حسینعلی اکبری، دبیراجرایی خانه کارگر سیستان و بلوچستان میگوید در سطح شهرداریهای استان، به طور میانگین سه تا شش ماه دستمزد پرداخت نشده و یک تا سه ماه بیمه معوقه وجود دارد. او به تعطیلی پروژههای آبرسانی دشت سیستان اشاره کرده و از بیکاری همه کارگران شاغل در این پروژه با دستکم ۵ سال سابقه کار خبر داده است.
خبرگزاری ایلنا به نقل از اکبری مینویسد: «کارگران اخراجی در شرایط سختی به سر میبرند. در جنوب استان نیز با همین شرایط روبرو هستیم. به دلیل بیکاری وضعیت زندگی مردم بسیار سخت شده و برای گذران امور زندگی مجبورند به قاچاق سوخت روی بیاورند و روزانه یک تا دو نفر در جادههای استان به دلیل قاچاق سوخت در آتشی که از بیکفایتی مسئولان روشن شده، میسوزند.»
دبیر اجرایی خانه کارگر سیستان و بلوچستان اعلام کرده که اغلب قربانیان تصادفات جادهای قاچاق سوخت، کارگرانی بودهاند که دو- سه سال در محلی مشغول به کار بوده اما کارشان را از دست دادهاند. او از مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس خواسته که جوابگوی بدبختیهای مردم مظلوم استان باشند و زمینه سرمایهگذاری در بخش اشتغال را فراهم کنند.
اکبری میگوید در شمال و مرکز سیستان و بلوچستان، به جای اشتغال پایدار، معدودی اشتغال موقت ایجاد شده است: «در ایرانشهر، سراوان و خاش شرایط شغلهای صنعتی مطلوب وجود ندارد و در جنوب و در چابهارهم یک سری اقدامات در زمینه پتروشیمی و فولاد ایجاد شده که ما نسبت به آنها خوشبین نیستیم.» او در توضیح این بدبینی عنوان کرده که پروژهها در چابهار در سطح ملی هستند و چون از سراسر ایران نیرو جذب میکنند، چندان به درد مردم استان نمیخورند.
این فعال کارگری عنوان میکند که آمار مرگ و میر تصادفات جادهای سیستان و بلوچستان، بیشتر از تلفات جنگ است: «مردم فقیر برای گذران زندگیشان مجبورند جان خود را فدای یک لقمه نان کنند و با سرعت و سبقتهای بیجا برای زودتر به مقصد رسیدن گرفتار حادثه میشوند.»
سوختبری و سوختن جان
سوختبری در بلوچستان از دو دهه پیش، با بروز خشکسالی، خوابیدن کشاورزی و صیادی و تشدید بیکاری نزد جوانها رایج شد. خبرگزاری ایرنا چندی قبل در گزارشی از قول یک سوخت بر به نام احمد نوشت: «وقتی پشت فرمان وانت پر از گازوییل مینشینم احساس میکنم یک بمب بزرگ را با خود حمل میکنم اما برای فرار از بیکاری و تامین معاش زندگی چارهای جز این نمیبینم… از یک طرف احتمال بروز هر حادثه رانندگی و جادهای وجود دارد و از طرف دیگر گیرافتادن به دست ماموران و مجازاتهای قانونی.»
سالانه دهها شهروند سوخت بر بلوچ در مواجهه با ماموران انتظامی جان خود را از دست میدهند. اواسط ماه آبان یک جوان بلوچ در حالی که دو گالن خالی سوخت در دست داشت، در منطقه لاشار با تیراندازی ماموران انتظامی کشته شد. در شهریور ماه نیز خودروی دو سوخت بر دیگر در مرز کلگان هدف شلیک قرار گرفت.
سوختبران نواحی جنوب شرقی ایران با کولبران مناطق کردنشین در غرب کشور مقایسه میشوند که ناچارند برای غلبه بر فقر و گرسنگی به چنین کار پرخطر و پرزحمتی تن بدهند. خبرگزاری ایلنا دو سال قبل در گزارشی پیرامون هزینههای جانی سوختبری نوشته بود: «کولبران با شلیک در سرما جان خود را از دست میدهند و سوختبران با شلیک میان آتش، جان نیمه سوخته خود را بر زمین میکوبند.»
امام جمعه سراوان در یک نامه سرگشاده اعتراضی به استاندار سیستان از جمله نوشته است: «سوختبری شغل نیست اما در نبود کار و از روی ناچاری به جای سرقت و ارتکاب ناهنجاریهای دیگر این کار را اختیار کردهاند… مافیای سوخت سازمان یافته تا کنون مورد تعرض قرار نگرفته بلکه بیشتر قشر ضعیف و فقیر جامعه هدف قرار گرفته است. آیا برای کسی که نانآور خانواده است و سرمایهاش حتی همین خودرو مدل پایین است، این گونه برخوردها انصاف و عدالت است؟»
منبع: سایت صدای آلمان (دویچه وله) به زبان فارسی، ۲۳ دسامبر ۲۰۱۹