۲۸ آبان ۱۲۵۲: ۱۴۷ سال پیش در چنین روزی حسن پیرنیا مشیرالدوله در نایین زاده شد. میگفت: «قانون اساسی را برای مملکت میخواهم نه مملکت را برای قانون اساسی».
پدر حسن پیرنیا مشیرالدوله، کارمند بلندپایه دولت و مدتی نخستوزیر بود.کودک بود که با خانواده در تهران مقیم شد و ادبیات فارسی و عربی را نزد آموزگاران سرخانه آموخت. ۱۴ ساله بود که برای ادامه تحصیل به مسکو رفت و نخست در یک مدرسه نظامی درس خواند.
۲۵ ساله بود که پس از آموختن زبانهای فرانسه و انگلیسی و تحصیل حقوق در دانشگاه مسکو به ایران بازگشت و “مدرسه علوم سیاسی” را بنیاد نهاد که پایه دانشکده حقوق بعدی بود. او خود تدریس حقوق را در آن نهاد به عهده گرفت و کتاب “حقوق بینالملل” را ویژه تدریس تدوین کرد که نخستین کتاب فارسی در این رشته است.
۲۸ ساله بود که به عنوان وابسته سفارت ایران به پترزبورگ روسیه رفت، ولی پدرش که وزیر خارجه شده بود او را به تهران فراخواند و منشی خود و سپس رئیس دفتر وزارت خارجه کرد. او در این زمان بایگانی آن وزارتخانه را گشود.
۳۴ ساله بود که در مخالفت با قرارداد تقسیم ایران به مناطق نفوذی روس و انگلیس برای نخستین بار رفراندوم را پیش کشید که موفق نشد. چهار سال پس از آن نخستین قانوننامه دادرسی مدنی را یکتنه تدوین کرد، ولی مجبور شد آن را به سود روحانیان با تغییر به تصویب مجلس برساند.
او ۲۰ بار وزیر، چهار بار نخستوزیر و پنج بار نماینده مجلس شد و هر بار کوشید، با مذاکره کشور را از آشوب و ویرانگری برهاند و سیاستمداران را به قانونمداری فرا بخواند.
با آغاز سلسله پهلوی از سیاست کنار کشید، آلمانی و یونانی کهن را فرا گرفت و اثر ماندگار “تاریخ ایران باستانی” را نوشت که پژوهش ارزندهای در تاریخ ایران پیش از اسلام است. این اثر بیشتر به دانشنامه جهان باستان به ویژه خاورمیانه میماند و تا امروز اعتبار و تازگیاش را حفظ کرده است.
او در تکمیل تاریخ ایران باستان “داستانهای ایران قدیم” را هم نوشت و خلاصهای از این دو کتاب را برای تدریس در دبیرستانها تدوین کرد.
حسن پیرنیا مشیرالدوله در سال ۱۳۱۴ در ۶۲ سالگی در تهران درگذشت.
برگرفته ای سایت صدای آلمان (دویچه وله) به زبان فارسی، ۱۸ نوامبر ۲۰۲۰