واکنش کشورهای غربی و سازمانهای حقوق بشری بینالمللی نسبت به اعدام روحالله زم، به اندازهای گسترده است که میتواند حتی به صورت نقطهعطفی در روابط متشنج ایران با آن بخش از جهان در آید.
آیا مسئولان جمهوری اسلامی انتظار چنین واکنش منفی پرحجمی را بخصوص از جانب اروپا و اعضای دولت آیندۀ بایدن در برابر اعدام زم داشتند و یا اینکه از این ماجرا غافلگیر شدهاند؟
حداقل میتوان گفت که حسن روحانی انتظار این حد از واکنش را نداشته است چرا که در جریان کنفرانس مطبوعاتی روز دوشنبۀ خود گفت؛ اینکه اروپاییها برای “یک فرد” این همه حساسیت نشان میدهند معنای خوبی ندارد!
روحانی در عین حال تأکید کرد؛ بعید است این مسئله در روابط ایران و اروپا مشکلی ایجاد کند.
واقعیت اما این است که در بزنگاههای تعیینکنندۀ تاریخی هم سرنوشت “یک فرد” اهمیت بسیاری پیدا میکند و هم روابط بین کشورها را تا مرحلۀ بحران پیش میبرد.
برای نمونه در ماجرای قتل جمال قاشقچی ناراضی سعودی توسط عوامل دولت عربستان نیز فقط پای “یک فرد” در میان بود، اما همین مسئله روابط عربستان و غرب را تا مرحلهای از بحران پیش برد که فقط با دخالت مؤثر اعضای دولت ترامپ آن هم با این تضمین از طرف سعودی که چنان رفتاری هرگز تکرار نشود و عوامل دست اندرکار آن هم محاکمه و مجازات شوند، اوضاع تحت کنترل درآمد.
گرچه بین شخصیت و نقش و تأثیر قاشقچی و زم و نحوۀ مرگ آنها فاصلۀ بسیاری وجود دارد، اما از نگاه کشورهای غربی، ماهیت سرنوشت آنها تفاوت معناداری ندارد و نشانهای از سلوک بینالمللی یک کشور محسوب میشود.
به عبارت دیگر، اروپا و آمریکا اعدام ناگهانی روحالله زم را ارسال پیامی برای خود تلقی میکنند آن هم درست در زمانی که امید به بهبود رابطۀ ایران و غرب در سایۀ احیای قرائتی از برجام، نقل محافل داخلی و خارجی بوده است.
روزنامۀ کیهان اعدام روحالله زم را عملاً پیامی به “سرویسهای جاسوسی انگلیس و فرانسه و آلمان” دانسته و تأکید کرده است که این اعدام “نشان داد دوره جدیدی در برخورد با عناصر وطنفروش و خائن به امنیت ملی آغاز شده است؛ دورهای که به شناسایی و شکار مزدوران سرویسهای جاسوسی در داخل خاک ایران محدود نمیشود و ابعاد فرامرزی یافته است.”
از واکنش کشورهای اروپایی میتوان دریافت که آنها پیام مورد نظر کیهان را گرفتهاند و به این نتیجه رسیدهاند که فقط بحث “یک فرد” در میان نیست و گویا قرار است این داستان در مورد دیگر ناراضیان و مخالفان فعال جمهوری اسلامی در خارج از کشور تکرار شود.
بر همین اساس، کشورهای اروپایی و همینطور اعضای دولت بایدن، به ناگهان موضع خود را در برابر نوع تعامل با ایران سختتر کردند و بحث “حقوق بشر” را که تاکنون در مواجهۀ آنها با جمهوری اسلامی امری تقریباً حاشیهای بود، به عنوان یکی از موضوعات محوری مذاکرات احتمالی خود با ایران، مطرح میکنند.
در این میان، نهادهای حقوق بشری و ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز زمینه را برای متقاعد کردن اروپا و آمریکا به تشدید برخوردشان با تهران و بخصوص حساسیت نسبت به رعایت موازین حقوق بشر، مساعد یافتهاند و در این زمینه بیش از پیش فعال شدهاند.
در واقع، تشدید مواضع کشورهای غربی از هم اکنون در افق روابطشان با ایران آشکار شده است. توصیۀ کمیتۀ روابط خارجی پارلمان بریتانیا برای گنجاندن نام سپاه پاسداران در فهرست “گروههای تروریستی” و ضرورت رها کردن برجام کنونی، در کنار اقدام ترکیه به بازداشت یک گروه ۱۳ نفره به اتهام “همکاری با وزارت اطلاعات ایران برای ربایش مخالفان ایرانی” دو نشانه از آغاز مرحلهای تازه در روابط خارجی ایران با دنیای غرب و متحدان آن است.
البته اقدام ترکیه ممکن است بیارتباط با بروز تشنج اخیر در روابط تهران – آنکارا نباشد، اما بعید است که از برنامۀ کلان غرب برای تشدید فشارها بر جمهوری اسلامی برای مقابله با “پدیدۀ ربایش و سپس اعدام” که در مورد روحالله زم اتفاق افتاد به کلی برکنار باشد.
در انتها این پرسش همچنان بیپاسخ میماند که آیا به جز دولت، سایرنهادهای حاکم نیز از واکنش غرب به اعدام زم غافلگیر شدهاند یا اینکه انتظارش را داشتهاند؟ اگر غافلیگر شدهاند که آنچه “نظام محاسباتی” بر آن نام گذاشتهاند معیوب و فاقد کارایی است و اگر انتظارش را داشتهاند، چه سودی برای چه کسانی از این واکنش در آن “نظام محاسباتی” منظور شده است؟
برگفته از سایت ایران امروز، ۱۷ دسامبر ۲۰۲۰