گريه بر احوال آن “کدخدا” که…

امروز وبسایت های خبری فارسی گزارش دادند که حاجی بابایی، یکی از اعضای کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس، از افزایش ۴۰۰ هزار تومانی دستمزد  ۵ میلیون نفر شاغل و بازنشسته ی کشوری و لشکری خبر داده و بدین ترتیب، معلوم می شود که حداقل دستمزد ماهانه ی کارگران و کارمندان در سال جدید حدود ۱،۵۱۷،۰۰۰ تومان به تصویب نهایی رسیده است. البته قانون فوق، از دی ماه سال گذشته به تصویب مجلس رسیده بود اما، مطابق اظهارات حاجی بابایی، این کمیسیون تصميم گرفته است که در مقابله با صحبت‌ها و شایعاتی که از طرف برخی مسئولان دولتی در رابطه با حقوق ها بیان می‌شود، مجدداً مفاد مصوبه ی خود را باطلاع عموم برساند. به گفته ی این عضو کمیسیون: «صحبت های برخی از مسئولان دولتی فقط سوهان روح کارمندان کشوری و لشکری و شاغلین بازنشسته است که فشار سنگین تورم و معیشت و مشکلات زندگی آن‌ها را آزار می‌دهد.»
در اينجا لازم است که تاکید نمود که تصور “فشار تورم و معیشت و مشکلات زندگی” بر مردم داخل ایران بی تردید برای ایرانیان خارج از کشور کار آسانی نیست. به همین دلیل فکر کردم بد نباشد که با ارائه ی مجموع مخارج یک زوج خیالی در ایران تصویری از دخل و خرج ماهانه آنها را ارائه دهم تا درک دقیق تری از مشکلات معیشتی قشر متوسط جامعه ی ایران داشته باشیم.
زن و شوهر جوانی را در نظر یگیرید که هنوز فرزندی ندارند، هر دو کارمند هستند، وسیله ی نقلیه ی شخصی ندارند، و برای رفت آمد از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنند. خانه ی اجاره ای آنها یک آپارتمان ۶۰ متری در نقطه ی متوسطی از شهر تهران است، و پیش از این با وام هایی با سود بالا توانسته اند ۵۰ میلیون تومان وام برای رهن همین واحد ۶۰ متری دریافت کنند و تحویل صاحبخانه دهند بلکه بتوانند مبلغ اجاره را به ۲ میلیون تومان تقلیل دهند. البته پرداخت اقساط وام های اخذ شده را نیز باید به این مبلغ افزود، زیرا ماهیانه دست کم مبلغ ۱ میلیون تومان نیز می بایست به پرداخت اقساط بانکی وام فوق الذکر اختصاص داده شود. تخمین نرخ اقلام خوراکی و بهداشتی، که بخشی از مایحتاج زندگی محسوب می شود، برای خارج کشوری ها اندکی دشوار است اما مراجعه به وبسایت فروشگاه هایی همچون «هایپراستار» کار را آسان می کند، چرا که از اين طریق می توان مخارج ماهانه ی خرید مایحتاج و ملزومات خوراکی و بهداشتی این زوج را به طور تقریبی، ماهانه ۱ میلیون تومان تخمین زد.
در کنار اين مخارج ماهانه، اگر تصور کنیم که ایاب و ذهاب زوج مذکور در اکثر مواقع با اتوبوس و مترو و پاره ای مواقع نیز با تاکسی (که با توجه به بی نظمی و ازدحام فجیع وسایل نقلیه ی عمومی بخشی از آمد و رفت عادی در ایران به حساب می آید) صورت گیرد، در می يابيم که، به طور تخمینی، مبلغی معادل ۵۰۰ هزار تومان را نیز می توان برای هزینه ی ماهانه ی ایاب و ذهاب این زوج در نظر گرفت. در صورتی که در این محاسبات، با یک تخمین حداقلی، ۵۰۰ هزار تومان نیز به عنوان هزینه ی پوشاک و درمان ماهانه ی این زوج در نظر بگیریم، مجموع مخارج مذکور، مبلغی معادل ۵ میلیون تومان خواهد بود.
حال، با در نظر گرفتن حقوق ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی هر یک از این دو نفر – که از خوش شانسی هر دو شاغل هستند، و نه جویای کار – آشکار می شود که برای تامین مخارج حیاتی فوق الذکر، آنها هر ماه با کمبود مبلغ ۲ میلیون تومان روبرو خواهند بود.
لطفاً توجه داشته باشید که این کمبود، با توجه به نرخ تورم و افزایش در قيمت اجناس، اقلام و خدمات مذکور، همواره رو به افزایش خواهد بود.
شايد اين محاسبات ساده معنای سخن اين عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس را روشن تر کند که می گويد: «صحبت های برخی از مسئولان دولتی فقط سوهان روح کارمندان کشوری و لشکری و شاغلین بازنشسته است که فشار سنگین تورم و معیشت و مشکلات زندگی آن‌ها را آزار می‌دهد.»
گوئی سعدی بزرگوار ما در کتاب گلستان اش، آنجا که هشتصد سال پيش در باب «قناعت» سخن می‌گفت، به وضعيت اکنونی «کارمندان کشوری و لشکری و شاغلین بازنشسته» کشورمان نظر داشت که نوشت: «بر آن “کدخدا” زار بايد گريست / که دخل اش بود نوزده، خرج بيست». و توجه کنيد که کسری بين نوزده و بيست کجا و کسری ۲ ميليونی اين زحمت کشان و زحمت کشيدگان کشوری نشسته بر ثروت های بی کران طبيعی کجا!

سپیده قیاسوند
۲۳ فروردين ۱۳۹۸ – ۱۲ آوريل ۲۰۱۹