چهارم مهر ۱۳۹۴: ۵ سال پیش در چنین روزی هما روستا در لسآنجلس درگذشت. میگفت: “کودکستان میرفتم که عاشق بازیگری شدم”.
هما روستا در سال ۱۳۲۳ در تهران زاده شد.
پدرش رضا روستا، از کوشندگان جنبش چپ بود و دخترش سه ساله بود که او به اتحاد شوروی (سابق) گریخت. شش ساله بود که او را نزد پدرش فرستادند: “به من گفته بودند دیوارهای خانههای مسکو را با شکلات ساخته اند. من هم باور میکردم. از هواپیما که پیاده شدم، اولین دیوار را خراشیدم و دیدم شکلاتی نیست و زدم زیر گریه. دیگر نه مسکو را دوست داشتم نه حتا پدرم را در آن لحظه”.
۱۸ ساله بود که دیپلم گرفت و با خانواده از پایتخت شوروی پیشین به برلین شرقی رفت و به اصرار پدرش در دانشگاه آن شهر نخست داروسازی و سپس شیمی خواند: “نمراتم خوب بود. اما آتش تئاتر داغتر و بلندتر از شعلههای آزمایشگاه زبانه میکشید. پدرم با بیرغبتی کامل پذیرفت اما در واقع مرا به پایتخت رومانی بخارست تبعید کرد که تئاتر بخوانم”.
۲۶ ساله بود که دانشنامه کارشناسی ارشد در رشته تئاتر را گرفت و به تهران بازگشت: “نه درست فارسی حرف میزدم و نه کشورم را خوب میشناختم. با هزار ایده و آرزو برای فردایی که از کودکی روی صحنه میخواستمش، مدتی در کلاسهای فوق برنامه دانشکده هنرهای دراماتیک درس دادم”.
یک سال پس از بازگشتش به ایران در فیلم “دیوار شیشهای” به کارگردانی ساموئل خاچیکیان نقش آفرید، هرچند خودش آن را شکست میپنداشت: “یک سال بعد از آن فیلم، این تئاتر بود که گذاشت خودم را ثابت کنم. نمایش “بازرس” به کارگردانی عزتالله انتظامی موفق بود”.
از آنجا که او به زبانهای روسی، آلمانی و رومانیایی تسلط داشت، به کار ترجمه، تدریس و بازی نمایشنامهها، فیلمها و سپس سریالهای تلویزیونی پرداخت. ۲۹ ساله بود که با کارگردان بنام تئاتر حمید سمندریان پیوند زناشویی بست و در نمایشنامههای او و تنها فیلمش “تمام وسوسههای زمین” نقش آفرید.
از آنجا که او در مسکو، برلین و بخارست زیسته و پرورش یافته بود، تهلهجه ویژهای مانند ساکنان آسیای میانه داشت ولی همین لحن و لهجه از ویژگیهای دلپذیر کار او شد.
درباره شیفتگیاش به تئاتر میگفت: “من شهر شکلاتی ام را یافته ام. جستجویی که در فرودگاه مسکو تبدیل به بغض شد، شاید روزی در شهر شکلاتی واقعیام تبدیل به خندهای بلند شود”.
هما روستا در ۷۱ سالگی در جنوب کالیفرنیا درگذشت.
منبع: سایت صدای آلمان (دویچه وله) به زبان فارسی، ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۰