محمود ابطحی
در محیط زیستی که در کنار عرضهٔ منابع مورد نیاز برای زنده ماندن انسان، خطرهای گوناگون را هم برای او در خود دارد، حفظ حیات برای انسان همیشه با چالشهای فراوانی همراه بوده است. این چالشها اگرچه با پیشرفت زمان و آغاز شکلگیری و رشد تمدن انسانی تغییر شکل داده است، هیچگاه از میان نرفته است. پایهء تصمیم گیری های انسان، که با هدف حفظ حیات انجام میشوند، در مفهوم «من» قرار دارد. به زبانی دیگری، نقطهٔ آغاز روند تصمیمگیری برای انسان، چه آگاهانه و چه به طور ناخودآگاه، مفهوم «من» در برابر «دیگری» است. با رشد جمعیت و شکلگیری گروههای انسانی، در این رابطه مفاهیم پیچیدهتری بوجود آمده اند و رفته رفته در کنار مفهومهای پیشین «من» و «دیگری» مفاهیم گروه «من» و گروه «دیگر» بوجود آمده است و این «گروهها» اشکال گوناگون به خود گرفتهاند.
در مقطعی که جمعیتهای نخستین انسانی برای افزایش احتمال حفظ حیات بوجود آمدند و زندگی در کنار یکدیگر را برگزیدند، انسانها آموختند که اگر افراد با ویژگیهای گوناگون وظایف را میان یکدیگر تقسیم کنند، میتوانند کارایی زندگی جمعی را افزایش دهند. در میان افراد گروهها، فردی که ویژگیهای خاصی، مانند هوش بیشتر، توانایی بهتر حل مسئله، تجربهٔ بیشتر و بدن قویتر و دیگر ویژگیها را دارا بود، نقش رهبری را به عهده میگرفت. این فرد که دشوارترین وظیفهٔ جمع را بر عهده داشت، برای حفظ جان «خودیها»، یعنی اعضای گروه، و تأمین نیازهای آنها مدام خود را در خطر قرار میداده است و در عمل نشان میداد که منافع گروه برای او در اولویت است و از راههای گوناگون احساس تعلق به گروه را در جمع خود ایجاد میکرد و زنده نگه میداشت.
در دوران ما هنوز این مفهوم خودی و ناخودی وجود دارد و برای حفظ حیات ضروری است. اگرچه در شرایط جهانی امروز پیچیدگیهای زندگی و روابط انسانی میتواند باعث میشود برای یافتن جایگاه خود در گروهی که به آن تعلق داریم و یا حتی شناخت خود گروه دچار اشتباه شویم، ولی نشانههایی وجود دارند که در این راه به ما کمک میکنند.
انسان ایرانی، برای حفظ امنیت خود، بالفعل کردن استعدادهای بالقوه، رشد تواناییهای گوناگون خود، دستیابی به زندگی انسانی و نشستن بر جایگاهی که شایسته اوست، در جهانی پیچیده با رقبایی که به سختی برای دستیابی به چنین زندگی انسانی در تلاشند، باید گروه خود را درست تشخیص دهد و با وفاداری خود را به آن متعلق بداند. در دوران مدرن این گروه «ملت» نام دارد و ایرانیان باید دریابند که به ملت ایران تعلق دارند.
رهبری حکومت اسلامی مستقر در ایران، گروه خود را نه ملت ایران که گروهی از باورمندان به حکومت ولایی میداند که از کشورهای گوناگون منطقه گرد هم آمدهاند. در نتیجهٔ وجود این حکومت در ایران، منابعی که تعلق به ایرانیان دارد برای زندگی و امنیت و رفاه گروه «دیگری» هزینه میشود و حاصل فقر اقتصادی و اجتماعی بخش بزرگی از ملت ایران است.
حال در شرایط رقتباری که برای ایرانیان بوجود آمده است، گروههایی در قالب سازمانهای سیاسی قومیتی، در تلاشند که بخشهایی از ملت ایران را با دستآویز قرار دادن برخی گوناگونهایی که میان جمعیتهای ایرانی وجود دارند و همیشه سرچشمهٔ توانایی ملت ایران بودهاند، آنان را نسبت به اصل خود، بدبین کرده و بفریبند.
مبارزهٔ سکولار دموکراتها علیه حکومت اسلامی، که دشمن اصلی ملت ایران است، بر پایهٔ تعلق همهٔ ایرانیان به «ملت ایران» به عنوان سرچشمهٔ زندگی انسان ایرانی قرار دارد. به همین سبب آلترناتیو سکولار دموکرات ایران برای پیروزی باید احساس تعلق به «ملت ایران» را در همهٔ مردمان ایرانیانی که تحت ستم حکومت اسلامی از چنین احساس تعلقی منع شدهاند، زنده کند.
۳ امرداد ۱۳۹۸ – ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۹