آيا می شود روی نزاع داخلی اينها حساب کرد؟

مقداد عسکريان

در چند روز اخیر بخش هائی از اپوزيسيون در مورد بالا گرفتن نزاع بين برخی از اعضاء هيئت حاکمهء اسلامی اظهار شادمانی کرده و چنين امری را نشانی از نزديک شدن زمان فروپاشی حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان دانسته اند.
داستان از اين قرار است که رسانه های حکومت اسلامی خبر از درگیری لفظی رؤسای سابق قوهء قضاییه شان داده اند. قضیه از سخنرانی محمد یزدی، عضو شورای نگهبان حکومت اسلامی، شروع می‌شود و با نامهء سرگشادهء صادق لاریجانی و جواب او به یزدی ادامه پیدا می‌کند. روزنامه های حکومتی با آب و تاب و ظاهراً در مطالبی منتقدانه این دو را قاضی و القضات خوانده و از آنها خواسته اند از درگیری علنی پرهیز کرده و مصلحت حکومت اسلامی را در نظر گرفته و سکوت پیشه کنند.

حسین شریعتمداری در سرمقالهء روزنامهء کیهان در مطلبی، با عنوان «با پوزش از حضرات آیات»، از صحت و سقم سخنان محمد یزدی و نامهء صادق لاریجانی اظهار بی اطلاعی کرده و، با نقل قول سخنان علی خامنه ای، از آنها خواسته «اختلافات خود را به میان مردم نیاورید که نتیجه ای جز دلگیری عموم مردم و شادی دشمنان ندارد». نکتهء جالبی در اين مطلب اینجاست که خود روزنامه های حکومتی، با همهء ممیزی و سانسوری که بر آنها حاکم است، نيز این مطالب را منتشر کرده اند ولی خود بعداً از واقعیت داشتن آنها اظهار بی اطلاعی می کنند.


علی خامنه ای، که خود را رهبر شیعیان جهان می داند و به زعم اطرافیان اش ولایت مسلمین جهان را بر عهده دارد، هر زمان که کارگزاری را در دستگاه خود بی فایده می بینید به سگ های هار خود دستور حمله می‌دهد. گاهی این سگ ها باعث حصر آیت الله منتظری می‌شوند، گاهی باعث قتل داریوش فروهر و همسرش و، اگر مهره کمی خودمانی باشد، واق واقی می کنند و آب ها که از آسیب افتاد و طرف ادب شد پرونده را می بندند. اعتراض محمد یزدی به لاریجانی می‌شود احتمالاً يکی از اين موارد اخير است.


در حقیقت حمله به لاریجانی ها تازگی ندارد. حدود ۳ سال پیش «آمدنیوز» به وسیله روح الله زم از جاسوس بودن دختر صادق لاریجانی و دستگیری و تخلیه اطلاعاتی او خبر داد. البته این خبر مانند دیگر خبر های آمدنیوز در شلوغی خبر های دیگر گم شد اما تخریب لاریجانی ها از همان جا شدت گرفت. تا جایی که به لاریجانی ديگری که رییس مجلس شان است در قم اجازه سخنرانی ندادند. در اين مورد نيز همان افرادی که عاشق سینه چاک «آقا» هستند مامور انجام این کار شده بودند.


براستی اهمیت «برادران لاریجانی» در چيست که حکومت و شخص علی خامنه ای اينگونه در حال حذف آنها است؟ این چهار برادر که با استفاده از ویژگی خاص حکومت اعضاء هيئت حاکمه اسلامی (که مانند الیاف تنیده شده با ازدواج و یا ارتباط خونی به هم وصل هستند) سالیان سال است که به صندلی های منصب های بالای حکومتی تکیه زده اند و جزو ارکان حکومت محسوب می شوند و از جا کندن شان کار ساده ای نيست.


اما اکنون به نظر می رسد که چون داستان تعيين احتمالی جانشینی علی خامنه ای پیش آمده، همگی مورد غضب او قرار گرفته اند. فاضل لاریجانی را احمدی نژاد در صحن مجلس بی آبرو کرد و پروژهء خراب کردن صادق لاریجانی را محمود صادقی، نماینده اصلاح طلب مجلس، با علنی کردن ۶۳ حساب شخصی او کلید زد. علی لاریجانی را هم (که برای انتخابات ریاست حکومت خیز برداشته) احتمالاً همین محمد یزدی و جنتی رد صلاحیت خواهند کرد. بطوری که لاریجانی ها عملاً از صفحهء حکومت اسلامی محو بشوند. حتی می توان پرسید که آیا منصوب کردن صادق لاریجانی به قوهء قضاییه – آن هم در حالی که به هیچ وجه واجد شرایط مربوط به اين شغل نبود، دامی برای حذف کردن همیشگی او بوده است آنگونه که اکنون خودش خبر از تمايل اش به برگشتن به زادگاه خود، نجف، داده است؟


بهر حال، نزاع داخلی در بین سران حکومت اسلامی امر تازه ای نیست و هر از چند مدتی سر و صدای این دعوا های داخلی به بیرون درز می‌کند. لذا می توان پرسید که جدا از این نکته که علی خامنه ای، با حذف رقیبان پسرش مجتبی، در صدد برگزاری مراسم تاجگذاری برای او می‌باشد یا نه، آيا حذف مهره های بعضاً مهم حکومت می‌تواند به ضعیف شدن و فروپاشی آن بيانجامد؟


از نظر صاحب اين قلم، ساده انگاری است که فکر کنيم حکومت اسلامی، با تمامی ریشه هایی که در بین اطرافیان خود دوانده، می تواند به اين راحتی و بخاطر جنگ های داخلی سر دم داران اش از هم فرو بپاشد و اپوزيسيون نبايد به اينگونه حوادثی که بدون دخالت ملت ايران در ميان هيئت حاکمه رخ می دهد دل خوش کند. قوء قضائيه هم مثل ديگر نهادهای اين حکومت فاسد لانهء جناتکارانی همچون صادق لاریجانی است که چند صباحی بر کرسی رياست آن تکیه زد و اکنون آرزو می کند که بتواند از فضای حکومت اسلامی گريخته و خود را به جوار مزار امام اولش برساند.


به ياد داشته باشیم که رضا شاه بزرگ، با مشورت نخبگان سکولار داخل ایران و از خارج برگشته ها، عدالت خانه را پایه ریزی کرد و دست آخوند ها را از محاکم کوتاه کرد. حکومت اسلامی اما دادگستری ایران را، که بسیاری انسان فرهیخته در آن بکار مشغول بودند از دست شادر‌وان یحیی صادق وزیری در آورد و افراد جلادی مانند موسوی تبریزی و به دست آدم‌های دزدی مانند محمد یزدی و شاهرودی الهاشمی و صادق لاریجانی سپرد. بدينسان، قوهء قضائيه که در کشورهای دموکراتیک از هر نهاد ديگری جدا است و ‌مستقل عمل می کند در حکومت اسلامی محل بده بستان‌های شخصی شده است و بلاشک شخص علی خامنه ای مسئول مستقیم چنين جنایت عظيمی است.


بی شک اين يک واقعيت آشکار است که تنها مردم ایران باید هرچه زودتر انزجار خود از حکومت جنايت کار اسلامی را به اعتراض های مدنی گسترده تبدیل کرده و شر اين جنايت کاران را از ایران کم کرده و آینده بهتری را برای خود و فرزندان خود رقم زنند. آری، اين تنها مردم ايران هستند که می توانند اين شجرهء خبیثه را از ريشه بيرون کشند و به زباله دان تاريخ بسپارند.
به امید آن روز.

۳۰ امرداد ۱۳۹۸- ۲۱ اگوست ۲۰۱۹