چهار قرن پس از آزادی هرمز از سلطه پرتغالیها، جزایر ایرانی بار دیگر سلطه دیگری را تجربه میکنند؛ سلطهای که با دستور آیتالله خامنهای و در روز ملی خلیج فارس صادر، و امر مسکونی شدن جزایر در روز رهایی از سلطه، توسط او مهر و امضا شد. آن حکم جزایر مذکور را دچار اسارتی خواهد کرد که به نابودی آنها منتهی خواهد شد. دستور به ساخت و ساز در جزایری که ظرفیت مسکونی شدن ندارند، مساوی با تخریب مناطق بکری است که سالیان سال است جزو زیستگاههای مهم طبیعی در خلیجفارس محسوب میشوند و تا پیش از این دستور، خطرات پیش روی آنها از سوی فعالان حامی محیط زیست و بومیان این مناطق، توسعه گردشگری تصور میشد. اکنون و با روند مسکونی شدن و فزونی یافتن جمعیت، نه تنها زنگ خطر انقراض گونههای نادر در این جزایر به صدا درآمده، که حیات جزیره نیز دچار تردید شده است؛ حیاتی که وابسته به ذخایر طبیعی و زیستگاههای ظریف دریایی است و این سلطه میتواند فاجعهای در منطقه رقم بزند.
با الحاق جزایر هندورابی و فارور کوچک و بزرگ به «منطقه آزاد کیش» در سال ۸۹ بود که اولین نگرانیها از پای گذاشتن انسانها در جزایر بکر به وجود آمد. مسئولان منطقه آزاد، در برابر این ابراز نگرانی نسبت به توسعه گردشگری، قول دادند که مسایل زیستمحیطی این مناطق در نظر گرفته شود و توسعه با حداقل تخریب و خسارت انجام شود. اما روند ساخت و ساز، چیز دیگری نشان میداد. ساخت رینگ آسفالت در اطراف جزیره هندورابی و احداث اسکله، موجب شد تا سامانه تخمگذاری لاکپشتها و زیستگاه مرجانها تا شعاع ۴۰۰ متری نابود شود. برای ساخت اسکله، حدود ۷۰ هکتار تخریب و ۱۴هکتار زمین ساحلی شخم زده شد. در حالی که فعالان محیط زیست بارها اعلام کرده بودند که این جزایر تاب گردشگری را ندارند، با این حال طرح توسعه توریسم در هندورابی با دستور حسن روحانی در سال ۱۳۹۳ تصویب شد تا این جزیره به عنوان یکی از صد مکان دیدنی کشور، خود را برای ساخت و سازها آماده کند. عواقب زیستمحیطی این تصمیم هر چند به دفعات توسط مسئولان هرمزگان به مسئولان منطقه آزاد کیش اخطار داده شد، اما این اخطارها تاثیری در ساخت و ساز در زیستگاههایی که متعلق به انسانها نبود، نداشت. آن زیستگاهها دیگر امکان مرمت و بازگشت به شکل اولیه را نخواهند داشت و منجر به خداحافظی همیشگی ماهیان و پرندگان نادر و لاکپشتها از این جزایر خواهند شد. در این بین، تنها مرجانها پای گریز ندارند و ناگزیر تخریب خود را نظارهگر خواهند بود.
جزایر بکر جنوبی، از اواخر دهه هشتاد بود که مورد توجه گردشگران واقع شدند. هندورابی، شیدور، هنگام، قشم، هرمز،لارک، فارور و لاوان، از مهمترینهای این جزایر بودند که گردشگران بدانها پای نهادند. کارشناسان و مسئولان منطقهای، با کشف این مناطق از سوی گردشگران و تورهای گردشگری بود که خود را در مقابل پدیدهای تازه دیدند، و از این رو خواستار قدغن شدن ورود گردشگران اتوبوسی به این جزایر شدند. این جزایر جزو ذخیرهگاههای ارزشمند مرجانی و تنها زیستگاه صدفهای مرواریدساز خلیجفارس شمرده میشوند و گفته میشود که هشت درصد از کل ذخایر مرجانی، جهان در این جزایر است. هندورابی و شیدور از جمله این جزایر هستند که پیشبینی میشد با افزایش طرحهای گردشگری، قربانی بزرگ این دعوت به تخریب محیط زیست باشند. اما یک اتفاق سبب شد تا این گردشگری با ممنوعیتهایی روبهرو شود. در روزهای پایانی سال ۹۷، کمپینگ نزدیک به یکصد جوان دختر و پسر در جزیره مارها یا همان شیدور، باعث حملاتی از سوی تارنماهای تندرو به این گردشگری خودمانی بود. یک هفته پس از آن اعتراضات، ورود گردشگر و «شبمانی» در این جزیره ممنوع اعلام شد. آنچه سبب ورود دادستانی به ماجرا شد، نه آسیبهای زیستمحیطی، که طبق گفته تارنماهای اصولگرا، «لکهدار شدن ارزشها، هنجارشکنی، مختلط بودن و کشف حجاب در حیاط خلوت جزیره» بود.
جزایر بکر خلیج فارس در طول این سالیان، تجارب مختلفی را از سوی سلطهگران از سر گذراندهاند. برخی از آنها زمانی تبعیدگاه معتادان بودهاند و برخی نیز محلی برای استقرار قوای نظامی. در این بین، جزیرههای فارور بزرگ و کوچک بیشترین آسیب را در این سالها دیدهاند. این جزایر متروک و زیستگاهی مناسب برای پرندگان و موجودات دریایی، در اوایل دهه شصت بدل به تبعیدگاهی برای معتادان شد.
مهدی ابویی، رئیس سابق کمیته مبارزه با مواد مخدر، سالها بعد در مصاحبهای میگوید: «در بررسیهای انجام شده قرار شد تا یکی از جزایر خالی از سکنه خلیجفارس به این امر اختصاص یابد؛ در بررسیهای بعدی جزیره «فارور» برای این امر برگزیده شد. با توجه به این که این جزیره قابل فرار نبود، قرار شد پس از اسکان معتادان در این جزیره خالی از سکنه، خودشان امورات روزمرهشان را به عهده گیرند. اسم این اردوگاه چنان رعب و وحشتی در دل معتادان انداخته بود و اسم جزیره چنان پیچیده بود که بسیاری از خانوادههای معتادان از ترس فرستادن آنها به جزیره، متعهد میشدند خودشان معتادانشان را ترک دهند.»
اما وضع در فارور کوچک به مراتب دشوارتر از جزیره بزرگتر بود. آیتالله هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات روزانهاش مینویسد: «با هلیکوپتر به جزیره فارور رفتیم. از کیش، گروهى براى شروع عمران آن جزیره رفتهاند. طرح انتقال و اسکان معتادان [مصوب ستاد مبارزه با مواد مخدر] که قرار بود در جزیره هندورابى باشند، به این جزیره منتقل شده است. میخواهند چند سیلبند، به منظور جمعآورى آب باران، جهت استفاده در جزیره و انتقال به کیش ایجاد کنند. از آنجا به جزیره فارور(کوچک) پرواز کردیم. مهندس مجرى طرحهاى عمران جزیره توضیح داد بناست براى انتقال معتادان مواد مخدر آماده شود. سپس با نیروى کار آنها، طرحهاى توسعه جزیره اجرا شود؛ جزیره کوهستانىِ زیبایی است. بعضیها میگویند بهتر است با اسم معتادها بدنام نشود.»
جزیرهای که شاهد مرگ تدریجی معتادان بود، در سالهای بعد کاربری نظامی یافت و پادگانی شد برای مانور و آموزش تکاوران ندسا یا نیرویدریایی سپاه. سرهنگ اصغر معماری، فرمانده وقت یگان ویژه نیرویدریایی سپاه، در گفتگویی بیان میکند: «زمانی که ما به فارور آمدیم، مخروبهای بود که همه فکر میکردند تبعیدگاه است و عدهای میگفتند اینجا برای جذامیها درست شده است.»
تعبیر «مخروبه» برای جزیرهای با طبیعتی بکر، نشان از نادیده گرفتن قابلیتهای طبیعی و اکتفا به کاربری نظامی این مناطق است. با الحاق این جزایر به منطقه آزاد کیش، تصور میشد که اتفاقهای بهتری برای این جزیره بیفتد، اما مدیرعامل این سازمان در همان ابتدای الحاق دوقلوها به محدوده منطقه آزاد اعلام کرد که قصد دارد تا فارور کوچک را به «دیزنیلند» بدل کند و گردشگری را در این جزیره رونق بخشد. روشن است که گردشگران مورد نظر او، مدیریت نشده و بدون دیدن آموزشهای لازم وارد جزیره میشدند و موجب آسیبهای فراوان به جزیره شدند. به نظر میرسد که مسکونی شدن جزایر پس از تبعیدگاه، پادگان و دیزنیلند، آخرین تیشه بر پیکره بیدفاع این جزایر باشد که بر ریشه نازک آنان فرود میآید.
مصائب یک جزیره مسکونی
کیش، هنگام، هرمز، و قشم، از مهمترین جزایر مسکونی خلیج فارس هستند. در این میان تنها کیش به دلیل گردشگری مرفه و بازاری تا حدودی در امنیت بوده است و از پس این جزیرهنشینی برآمده است. قشم، با وجود داشتن موهبت منطقهآزاد همچون کیش، با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. نزدیک به ۶۰ روستای این جزیره آب آشامیدنی ندارند و هر ۲۵ روز یکبار به آبلولهکشی دست مییابند که برای جزیرهای گرمسیری، طاقتفرسا است. خانوادهها در این شرایط مجبورند آب را آزاد بخرند و هر تانکر تا هشتاد هزار تومان قیمت دارد که در برخی مواقع، قابل آشامیدن هم نیست. یکی از ساکنان شهر سوزا که مدتها با بیآبی دست بهگریبان بوده است، به خبرنگار نشریهای محلی میگوید: «مردن با کرونا بسیار آسانتر از کنار آمدن با بیآبی است.»
وضعیت در جزایر مسکونی دیگر به مراتب دشوارتر از قشم است. بومیان جزایر هنگام و هرمز سالهاست از امکانات اولیه زندگی محرومند و با فقری شدید دست و پنجه نرم میکنند. این جزایر هنوز بیمارستان ندارند و در بسیاری از موارد بیمار مجبور شده خود را به بندرعباس برساند و نبودِ آمبولانس دریایی، باعث مرگ بیمار شده است. با رونق گردشگری بود که مردم کمبضاعت این جزایر اندک امیدی به بهبود شرایط از راه خانههای بومگردی و ارائه خدمات به گردشگران یافتند، حال آن که این ورود بیرویه سبب آسیبهای فراوان به محیطزیست این مناطق شد و توسعه گردشگری پس از چندی آنها را میان دوراهی گردشگرپذیری و گردشگرگریزی قرار داد.
نبودِ مدیریت لازم و بیمسئولیتی در قبال ورود این میزان گردشگر، بومیان را با واقعیت تلخی مواجه کرد: جزایر از ظرفیت مناسب برای پذیرش شمار بالای گردشگر برخوردار نیستند و طبق گفته مسئولان محیطزیست، آن روند باید مدیریت شده و محدود باشد. اینک و با دستور مسکونی شدن جزایر و ساکن شدن گردشگرانی که دیگر گردشگر نیستند و «شبمان»هایی دایمی هستند که با این فضا و محیط آشنایی ندارند؛ شاید بومیان نیز مجبور شوند روزی همانند لاکپشتها و دیگر آبزیان آن ناحیه، از زمین مادری خود مهاجرت کنند.
منبع: سایت بریتانیائی ایندیپندنت به زبان فارسی، ۲۲ ارذیبهشت ۱۳۹۹