اقتصاد سیاسی آلودگی هوا

رادیو زمانه-زندگی در شهرهای بزرگ به خصوص در تهران و اهواز تجربه بی واسطه‌ای از آلودگی هوا به ما می‌دهد: مه-دودهای خاکستری نگاه ما را به بیرون پنجره می‌بندد و بوی گازوئیل نیم‌سوخته مشام هر انسانی را آزار می‌دهد. کوچ گنجشکها و دیگر پرندگانی که روزگاری نوای خوششان میهمان تهران بودند، نشان از تغییرات آب و هوایی خطرناکی دارد که در این شهر اتفاق افتاده است. منظره شهر از کوه‌های شمال تهران به خصوص در فصول سرد دهشتناک است و ابری سیاه که بر سر شهر چنبره زده از ذهن بیننده پاک نمی‌شود.

آلودگی هوا اثرات مشخصی بر سلامتی افراد دارد. وزارت بهداشت و درمان به عنوان متولی سلامت مردم هر از چندگاهی آماری از میزان مرگ و میر افراد بر اثر آلودگی هوا اعلام می‌کند و دیگر هیچ! گویی وزارت بهداشت فقط متولی درمان مردم است و نباید در رابطه با عوامل خطرآفرین اجتماعی سخنی براند. ما از وزارت بهداشت صدایی علیه آلودگی شدید هوا در شهرهای بزرگ و علت یابی آن نمی‌شنویم. البته از وزیر مستعفی بهداشت که از خودروهای شاسی بلند SUV برای رفت و آمد استفاده می‌کند، نمی‌شد انتظار داشت که صدایی علیه وجود این میزان خودروی شخصی بلند کرده یا از محدودیت حجم موتور ماشین‌های موجود دفاع کند!

قدرت بالای اقتصادی صنایع اتوموبیل‌سازی توان سیاسی بسیار زیادی به آنها بخشیده است. تا آنجا که سیاست‌گذاری‌های شهری را نیز به نوعی تابع فروش آنها کرده است.

با این همه آمار بیماری‌زایی و مرگ زایی آلودگی هوا در بازه جهانی خودش تا حدی مشخص است. به بیان سازمان جهانی سلامت WHO (“سازمان بهداشت جهانی”) ۹۱ درصد جمعیت جهان در هوای آلوده تنفس می‌کنند. به عبارت دیگر از هر ۱۰ نفر ۹ فرد با هوای آلوده سرو کار دارند. ۸۰ درصد مردم شهرنشین در هوایی تنفس می‌کنند که آلودگی آن حتی از محدوده آلودگی اعلام شده از سوی سازمان بهداشت جهانی نیز فراتر است.

آلودگی هوای شهرها بیشتر ناشی از سوخت‌های فسیلی در خودروها، فعالیت صنعتی کارخانه‌ها و مولدهای انرژی، بخارات ناشی از دفع زباله و مصرف انرژی‌های غیرپاک برای گرمازایی و دیگر فعالیت‌های شهروندان است. آمار مرگ زایی این “آلودگی بیرونی” در عرصه جهانی ۴,۲ میلیون نفر در سال است. آمار بیماری‌زایی و مرگ زایی آلودگی هوا به گفته سازمان بهداشت جهانی به شرح زیر است: ۲۹ درصد از سرطانهای ریه، ۱۷ درصد از بیماریهای حاد ریوی و عفونتهای ناحیه تحتانی ریه، ۲۴درصد از سکته‌های مغزی، ۲۵ درصد از بیماریهای قلبی-عروقی و ۴۳ درصد از بیماریهای مزمن انسدادی ریه. این آمار شامل مرگ و میز ناشی از این بیماریها نیز می‌شود. آمار آلودگی هوای خانگی هم بخشی دیگر از این ماجراست. اکثر این آلودگی هوای خانگی ناشی از پخت و پز با سوخت‌های ناسالم است. طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی ۳ میلیارد انسان در معرض آلودگی هوای خانگی قرار دارند که باعث ۳,۸ میلیون نفر مرگ در سال می‌شود و ۵۰% از عفونتهای ریوی (سینه پهلو) در کودکان به علت آلودگی هوای خانگی است. از این میزان مرگ و میر ۲۷% به سینه پهلو، ۱۸% به سکته مغزی، ۲۷% بیماریهای انسدادی قلبی-عروقی، ۲۰% مشکلات مزمن ریوی و ۸% سرطان ریه است. در مجموع می‌توان گفت که ۸ میلیون نفر به علت آلودگی هوای شهری و خانگی در سال جان خود را از دست می‌دهند.

با توجه به این میزان مرگ و میر و مشکلاتی که آلودگی هوا برای سلامتی شهروندان و حتی شهروندان آینده (زیرا زنان اثرات آلودگی هوا را می‌توانند به نسل بعدی منتقل کنند) ایجاد می‌کند، چرا دولتها و به خصوص دولت ایران نسبت به این مسئله اگرنه بی اعتنا که کم اعتناست و تجربه ۵۰ ساله آلودگی هوای تهران نتوانسته راهکارهایی کلان برای برون رفت از این وضعیت ایجاد کند. علت اصلی باقی ماندن این دایره بسته چیست و چگونه می‌توان این دور باطل را شکست؟