تهران و استراتژی غرق کردن ماهی!

امیر طاهری

          آیا جمهوری اسلامی از هراس وارد شدن به گفتگوی احتمالی با «شیطان بزرگ» تلاش می‌کند دست به هر کاری بزند؟ شواهد در هفته‌های گذشته نشان می‌دهد که پاسخ مثبت است.

در جریان حمله خمپاره‎ای به بندر الفجیره در امارات بین چهار تا شش کشتی نفتکش و تجاری آسیب دیدند، که تعدادی از آنها متعلق به عربستان و نروژ بود

          تهران واقعا مجموعه‌ای از حملات را علیه نفتکش‌ها در فجیره امارات در نزدیکی شبه جزیره جاسک ایران انجام داد. همچنین نمایندگانش در عراق دست به موشک‌پرانی علیه مواضع آمریکاییان زدند. شبه‌نظامیان حوثی وابسته به ایران در یمن هم  برای بالا بردن سطح تنش‌ها باز تعدادی موشک پرتاب کردند بدون آنکه بر وضعیت عمومی نظامی در این کشور اثری بگذارند. هفته گذشته نیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دو نفتکش با پرچم بریتانیایی را توقیف کرد و یکی از آنها را پس از قدرت‌نمایی و هشدارهای تند آزاد کرد.

          تهران داستان‌های متناقضی درباره نفتکش بریتانیایی توقیف شده روایت می‌کند؛ رئیس مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی، گفت، ایران نفتکش بریتانیایی را در پاسخ به توقیف نفتکش ایران توسط بریتانیا که تلاش می‌کرد تحریم‌های اقتصادی اعمال شده از سوی اتحادیه اروپا علیه سوریه را دور بزند، توقیف کرد. با این حال سخنگوی رسمی حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی گفت، این دو مسئله کاملا از هم جدا هستند و کشتی بریتانیایی به دلیل تخلف از قوانین و مقررات دریانوردی توقیف شده است.

          در روایت دیگری، تهران به حزب‌الله لبنان دستور داده که مواضع خود را در خطوط آتش‌بس با اسرائیل در لبنان و سوریه تقویت کند. علاوه بر این، رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای روز دوشنبه گذشته با هیئت بلندپایه‌ای از حماس، شاخه فلسطینی گروه «اخوان المسلمین» دیدار کرد تا امکان اقامه نماز برای یک روز در مسجد الاقصی در اورشلیم یا بیت‌المقدس بررسی شود. با وجود مشکلات مالی که تهران بر اثر تحریم‌های اقتصادی امریکا با آنها روبرو است، خامنه‌ای به رهبران «حماس» پیامی اطمینان‌بخش درباره ادامه حمایت مالی ایران از این سازمان شبه‌نظامی داد.

          این موضوع از این رو مهم است که نشان می‌دهد تحریم‌های آمریکایی قادر نیستند رفتار و سلوک تهران را آنگونه که دولت ترامپ می‌خواهد تغییر دهند. وزرات اطلاعات جمهوری اسلامی مجموعه‌ای از اخبار شگفت‌انگیز درباره کشف شبکه‌ای از مزدوران سازمان جاسوسی آمریکا داده است. افرادی که گویا به ساختار حکومت جمهوری اسلامی و شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی مرتبط با آن نفوذ کرده بودند. واقعیت این است که روایت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی سرشار از ابهامات و تناقضات است و پر از اطلاعات گمراه‌کننده و مبالغه است تا پیش از آنکه در برابر آمریکا به کرنش بپردازند، از خود یک چهره‌ی جدی به نمایش بگذارند.

          در ابتدا وزارت اطلاعات سخن از کشف شبکه‌ای می‌گوید که ظاهرا زیر نظر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در مکانی نامعلوم بوده فعالیت می‌کرده. آنطور که این وزارتخانه در بیانیه‌هایش ادعا می‌کند، آن شبکه بخشی از تلاش‌های مذبوحانه‌ جدیدی است که توسط خانم جینا هسپل رئیس سازمان جاسوسی آمریکا انجام می‌پذیرد. همچنین مطابق روایت اولیه درباره این موضوع، اعضای شبکه مورد اشاره آموزش‌های سطح بالایی در تکنیک‌های گزارشگری و جاسوسی دیده‌اند و به تجهیزات بسیار پیشرفته برای انتقال اطلاعات به خارج از کشور مجهز بوده‌اند.

ظریف به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی اختیاری ندارد و حرف اول و آخر را خامنه‌ای می‌زند

          با این حال طبق روایت‌های بعدی، این وزارتخانه اصرار داشت که ۱۷ عنصر به شکل فردی عمل می‌کردند و هیچ تماسی میان آنها ثبت نشده است و در نتیجه دادن صفت «شبکه» به آنها- که پیشتر ادعا شده بود- دشوار است. مهمتر از آنچه گذشت آنطور که وزارت اطلاعات ادعا کرده اغلب این عوامل که به دام افتاده‌اند، قربانیان «شکار» سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا بوده‌اند و با وعده‌هایی همچون ویزای آمریکا و اجازه کار در ایالات متحده جذب شده‌اند. به عبارت دیگر، امکان ندارد این افراد آموزش بالایی در زمینه کارهای جاسوسی و گزارشگری بر اساس معیارهای متعارف دیده باشند! بدتر از همه اینکه وزارت  اطلاعات که از ادعاهای اولیه خود مبنی بر اینکه خانم هسپل عقل برنامه‌ریز پشت این شبکه فارسی خبیث بوده است، برگشته و این ادعا را مطرح کرده که اعضای شبکه شش سال پیش سربازگیری شده بودند، یعنی خیلی پیشتر از اینکه پرزیدنت ترامپ وارد کاخ سفید بشود و خانم هسپل پست جدید را به عهده بگیرد و رئیس این سازمان بشود.

          بر این اساس می‌توان ۱۷ فرد مورد نظر را گروگان‌هایی نزد تهران در نظر گرفت که علاوه برآن ۴۱ گروگان دیگری که در جمهوری اسلامی زندانی هستند، بازداشت شده‌اند.

          چهره جدی‌تر و خشن‌تری که تهران بطور پیوسته سعی دارد آن را همزمان با حمله به نفتکش‌ها و دیگر اهداف ساده با ایما و اشاره به تشکیلات حزب الله لبنان و جنبش حماس فلسطینی و بازداشت گروگان‌های بیشتر منتشر و مخابره کند، یکی از گوشه‌های نقشه‌ای است که تهران در حال حاضر آن را دنبال می‌کند. از طرف دیگر، گروهی از ملایان در قدرت تلاش می‌کنند پیام «نومیدانه‌» و پنهانی بفرستند که گویا آمادگی کامل برای ورود به گفتگوهای مثبت و سازنده با همه‌ی طرفین دارند. محمدجواد ظریف که همچنان نقش وزیر خارجه را برای نشست‌های غربی و برنامه‌های تلویزیونی بازی می‌کند، مسئولیت تبلیغ و جا انداختن این روایت را در خارج دارد. ظریف در تلاشی برای ایجاد موازنه، با سناتور سابق دموکرات دیان فاینشتاین در سفر پیشین، و در سفر اخیرش به نیویورک با سناتور جمهوریخواه راند پول دیدار کرد. به گفته منابع آگاه، جواد ظریف دو جلسه طولانی دیگر با دو تن از کارآفرینان آمریکایی مسئول امور ایران برگزار کرده است. آنچه از پیش مشخص است اینکه همه کسانی که با ظریف جلسه داشته‌اند، از کاخ سفید چراغ سبز دریافت کرده‌ بودند.

          تهران تا کنون واقعا تن به بسیاری از خواسته‌هایی داده که وزیر خارجه آمریکا مایک پمپئو در آن یادداشت معروف ۱۲بندی خود معین کرده بود. در نیوریورک، جواد ظریف تعهد کرده مطلب مهم دیگری مورد توجه قرار گیرد و آن تجدید نظر در ساخت توافق هسته‌ای با ایران با هدف دائمی ساختن قید و بندهای برنامه هسته‌ای بجای مقید بودن آنها به مدت زمان محدود ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ ساله است. می‌توان اجرای آن را بطور جزیی حداقل از طریق امضای پروتکل‌های اضافی ویژه توسط ایران در خصوص ممنوعیت گسترش سلاح‌های هسته‌ای انجام داد، مسئله‌ای که ایران پیش از آن در دوره دولت رئیس جمهوری سابق باراک اوباما به آن متعهد شد، اما به آن بی‌توجهی کرد.

          بازی سیاسی و استراتژی جمهوری اسلامی آدم را یاد ضرب‌المثل فرانسوی‌ها درباره «غرق کردن ماهی» می‌اندازد. با پرتو افکندن و تمرکز زیاد بر مسائل داغ مختلف در حال حاضر، تهران اینطور به خارج القا می‌کند که تن به تسلیم خفت‌بار نداده است. می‌تواند برخی گروگان‌ها را به عنوان نشانه‌ی حسن نیت آزاد کند. همچنین می‌تواند کشتی توقیف شده بریتانیایی را به عنوان بخشی از تدابیر حسن اعتماد متعارف آزاد کند. شاید از جاسوسان ادعایی «شبکه» آمریکایی نیز برای نرمش استفاده کند و بجای اعدام بدون محاکمه که در جمهوری اسلامی بسیار معمول است، حبس ابد بگیرند.

          جمهوری اسلامی در نتیجه تحریم‌های اقتصادی آمریکا که البته هزینه‌ای هم برای کاخ سفید ندارد، زیر فشارهای سنگین و بی‌سابقه، از نفس افتاده است. به همین دلیل است که خامنه‌ای، با وجود سرسختی و تفاخر بسیارش، آماده انجام هر آنچیزی است که به او دیکته می‌شود به شرط آنکه حداقلی از آبرویش حفظ شود. هدف اولیه در مقاومت اخیر و نجات از چاه عمیقی که دونالد ترامپ برای او کنده است، در همین نکته نهفته است. می‌توان به این هدف رسید اگر به او اجازه فروش روزانه ۲۵۰ هزار بشکه نفت داده بشود تا هزینه طرح‌های مهم و هزینه‌های نمایندگان ایران در داخل و خارج تأمین بشود. آیا ترامپ باید تن به جاذبه‌های اعلام پیروزی سریع بدهد و به جمهوری اسلامی اجازه رهیدن از دامی را دهد که ضربه‌های پیاپی تحریم‌ها یکی پس از دیگری بر آن وارد می‌کنند؟

          شاید پاسخ را خیلی زود در ماه آینده و با پایان مهلت معافیت هفت کشور برای همکاری هسته‌ای با جمهوری اسلامی که پرزیدنت ترامپ صادر کرد، دریافت کنیم. اگر رئیس جمهوری آمریکا تصمیم به عدم تجدید معافیت‌ها گرفت، این وضعیت نشاندهنده این خواهد بود که وی آماده پذیرفتن جاذبه‌های پیروزی جزیی نیست. در همین حال و با وجود همه اینها، محال خواهد بود که ایران در بند توافق هسته‌ای رو به احتضار بماند. یک هفته پس از آن نیز زمان تشکیل نشست گروه هفت کشور بزرگ صنعتی در فرانسه می‌رسد، جایی که ایالات متحده و مطمئن‌ترین متحدانش تصمیم می‌گیرند اگر قرار باشد اجازه دهند ایران بار دیگر از دام بجهد، موضوعی که همیشه اتفاق می‌افتد، این کار در برابر چه امتیازهای جزیی و تا حد زیادی «مشاطه‌گری» خواهد بود.

دوشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۸ برابر با ۵ اوت ۲۰۱۹

*منبع: شرق الاوسط (انگلیسی)

*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

https://kayhan.london/fa/?p=165302