پایین‌ترین مشارکت همهٔ انتخابات‌های بعد از انقلاب

در انتخابات دیروز شاهد پایین‌ترین مشارکتِ همهٔ انتخابات‌های بعد از انقلاب در کل کشور (۴۱ درصد) و تهران (۲۲ درصد) بودیم. / صادق زيباكلام: ۷۰ درصد و در برخی شهرهای بزرگ تا ۸۰ درصد مردم شرکت نکردند / درصد مشارکت در کرج ۲۲.۴ درصد بود / مشارکت در قم هم به ۴۰ درصد نرسید / علل رای ندادن مردم: “عدم تاثیرگذاری انتخابات در بهبود وضعیت کشور”، “عدم اعتماد به برگزارکنندگان انتخابات” و “نبودن کاندیدای مورد علاقه”

* خبرگزاری فارس: مشارکت در تهران ۲۰ درصد بود

خبرگزاری فارس: در تهران یک میلیون و ۹۰۰ هزار تهرانی به پای صندوق‌ها رفتند. تعداد شهروندان واجد شرایط رای دادن بنابر گفته استاندار تهران ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بودند.

* درصد مشارکت در کرج ۲۲.۴ درصد بود

نفر اول کلانشهر کرج با ۸۷هزار رای راهی مجلس یازدهم شد!
طبق نتایج اعلامی انتخابات کرج، تعداد آرای ماخوذه: ۳۳۶هزار رای و درصد مشارکت: ۲۲.۴ درصد بوده است. تعداد واجدان شرایط در استان البرز یک میلیون و ۷۵۰ هزار و ۵۹۰ نفر بوده که از این تعداد، یک میلیون و ۴۹۴ هزار و ۵۹۰ نفر واجد شرایط در کرج هستند و ۲۵۴ هزار نفر ساکن شهرستان‌های ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان. نتیجه را هم ملاحظه می‌فرمایید!

* مشارکت در قم هم به ۴۰ درصد نرسید

طبق نتایج اعلامی انتخابات قم، تعداد آرای ماخوذه: ۳۲۲ هزار و ۷۲۹ رای و درصد مشارکت: ۳۹ درصد بوده است. تعداد واجدان شرایط در استان البرز  ۸۲۶ هزار و ۲۸۷نفر بوده است. این درحالی بود که در انتخابات قم، رقابتی جدی بین لیست‌های دو طیف سنتی و تندرو جناح راست وجود داشت.

* شكست ليست كارگزاران 

قوچانى شكست ليست كارگزاران كه برخلاف احزاب اصلى اصلاح طلب در انتخابات فرمايشى شركت كرده بود را پذيرفت. او بدون توجه به نقش روحانى در نااميد كردن مردم، به عارف و ليست اميد و اصلاح‌طلبانى كه در نمايش حكومت شركت نكردند تاخته است.

* صادق زيباكلام: ۷۰ درصد و در برخی شهرهای بزرگ تا ۸۰ درصد مردم شرکت نکردند

وقتی ۷۰ و در برخی شهرهای بزرگ تا ۸۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکرده‌اند، آیا پیروزی اقلیتی که در خوشبینانه‌ترین حالت حداکثر ۳۰ درصد آرا را توانسته‌اند بالاخص در شهرهای بزرگ کسب نمایند، خیلی جای تبریک و تهنیت و احساس غرور و سربلندی دارد؟ 

* با کمتر از ۲۰۰هزار رای نماینده شیراز شدند!

طبق نتایج اعلامی انتخابات شیراز، تعداد آرای ماخوذه: ۳۲۰هزار و ۴۲۸رای و درصد مشارکت: ۲۳/۷۳ درصد بوده است. تعداد واجدان شرایط در این کلانشهر، یک ‌میلیون و ۳۵۰هزار نفر بوده است.

* مجلس اقليت

شهربانو امانی (عضو شورای شهر تهران و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران): مجلس باید پژواک صدای اکثریت مردم باشد، امروز اما می‌بینیم نفر اول پیروز مجلس در تهران تعداد رایی کمتر از آخرین نفر لیست شورای شهر تهران دارد. مشخص است که مجلس پیش رو، مجلسی برای دیدگاه‌های اقلیتی از مردم است.

* کاهشِ یک‌سومی مشارکت

مجيد توكلى: کاهشِ یک‌سومی مشارکت به نسبت انتخابات پیشین مجلس، نمودی از پیروزیِ اراده و آگاهیِ مردم است. ‏البته اتفاقی نیست که این انتخابات شکست اصلاحات هم بوده؛ بدترین روزهای ایران در دورانِ مجلس و دولتِ اصلاحی-اعتدالی بوده و بدون سقوطِ مرجعیتِ فکری و رسانه‌ای اصلاحات، فریب و دروغ رسوا نمی‌شد.

حمیدرضا جلائی‌پور: درس‌های دوم اسفند

در انتخابات دیروز شاهد پایین‌ترین مشارکتِ  همهٔ انتخابات‌های بعد از انقلاب در کل کشور (۴۱ درصد) و تهران (۲۲ درصد) بودیم و راه‌یافتگان به مجلس مورد حمایت اقلیت کوچکی از شهروندانند. برای مثال، اکثر راه‌یافتگان به مجلس یازدهم از تهران فقط رای کمتر از ۷ درصد تهرانی‌های واجد حق رای را دارند. اینجا صرفا به چند درس اولیهٔ دوم اسفند ۹۸ اشاره می‌کنم:

درس‌هایی برای هستهٔ سخت قدرت:
بر اساس نظرسنجی‌ها مهم‌ترین علل رای ندادن در این انتخابات به ترتیب «عدم تاثیرگذاری انتخابات در بهبود وضعیت کشور»، «عدم اعتماد به برگزارکنندگان انتخابات» و «نبودن کاندیدای مورد علاقه» است. حتی با وجود تهدیدهای ترامپ و تشییع جنازه باشکوه سردار سلیمانی و علی‌رغم دعوت به رای برای «ایران و امنیت‌اش»، اگر مردم احساس کنند مجلس و نهادهای انتخابی تاثیر کافی ندارند و نمایندگان مورد علاقه‌شان در رقابت حضور ندارند، دیگر مشارکت در انتخابات بالا نخواهد بود. امنیت و مصالح ملی برای ایرانیان مهم است، اما این به معنای شرکت در انتخاباتی که برای آن تاثیر کافی قائل نیستند و نمایندگان شایستهٔ جریان‌های متکثر سیاسی در آن حضور ندارند نیست. چو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را، کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند. نمی‌شود ظرف چند ماه در چند موضوع بااهمیت (اعتراضات آبان‌ماه، هواپیمای ۷۵۲، تشییع جنازهٔ سردار سلیمانی در کرمان و کرونا)، هم سوء حکمرانی داشت و هم پنهانکاری کرد و دروغ گفت و انتظار اعتماد به نهادهای حکمرانی و مشارکت بالا داشت. دروغ‌های پیاپی و عدم شفافیت کمر اعتماد عمومی را می‌شکند. نمی‌شود نامزدهای قوی‌تر مورد حمایت نیروهای سیاسی متکثر را رد صلاحیت کرد و انتظار بسیج‌گری‌شان برای برگزاری انتخابات پرشور داشت. نمی‌شود بدون پرداخت حق بیمه (تاثیرگذاری نهادهای انتخابی و حضور نامزدهای مورد حمایت اکثر شهروندان در رقابت) انتظار بیمه‌شدن نظام توسط انتخابات را داشت. بر اساس نظرسنجی‌ها آنچه می‌تواند به افزایش مشارکت کسانی که رای ندادند بیانجامد هم به ترتیب «افزایش تاثیر نهادهای انتخابی در بهبود وضعیت»، «بهبود شرایط اقتصادی» و «حضور نامزدهای مورد اعتماد و حمایت» در انتخابات است. هر سه مستلزم تن دادن هستهٔ قدرت به اقتضائات افزایش کارایی و تاثیر نهادهای نمایندگی و آزادتر و عادلانه‌تر شدن انتخابات و پذیرش لوازمِ نهادی و سیاستیِ کاهش فقر و فساد و تبعیض، رفع تحریم‌ها و بهبود حکمرانی است.

درس‌هایی برای کارگزاران:
علی‌رغم رد صلاحیت‌های گسترده و فقدان رقابتِ  میان‌جبهه‌ای در اکثر کرسی‌های مجلس، حزب کارگزاران و چند حزب اصلاح‌طلب از جمله ندا و شخص محمدرضا عارف (بر خلافِ  احزاب پیشروی اصلاح‌طلب و دو سوم تشکل‌های اصلاح‌طلب، شخص محمد خاتمی و شورای عالی سیاست‌گذاری ‌در تهران) لیست نامزدهای مورد حمایت‌شان را با نام «یاران هاشمی» و «ائتلاف برای ایران» منتشر کردند. نتیجهٔ انتخابات نشان داد عملا مهم‌ترین تاثیر انتشار این دو لیست‌، به وحدت رسیدن اصولگرایان و افزایش رای لیستی اصولگرایان بود. امیدوارم اعضای این چند حزب از این انتخابات این درس را گرفته باشند که بدونِ همراهی و قدرت بسیجگری اصلاح‌طلبان پیشرو و حمایت شخص محمد خاتمی، وزن کافی برای تاثیرگذاری بر نتیجهٔ انتخابات را ندارند و با هر لیست کم‌کیفیتی و در هر شرایط سیاسی (حتی با استفاده از نام هاشمی و برای ایران) نمی‌توان در انتخابات نتیجه گرفت و در انتخاب شیوهٔ حضور در انتخابات باید به موضع هستهٔ بسیجگران رای اصلاح‌طلب (که اغلب دموکراسی‌خواه‌تر و عدالت‌جوتر از این چند حزب‌اند) هم توجه کنند و از نظر شهروندان «خط قرمز» و پایبندی به «پرنسیب‌های اصلاح‌طلبانه» داشته باشند.

درس‌هایی برای اصلاح‌طلبان پیشرو:
توفیق نسبی در انتخابات ۹۴ و رای تاکتیکی جامعه به نامزدهای نه‌چندان قوی با منطق بد و بدتری قابل تداوم نیست. تشکیل فراکسیون ۱۰۲ نفرهٔ امید در مجلس دهم کافی نبود و بعد از انتخابات ۹۴ باید با رصد و تغذیه و پشتیبانیِ عملکرد نمایندگان و رهبری بهتر این فراکسیون توسط احزاب پیشروی اصلاح‌طلب ادامه پیدا می‌کرد و نکرد. بخش بزرگی از شهروندانِ اصلاح‌جو اگر برای مجلس و دولت تاثیر کافی قائل نباشند و نماینده‌های باکیفیت‌شان را در میان نامزدها نبینند مشارکت نمی‌کنند. پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان و امید به اصلاح ریزش داشته است. اگر اصلاح‌طلبان می‌خواهند انتخابات ۹۸ تکرار نشود، باید به «بازسازی» و اصلاحِ خودشان، شفاف و دموکراتیک و کاراتر کردن نهادهایشان، عدالت‌جو و فسادستیز و دموکراسی‌خواه‌تر شدن گفتمانشان، و شناسایی و تربیت نیروهای سیاسی توانا و سالم بپردازند و زور بازوی اصلاح‌طلبی برای افق‌گشایی در میدان واقعی سیاست در ایران را افزایش بدهند.

مواجهه احزاب و جناح ها با انتخابات دوم اسفند

فرهاد قنبری

انتخابات مجلس امسال کمترین میزان مشارکت مردم در میان تمام انتخابات های چهل و یک سال پس از پیروزی انقلاب سال ۵۷ را به نام خود ثبت کرد.

حالا احزاب و گروههای سیاسی هر کدام برداشت و تحلیل های خود را از این حادثه ارائه می دهند و سعی می کنند دیگران را مقصر اصلی این وضعیت قلمداد نمایند.

بسیاری از محافظه کاران علت عدم مشارکت عمومی را به مانند تمام مشکلات سالهای اخیر به گردن دولت روحانی انداختند و ناامیدی مردم از صندوق رای را به ضعف عملکرد دولت نسبت داده‌اند. تحلیلگران این جناح سیاسی از دلایلی مانند “توطئه کرونا” گرفته تا “نقشه استکبار” و رسانه های معاند و مهمتر از همه ضعف عملکرد مجلس فعلی را عامل عدم اقبال عمومی به صندوق رای معرفی کرده‌اند.

اما باید به این بزرگوران چند نکته را یاداوری کرد.

۱- بسیاری از بزرگان فکری و معنوی این جریان سیاسی مشارکت در انتخابات را تکلیف دینی خود می‌دانند و گاهی مرز دینداری و بی‌دینی را در میان مشارکت و عدم مشارکت در انتخابات ترسیم می‌کنند. پس برای کسی که شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی مانند نماز و حج است کرونا نمی تواند مانع به جای آوردن فریضه الهی تلقی شود.

۲- بسیاری از وابستگان به این طیف سالهاست که وضعیت امروز را محصول “انتخاب بد” مردم در چند انتخابات گذشته می‌دانند. به نظر می‌رسد این افراد در مواجهه با صندوق رای دچار سردرگمی و بحران معنایی هستند. آنها نه به رای مردم که مخالف رای آنهاست احترامی قائلند و نه عدم مشارکت مردم را می‌پسندند. در نگاه این افراد مردم کودکان نادان و صغیری هستند که وظیفه‌ای جز شرکت در انتخاباتها و تایید گزینه‌های مورد نظر آنها را ندارند.

۳- عدم مشارکت مردم در انتخابات دوم اسفند به محافظه کاران این واقعیت را دوباره یاداوری کرد که رویگردانی مردم از اصلاح‌طلبان و روحانی به معنای رجعت به آغوش جبهه پایداری و قالیباف و امثالهم نیست، بلکه این توده‌های ناراضی پس از این “شفای قوم خود را در دوای دیگری” جستجو خواهند کرد.

در سوی مقابل بسیاری از تحلیلگران و فعالان سیاسی وابسته به جناح اصلاح‌طلب نگاهی متفاوت به حادثه دوم اسفند داشته و سعی دارند عدم اقبال مردم به مشارکت در انتخابات را به عملکرد شورای نگهبان و رد صلاحیت گسترده کاندیدهای وابسته به جریان اصلاحات معرفی نمایند.

اما این بزرگواران هم ظاهرا چند نکته را فراموش کرده‌اند:

۱- رد صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان مسئله جدیدی نیست و در چند انتخابات قبل هم شورای نگهبان عملکردی به مراتب سختگیرانه تر از امسال داشته است‌. اما با این حال اصلاح طلبان در دوره گذشته بسیاری از حوزه‌ها از جمله تهران چهره‌های ناشناخته‌ای رو کرده و لیست نسبتا کاملی ارائه دادند‌.

۲- اصلاح‌طلبان به خوبی به این مسئله که در صورت تایید صلاحیت تمام کاندیداهای خود هم چیزی جز شکست در انتطارشان نبود آگاه بودند اما در تحلیل خود به دنبال انکار این مسئله و پاک کردن صورت مسئله هستند.

۳- برخی از جریان‌های وابسته به جبهه اصلاحات لیست انتخاباتی ارائه کردند و برخی از چهره‌های وابسته به این جریان هم تمام تلاش خود را در تبلیغات به کار گرفتند اما در پایان نتیجه‌ای جز شکست نصیبشان نشد.

۴- تاکید فراوان بر روی رد صلاحیت‌ها به نوعی سلب مسئولیت از خویش و عدم پذیرش واقعیت گذار بخش بزرگی از مردم از دوگانه اصلاح طلب- اصولگراست..

انتخابات دوم اسفند هیچ پیروزی ندارد اما بازنده‌های زیادی را به دنبال داشته است. یکی از عمده این بازنده‌ها هر دو جناح سیاسی محافظه کار و اصلاح‌طلب است.

هر دو جناح سیاسی باید از این انتخابات درس گرفته و بیاموزند که نه می توانند و نه حق دارند که به مردم نگاهی مانند “ارباب و رعیت” و “آقا بالاسر” داشته باشند.

برگرفته از سایت ایران امروز

۴ اسفند ۱۳۹۸ – ۲۳ فوریه ۲۰۲۰