نظر نویسندگان و هنرمندان درباره اعتراضات آبان ۹۸ | نوشته پرتو نوری علا

در داخل ایران، بسیاری از هنرمندان، با رفتن به محضر و مجلس خامنه‌ای، یا با رفتن به حسینیه‌ها و شرکت در عزاداری‌ها، یا باز کردن روزه خود، بر سر میز افطار رئیس جمهوری، جواز نشر و اجرای کارهایشان را گرفتند. بسیاری از دانشگاهیان بی مایه و نویسندگان فرصت طلب خارج نشین هم که بوی کباب شنفته بودند، با خودسانسوری و تن دادن به خطوط قرمز رِژیم، از حمایت دولتی بویژه بخش اصلاح طلب/ استمرار طلب حکومت اسلامی نیز برخوردار شدند. جیره خواران اصلاح طلب سکوت کردند و هنرمندانی که معترض بودند، بعد از سرکوب شدید تظاهر کنندگان، در نامه ای بی رمق از آنان حمایت کردند.”

حس هنری گاهی چیزهایی را می‌بیند که تحلیل سیاسی نمی‌بیند. آیا در حس هنری بازتاب یافته در آثار اخیر هنرمندان و نویسندگان ایرانی جوش و خروش جامعه بدانسان که در آبان ماه نمود بیرونی یافت، ادراک شده است؟
آیا زندگی حاشیه‌نشینان و مشکلات آنها در ادبیات و هنر و سینما نمود و جلوه‌ای داشته؟
آیا اعتراضات اخیر در وضعیت فرهنگی ما اثری خواهد گذاشت؟ (توجه به حاشیه‌نشین‌ها برای مثال یا تغییر درونمایه آثار و تغییر شکل بیان و زبان و غیره)
در وضعیت کنونی به نظر شما وظیفه نویسندگان و هنرمندان چیست؟
پرتو نوری‌علا، شاعر و نویسنده پاسخ می‌دهد:

نویسنده و هنرمند، مثل هر موجود زندهای، از تمام عناصر بیرون از خود تأثیر می‌گیرد و آفریده‌هایش افراد و جامعه، متقابلن اثر می‌گذارد. از عصر مشروطیت، و سپس در دوران پهلوی‌ها، بویژه با گسترش تفکر چپ، و تأثیر حزب توده، ادبیات و هنر، بیشتر به مردم محروم جامعه، روستا نشینان و حاشیه نشینان می‌پرداخت.
انقلاب ۵۷، چون با ادعای حکومت مستضعفان قدرت گرفت، طبیعی بود که آفریده‌های هنرمندان با مضامین اجتماعی، فقر و محرومیت مردم، از ارزش‌های بالائی برخوردار باشد. اما رژیم اسلامی ایران، خیلی زود به بهانۀ حفظ اسلام و ارزش‌های جامعه و انسان مسلمان، توانست چهل سال آثار نویسندگان، شاعران، هنرمندان تئاتر و سینما، نقاشی، موسیقی، رقص و آواز را در سیطرۀ سانسور و حذف درآورد. از عدم نشر و ممانعت از اجرای هنرهای مختلف گرفته تا تهدید و ارعاب صاحبان اثر، تا دستگیری و زندان و شکنجه.
به همین دلیل، از همان ابتدا خیل عظیمی از نویسندگان، شاعران و هنرمندان ایرانی که آفرینش هنری و ادبی‌شان در پیوند با اعتراض به سیاست های رژیم، و مردمان محروم بود، ناچار، به خودتبعیدی دست زدند. این گروه در خارج از کشور خیلی زود توانستند به صریح‌ترین و آشکارترین شکل ممکن آثار خلاقه خود را به عنوان حربه‌ای انسانی در برابر رژیم سرکوبگر اسلامی نگه دارند. اما در داخل ایران هنر و ادبیات، به علت سانسور شدید و وجود خطوط قرمز برای ارائه کارهای هنری، و عواقب سخت از خمیر کردن و سوزاندن آثاری که بوئی از مخالفت با رژیم اسلامی داشت، تا تهدید و ارعاب، ممنوع الکار شدن، دستگیری و زندان، همگی هنرمندان را به وسواس و خودسانسوری کشاند.
در این شرایط عدۀ زیادی از هنرمندان در داخل ایران، با رفتن به محضر و مجلس خامنه‌ای، یا با شرکت در عزاداری و رفتن به حسینه‌ها، یا باز کردن روزه خود، بر سر میز افطار رئیس جمهوری، جواز نشر و اجرای کارهایشان را گرفتند. بسیاری از دانشگاهیان بی مایه و نویسندگان فرصت طلب خارج نشین هم که بوی کباب شنفته بودند، با خودسانسوری و تن دادن به خطوط قرمز رِژیم، از حمایت دولتی بویژه بخش اصلاح طلب/ استمرار طلب حکومت اسلامی نیز برخوردار شدند.
هرچند در آشفته بازار فرصت طلبی‌ها، هنرمندان و نویسندگان مستقل، بدون داشتن امیدی به نشر آثارشان در داخل ایران، فیلم ساختند، شعر گفتند، داستان و رمان و نمایشنامه نوشته‌اند با این امید که اگر نتوانند صدای معترض خود و هموطنان در بندشان را در این زمان منعکس کنند، لااقل برای ثبت در تاریخ نگه دارند.
با توجه به شرایط فوق، جنبش‌های اعتراضیِ خونین، در دهه‌های مختلف در ایران؛ کشتارهای دهه شصت، سرکوب اعتراضات کوی دانشگاه، حوادث خونین سال ۸۸، اعتراض کارگران و معلمان و سایر اصناف در دی ماه ۹۶ و اعتراض وسیع مردم ایران بویژه حاشیه نشینان و محرومان شهرهای مختلف ایران، در آبان ماه ۹۸ که در ابعاد بسیار وسیع‌تری از اعتراضات گذشته، رخ داد، گرچه همواره بر کارهای هنری ایرانیان اثر گذاشته و در بسیاری از آفریده های هنری بازتاب داشته، اما متأسفانه ابعاد این بازتاب در آخرین کشتار کم رنگتر از همیشه بوده است.
یکی از دلایل کمرنگ بودن انعکاس اعتراضات ۹۸ در آثار ادبی و هنری، بنظر من توجه عمومی به سرکوب رژیم، انتشار بیانیه‌های گوناگون، نامه‌های سرگشاده، اعتراض‌های حقوقی و بین المللی و دادخواست و تقاضای کمک از سازمان‌های حقوق بشری باشد. یا شاید نسل گذشته که در نبود رسانه‌های عمومی و خبری، آثارش سرشار از مضامین اجتماعی و سیاسی می‌شد، امروز حرف هایش را از صدها رسانه می شنود یا وجود هنرمندان جوان ایرانی-خارجی است، که اگر هم جنبه های عاطفی اعتراضات ۹۸ را در آثارشان منعکس کرده اند، یا هنوز عرصۀ گسترده در کشور میزبان نیافته یا خلق آن آثار به زبان‌های خارجی در جامعه ایرانی انعکاس کمتری داشته است.
گرچه شایسته نیست که انتخاب یک مضمون و آن چه بصورت محتوای هنری خلق می‌شود، فرمایشی باشد (چه از طرف یک ایدئولوژی، سیاست های دولتی یک رژیم یا حتی شخص هنرمند)، اما ضروری است تا از طریق هنر صدای مردم خاموش کشورهای سرکوبگر به گوش مردم دیگر کشورها برسد؛ شاید جهان به دادخواهی برخیزد.

برگرفته از: بلاگ «پرتو، ادبیات و هنر و فرهنگ»
در پاسخ به پرسشی از رادیو زمانه