دشمنان نامحسوس مدرنیته

محمود ابطحی

 واژهٔ «مردم» را در نوشته‌ها و گفتار کنشگران سیاسی و اجتماعی، از اعضاء احزاب و سازمان‌های سیاسی و فعالین حقوق بشری گرفته تا فعالین رسانه‌ای خرد و کلان، می‌خوانیم و می‌شنویم؛ واژه‌ای که هنگامی پیش کشیده شود به گونه‌ای شگفت انگیز خواننده و شنونده را جادو می‌کند. از آنجا که واژهٔ «مردم» در ادبیات جاری سپهر سیاسی- اجتماعی تقدسی ویژه را به همراه دارد، دانسته یا ندانسته، در بیشتر مواقع برای خلع سلاح کردن مخاطبان به کار گرفته می‌شود؛ آنگونه که نویسنده یا گوینده با بهره بردن از این واژه دری را می‌گشاید و مخاطب را به همراه خود وارد فضای دیگری می‌کند؛ فضایی که، گذشته از زمینهٔ اصلی موضوع «سخن»، بتواند سنگینی تقدس واژهٔ «مردم» را بر خِرد مخاطب تحمیل کرده و آن را دست کم به صورت گذرا از کار بیاندازد. سپس، در آن دمِ بی‌خردی، آنچه را می‌خواهد به مخاطب جادو شده بقبولاند. براستی تفاوت تقدس زمینی با آسمانی در چیست؟ مگر نه اینکه «تعقل» و «عاملیت» انسان را از او سلب می‌کند و مانع زمینی و مدرن شدن او می‌شوند؟

 نباید فراموش کنیم که آنچه مَکس وِبِر نام «جادو زدایی» بر آن نهاده، برای ساختن جامعه‌ای مدرن بر پایهء خرد و عاملیت انسان ضروری است. کسانی که با چنین شعبده بازی‌هایی خرد مخاطب را حتی به صورت گذرا از او می‌گیرند، در ارتباط با مخاطبان خود همانند دینکاران مذهبی عمل می‌کنند و حداقل می‌توان گفت، افراد مدرنی نیستند. روشن است آنانی را که دانسته و با برنامه از واژهء «مردم» سوء ‌استفاده می‌کنند تا محتوای ذهنی منحرف کنندهٔ خود را به ذهن مخاطب انتقال دهند می توان با صفت‌های توصیف کرد که انتخاب آن را به خوانندگان گرامی می‌سپارم.

 اگر بپذیریم ساختن جامعه‌ء سکولار دموکرات و انسان‌مدار توسط شهروندان مدرن انجام می‌شود، برای رسیدن به چنین جامعه‌ای باید با «دشمنان مدرنیته» مقابله کرد. خوشبختانه، با تلاش‌های مبارزان دموکراسی خواه، امروز دشمنان سنتی مدرنیته برای بیشتر ایرانیان شناخته‌ شده‌ هستند. اما، به باور نگارنده، شناختن دشمنانی که به شیوه‌ای نامحسوس مدرنیته را زیر ضرب قرار می‌دهند به همان اندازه اهمیت دارد. به این منظور لازم است نسبت به کسانی که با ظرافت در سپهر سیاسی اپوزیسیون سکولار دموکرات تقدس پراکنی می‌کنند، حساس و هوشیار باشیم و اجازه ندهیم که شعورمان به بازی گرفته شود و پیش چشمان مان افرادی شبه مدرن، سپهر سیاسی را به مفاهیم مقدس و یا شبه مقدس بیالایند.

 نه تنها در واژهٔ «مردم» تقدسی وجود ندارد، بلکه سخنان آنان که در انتخاباتی آزاد در جامعه‌ای سکولار دموکرات به نمایندگی بخشی از مردم برگزیده نشده‌اند، اعتبار مردمی ندارد و، مهمتر از این دو، در گفتار و نوشتار کنشگرانی که از «مردم» سلاحی ساخته‌اند برای مغلطه کاری، مشخص نیست که منظورشان از واژهٔ «مردم» دقیقاً چیست؟ یا این واژه به چه کسانی بر‌می‌گردد؟

 بیشتر اوقات اینگونه به نظر می‌رسد که منظور از «مردم» آن بخش از ایرانیان عادی و غیر نخبه است که تحت حکومت اسلامی زندگی سختی دارند و بخش اعظم وقت خود را در روابط ابتدایی زندگی برای تأمین نیاز‌های ابتدایی صرف می‌کنند و شوربختانه اصولا فرصت اندیشیدن به مسائل غیر ابتدایی زندگی و جامعه را ندارند. حال آنکه، در راه رسیدن به راه حل‌های خردمندانه برای چنین مسائلی که زندگی همهٔ ایرانیان را تحت تأثیر دارد نیاز به صرف سال‌ها فراگیری علم و دانش، ژرف اندیشی و تبادل اندیشه دارد.

 دشمنان نامحسوس مدرنیته در کنار ملاها، و سایر دشمنان سنتی مدرنیته، با سوء ‌استفاده از واژهٔ مقدس شدهٔ «مردم»، در یک دم خط رد می‌کشند بر سخنان کسانی که در اپوزیسیون دموکراسی‌ خواه در جایگاه نخبگانی قرار دارند که پس از سال‌ها تلاش برای چاره‌سازی به راه‌‌حل‌هایی برای آزادسازی ایران و ایرانیان رسیده‌اند؛ راه‌حل‌هایی که می‌توانند نهایتاً به رفع مشکلات زندگی ایرانیان و بهسازی و پیشرفت جامعه ایرانی بیانجامد. 

 گفتمان سکولار دموکراسی ژرفای فکری لازم برای ایجاد ساختاری با ثبات جهت راهنمایی و ادارهء مبارزهٔ ملت ایران به سوی آزادی را در خود دارد؛ این گفتمان را بشناسیم و در برابر دشمنان مدیرنته از آن پشتیبانی کنیم.

۱۶ شهريور ۱۳۹۸ – ۷ سپتامبر  2018