به یاد به قتل رسیدگان کشتار شهریور ۱۳۶۸ توسط حکومت اسلامی

نوشته نشر مهری: دو نفر از ما را در شهریور شصت و هفت با طناب خفه کردند. پسر، چهارماهه بود که پدر‌بزرگش پیراهن پدر و روسری سرمه‌ای مادرش را تحویل گرفت. حالا او در کمبریج درس می‌خواند وقتی در کوچه صدایم کرد عمو هادی جان سلام! پیشانی‌ام داغ شد و برگشتم و کامبیز جانم را دیدم که مرد رشیدی شده . قد بلند با موهای سیاه بلند. آخ! چشمانش سبز بود درست مثل مامان جانش فروغ. چشمانم تر شده بود. روسری مادرش دستش بود. لعنتی هر جا که می‌رود روسری سورمه‌ای با اوست. با هم سوار دوچرخه شدیم و در کوچه‌های کمبریج خودمان را گم کردیم. متبرک باد یاد کشته‌شدگان کشتار شصت و هفت.