت به آن نیاز دارد، منحرف می کند. او در ادامه می گويد که مسئله هویت رژیم باید عامل حاکم بر نحوهء برخورد جامعهء بین المللی با موضوع جاه طلبی های هسته ای ایران باشد. چرا که، همانطور که شاهزاده می گوید، “این اسلحه نیست. این انگشت روی ماشه است. “
اساسا، چشم انداز شاهزاده، مقاومت غیر خشونت آمیز علیه حکومت اسلامی است. او به شدت با اینکه ایرانیان عادی در برابر آیت الله ها سلاح بدست بگیرند، مخالف است و به جای آن معتقد است که می توان از طریق روش های غیر خشونت آمیز یک فروپاشی کنترل شده ایجاد کرد که رهبری جدیدی را به قدرت میرساند. در این فرآیند شاهزاده خود را به عنوان یک وکیل صادق می داند که می تواند نیروی خود را در جهت ایجاد نهادهای نوظهور برای یک ایران پسا تئوکراسی قرار بکار گيرد.
پیام آقای پهلوی این است که ایالات متحده نیاز به تغییر اساسی در مورد ایران دارد. به عقیده وی برای جدی بودن رهبران آمریکا در مورد ایران جایگزینی وجود ندارد. و اگر این جدیت خود را آشکار کند، شاهزاده اطمینان دارد که ایالات متحده مشکلی برای یافتن متحدانی در خیابان های ایران نخواهد داشت.