مقداد عسکريان
حسن خمینی حدود دو سال پیش در جمع مدیران و کارکنان «موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی » گفت: «در گوشه گوشهء رفتارهای سیاسی امام از سال ۴۲، آنچه اساساً بروز و ظهور دارد، وحدت است. اینکه جامعه، چند پاره نشود. اینکه “همه”، “ما” بشود. یادمان باشد “همه با هم” شعار امام بود. باید “همه با هم” باشیم تا “من و تو” پیدا نشود.»
این سخنان نزدیک به چهل سال پس از انقلاب از زبان نوه خمینی بیان شده است، گویا نه اینکه پدر بزرگش از «خدعه» سخن راند و تمام مخالفان حکومت اسلامی را از همه با هم بیرون راند تا مشخص شود خدعه خمینی «همه با من» بوده است .
در دههء ۵۰، زمانی که مردم در خیابانها تظاهرات میکردند یا با چاپ کردن اعلامیه های خمینی شب نامه درست میکردند و یا نوار سخنرانی او را پخش میکردند ، همه با هم خمینی به معنای واقعی ش در کف خیابان های ایران دیده میشد.
اسلامیست ها اعلامیه خود را پخش میکردند، مجاهدین حتی بعد از انشعاب هم، طرف داران خود را داشتند، چریک های فدایی هم همچنین. از جبهه ملی و نهضت آزادی گرفته تا دیگر گروه ها، «همه با هم» با فعالیت پر شور طرفداران خود به سوی انقلاب پیش می رفتند. هم فعالانه در خیابانها حاضر بودند.
اکنون اما، بعد از گذشت چهار دهه،با تبدیل انقلاب «همه با همی» خمینی به دیکتاتوری حکومت اسلامی، شماری از مخالفان حکومت دوباره به فکر «همه با هم» بودن افتاده اند. اما پرسش اين است که در نبود فعالیت های حتی زیرزمینی و سکوت نسبی جامعهء ایران در برابر حکومت اسلامی اصولاً کدام همه با همی را میتوان تشکیل داد که توان براندازی حکومت اسلامی را داشته باشد؟
اخیراً درخواست ۱۴ نفر از رهبر حکومت اسلامی برای استعفا باعث به راه افتان موج حمایت ها در بخشی از اپوزیسیون خارج نشین کشور شده است. ولی آیا حرکتی یا نشانهء حمایت قاطعی از داخل ایران در کار بوده است؟ این افراد اکنون در بند اهریمنی حکومت اسلامی گرفتار هستند و حتی اگر میلیون ها امضا هم در حمایت آنها جمع شود باز هم در بند حکومت گرفتار خواهند ماند.
اين حکومت اسلامی شده با «امضاهای حمایتی» به قدرت نرسید که اکنون با بیانیه های چند صد امضایی سرنگون شود. تنها با نیروی انسانی در کف خیابانها و پخش شب نامه ها و روزنامه ها و کتاب های زیرزمینی و با اطلاع رسانی بود که مردم آن زمان کشور را به طرف انقلاب هدفمند سوق دادند و به دلیل ریشه های مذهبی و فعال بودن مذهبیون در زمینه اطلاع رسانی «انقلاب همه با هم» را به برآیش دیکتاتوری اسلامی تبدیل کردند.
اکنون، در دههء چهارم دیکتاتوری اسلامی، نه مردم در خیابانها هستند و نه جامعه توان فعالیت همه با همی دارد. در عصر انفجار اطلاعات شاید دیگر نیازی به پخش شب نامه نباشد ولی اصل «اطلاع رسانی و روشن سازی» در مسیر سرنگونی دیکتاتوری هنوز همان است که بود .
آن افرادی که در اپوزیسیون از «همه با هم» دم می زنند تا کنون چه فعالیتی در زمینهء اطلاع رسانی و آگاهی و آموزش دادن به مردم داشته اند؟ اگر به طور شبانه روز،با چهره گریم کرده، جلوی این تلویزیون و آن شبکه حاضر شدن و سخن راندن از امضاهای حمایتی بی اثر باعث سرنگونی حکومت میشود که این اپوزیسیون حداقل ۳۰ سال است که به این امر مشغول هستند ولی هنوز خبری از سرنگونی آرزوئی همه ما با هم وجود ندارد.
مردم ایران، به خصوص جوانان، تشنهء آگاهی هستند. اگر اپوزیسیون از این فرصت نهایت استفاده را نکند، این «همه با هم» های گنگ و تاریک و ناشناخته فرصت طلبی میکنند و در هر اتفاق ممکنی امر براندازی رژیم را مصادره و زمینه را برای دیکتاتوری دیگری فراهم خواهند کرد.
مسیر رسیدن به دموکراسی در جامعه ای مانند ایران امروز بسیار چالش برانگیز است. مردم با حکومت توتالیتری طرف هستند که دستگاه تبلیغاتی عظیمی دارد و به طور فعال در امر خنثی کردن تلاش های اپوزیسیون برای آگاهی دادن به افراد داخل کشور سرگرم است. در این میان چه گروهی، چه سازمانی، چه حزبی میتواند ادعا کند که دستی در رساندن آگاهی و روشن سازی مردم ایران دارد؟ جنبش های دموکراسی خواهی در هیچ کجای دنیا به هدف نرسیده اند مگر آنکه، با پخش دانش و آگاهی از هدف در بین اعضای خود، راه روشنی را برای مردم آن جامعه ترسیم کرده باشد.
دموکراسی که نقش مردم در تعیین سرنوشت خود می باشد در سپهر سیاسی ایران با توجه به دیکتاتوری اسلامی و تجربهء حکومت دینی، که مردم از ان گریزان شده اند، با سکولاریسم (جدایی مذهب از حکومت) گره خورده و این مهم را سکولار دموکرات های حاضر در جنبش سکولار دموکراسی ايران نزدیک به دو دهه است که با مقاله ها و کتاب های خود به اطلاع مخاطبان اش رسانده اند. حق آن است که افرادی هم که امروز «دم از همه با هم» می زنند و از حکومت سکولار و دموکرات آینده ایران سخن می گویند خودی نشان بدهند و از کارنامهء خود در زمینهء رساندن دانش سياسی به مردم سخن بگویند.
۱۳ شهريور 1398- 4 سپتامبر ۲۰۱۹