در جمهوری اسلامی نه تنها حضور زنان در استادیومها ممنوع است، بلکه تماشای زنانی که موهای خود را پوشاندهاند و تمام بدن و اندامهایشان از نوک پا تا فرق سر، با حجابی اجباری پوشیده شده است، حتی برای مردان خانوادههایشان هم ممنوع شده است. تصمیم برای منع مردان از تماشای فوتبال زنان، در وزارت ورزش «حسن روحانی» شدت و حدت گرفت و ورود تمامی مردان با هر سمت و عنوانی از جمله خانواده بازیکنان، تماشاگر یا مربی و آنالیزور در مسابقات فوتبال زنان ممنوع است.
از سال ۱۳۸۳ که تشکیلات فوتبال زنان از قالب انجمنها خارج و وارد فدراسیون فوتبال شد، «خدیجه سپنجی» به عنوان اولین نایبرئیس زنان فدراسیون فوتبال کارش را آغاز کرد. او به محض ورود فوتبال داخل سالن زنان را راهاندازی کرد. زنان با چند لایه لباسی که چند سایز از آنها بزرگتر بود در مکانهای سرپوشیده به دنبال توپ میدویدند.
لیگ فوتسال راهاندازی شد، اما زنان هنوز اجازه بازی در چمن و فضای رو باز را نداشتند. خدیجه سپنجی اما عزمش را جزم کرده بود که بعد از انقلاب بازی فوتبال را به صورت حرفهای و برگزاری لیگ برای زنان آزاد کند. مجوز این کار نه در سازمان وقت تربیت بدنی و وزارت ورزش و نه در فدراسیون فوتبال بلکه در شهر «قم» بود.
خانم سپنجی ماهها وقتش را صرف رفتوآمد در مسیر تهران به قم کرد. بعد از جلساتی که در حوزه علمیه برگزار شد، موافقت علمای شیعه را جهت راهاندازی فوتبال زنان کسب کرد. سال ۱۳۸۶ اولین دوره از فعالیت تیمهای فوتبال زنان با مجوز رسمی سازمان وقت تربیت بدنی و مجلس شورای اسلامی به صورت متمرکز و در تهران برگزار شد.
میزبان کجا بود؟ زمین شماره ۲ ورزشگاه آزادی. دور تا دور زمین پر از تماشاگرانی بود که اکثر آنها مرد بودند، بدون حضور حتی یک مامور انتظامی.
حتی تیم «آذرخش» هرمزگان مربی و آنالیزور مرد داشت. یکی از سرمربیان باسابقه فوتبال زنان به یاد میآورد که در سالهای ابتدایی تشکیل فوتبال هیچ محدودیتی برای حضور مردان برای تماشای بازی زنان وجود نداشت.
این داستان اما قرار نبود ادامه یابد. سال ۱۳۸۸ كه مسابقات به صورت نيمهمتمركز و با حضور ١٨ تيم در ٤ شهر بندرانزلی، سنندج، بندرعباس و ساوه برگزار شد، مردانی که اکثر آنها یا خانواده دختران فوتبالیست یا مربیان بودند، برای تماشای بازیها به ورزشگاهها رفتند. حضورشان پررنگ شد، حتى در بندرعباس تماشاگران مرد كل مسابقات را همچون یک هوادار حرفهای دنبال میکردند.
در انزلى هم مسابقات در زمين شيلات برگزار میشد و «انزلیچیها»، دور تا دور زمين را برای مردان خانوادهشان صندلی میگذاشتند.
اما ناگهان در سال ۱۳۹۱ با ارسال نامهای از حراست وزارت ورزش به تمامی ادارات ورزشی استانها دستور آمد که ورود مردان با هر گونه نسبت با تیمها و بازیکنان و مربیان ممنوع است.
یکی از بازیکنان ملیپوش و پیشکسوت فوتبال زنان در گفتوگو با «ایرانوایر» آن روزها را با امروز مقایسه میکند: «اوایل سختگیری نبود، اما رفته رفته بیشتر شد. ما فهمیدیم هر بار که رئیسجمهور تغییر میکرد و کابینهاش عوض میشد، وزیر ورزش هم افرادش را تغییر میداد. افراد جدید اگر موافق حضور مردان بودند، مشکلی نداشتیم. اما اگر مخالف بودند، مردان حذف میشدند.»
او که حالا مربیگری میکند، به ایرانوایر میگوید که فقط دورههای پایانی ریاستجمهوری «محمد خاتمی» کمی آزادی برای حضور تماشاگران مرد و زن در زمان مسابقات فوتبال دختران وجود داشت: «البته انصافا دوره محمود احمدینژاد هم خوب بود. فقط آن اواخر که حراست سازمان عوض شد، کمی اذیت کردند. زیاد هم جدی نبود. اما در دوران حسن روحانی همه چیز روز به روز بدتر شد.»
بازیکن سابق و مربی کنونی فوتبال زنان ایران به ایرانوایر میگوید که به آنها تفهیم کردند که این ممنوعیت بیشتر «جنبه سیاسی» دارد: «گفتیم ولی ما فقط میخواهیم در یک شرایط عادی و برابر فوتبال بازی کنیم و کاری به سیاست نداریم.»
مردی؟ اینجا نیا
در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی، مسئله ورود مردان به فوتبال زنان به عنوان مربی هم پیچیده شد.
ابتدای دهه ۱۳۸۰ خورشیدی، زمانی که «محسن صفایی فراهانی» میخواست فوتسال زنان را راهاندازی کند، از تجربه مربیان نامدار وقت فوتبال ایران مانند «جلال طالبی»، سرمربی تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۹۸، مرحوم «ناصر حجازی»، سرمربی آن روزهای استقلال، و «اسماعیل اردلان» استفاده کرد.
با آغاز فوتبال زنان مردان هم در تیمهای لیگ برتری زنان حضور داشتند. در اولین قهرمانی تیم «شهرداری بم»، تاثیر و عملکرد «جواد نمازی» غیر قابل انکار بود. آن روزها «مرضیه جعفری» تجربه کافی برای هدایت یک تیم را نداشت و جواد نمازی جلسات تمرینی، ترکیب تیم و برنامههای تاکتیکی تیم را با نظر مرضیه جعفری پیش میبرد. اما نمیتوانست به عنوان سرمربی در زمان بازی کنار زمین بازی بایستد.
در تیم ملی و بازیهای مقدماتی المپیک لندن «نصرت ایراندوست» به همراه فرزندش، «مریم ایراندوست»، در اردوها حاضر میشد. یکی از بهترین دورههای تیم ملی زنان ایران در آن روزها رقم خورد و برای اولین بار تیم ملی به دور دوم بازیهای مقدماتی صعود کرد. «کوروش استخری» هم مربی دروازهبانهای آن تیم بود.
مربیهای تیمهای پایه در فوتبال مردان به راحتی در تمرینات و اردوهای تیم زنان هم حاضر میشدند. «جلال بشرزاد»، دروازهبان سابق تیم ملی و باشگاه سایپا، «حسین عبدی»، کاپیتان پیشین پرسپولیس، و «محمد حبیبی» از جمله این مربیان بودند.
در بازیهای مقدماتی المپیک توکیو حسین عبدی به عنوان مدیر فنی و محمد حبیبی به عنوان مربی دروازهبانان تیم ملی زنان را همراهی کردند. حتی وقتی تیم به خارج از کشور اعزام میشد، حسین عبدی از کنار زمین تیم را رهبری میکرد و «مریم آزمون» که سرمربی تیم ملی بود به حسین عبدی اعتماد داشت.
فدراسیون فوتبال نمیدانست با سیاست استفاده از مربیان مرد با نام مشاور فنی، اما در نقش سرمربی تیم، آسیبهای جبرانناپذیری به مربیان زن خواهد زد. مهمترین مسئله این بود؛ وقتی مربیان مرد اجازه تماشای رقابتهای لیگ زنان را نداشتند، چگونه باید بازیکنان تیم ملی را انتخاب میکردند و تمرین میدادند؟
در فوتسال هم داستان مشابهی وجود داشت. «علیرضا رعدی» به مدت ۶ ماه مدیر فنی تیم ملی زنان بود. پس از قهرمانی در جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ «شهرزاد مظفر» به کویت رفت و فدراسیون به دنبال سرمربی جدید برای تیم ملی بود. کمیته فنی فدراسیون فوتبال در حرکتی بیسابقه «شهناز یاری» و «زیور بابایی» را به عنوان مربیان تیم ملی و «علیرضا رعدی» را به عنوان مدیر فنی انتخاب کردند. هدف مشخص بود؛ رعدی همهکاره تیم خواهد شد، یاری و بابایی کمکهای او.
اما شهناز یاری زیر بار نرفت. او در مصاحبهای گفته بود: «اگر آقای رعدی مشاور و مدیر است پس چرا در تمام جزئیات تصمیمگیرنده است. من به این اعتراض دارم که هویت مربی خانم در کادر فنی تیم ملی فوتسال زنان مجهول است.»
قصه از کجا شروع شد؟
۶ سال پیشتر از این روزها و در فصل فوتبالی ۱۳۹۲-۱۳۹۳ حضور «فریدون موقر» در تمرینات تیم زنان ملوان جنجالساز شد. رقبای ملوان در لیگ فوتبال زنان با انتشار این خبر از سازمان لیگ درخواست کردند که به این موضوع رسیدگی کند.
فریدون موقر در مورد حضورش به عنوان سرمربی تیم فوتبال زنان ملوان و این که منع قانونی در این زمینه وجود دارد یا نه، گفته بود: «فدراسیون برای آقایان کارت مربیگری در تیمهای زنان صادر نمیکند، اما مردان میتوانند به عنوان مدیر و مشاور در کنار تیم زنان فعالیت کنند، زیرا در مسابقات باید یک مرد کنار تیم باشد و نمیتوان ۲۰ دختر را تنها به مسافرتهای دور فرستاد، ممکن است مشکلاتی در سفر برایشان پیش بیاید و باید یک مرد کنار تیم باشد.»
او ادعا کرد که مدیر تیم زنان ملوان است و سایت ملوان «به اشتباه نام او را سرمربی تیم زنان درج کرده است.» او مریم ایراندوست را «مشاور و همهکاره» تیم زنان ملوان دانست.
فوتبال زنان آرام آرام وارد یک فضای کاملا بسته شد. چه کسی بیشتر ضرر کرد؟ مدیرانی که میخواستند روی فوتبال زنان نیز سرمایهگذاری کنند. تیمهای آنها دیگر دیده نمیشدند و اسپانسرها نیز حاضر به هیچگونه سرمایهگذاری نبودند.
اسپانسرها دیده شدن میخواستند. اما فوتبال زنان نه تنها پخش تلویزیونی نداشت که روز به روز درهایش بیشتر تنگ و بسته میشد.
وقتی اسامی تیمها را در فوتبال و فوتسال زنان رصد کنید با تعداد زیادی تیم با نام هیئت فوتبال مواجه خواهید شد، در حالی که به طور قانونی هیئتهای فوتبال اجازه تیمداری ندارند.
«آریا جعفری» که اولین عکاس حرفهای در فوتبال زنان است خاطرهای از در ورزشگاهها نقل میکند: «اولین بار که برای عکاسی فوتبال زنان رفته بودم سال ۱۳۹۲ همراه با نماینده AFC جهت بازدید تیمهای فوتبال مردان و زنان و همچنین ورزشگاههای اصفهان بود. در یکی از برنامهها، مسابقهای بین تیمهای فوتبال زنان آیندهسازان نجفآباد و شهرداری بم برگزار میشد. در همان دقایق نخست بازی چند مامور سراغ من آمدند که از ورزشگاه بیرونم کنند. اما نماینده کنفدراسیون فوتبال آسیا به آنها اجازه نداد و این شد اولین حضور من در یک مسابقه فوتبال زنان.»
او میگوید از آن پس تا کنون، حراست وزارت ورزش یا باشگاههای ورزشی بارها اقدام به حذف عکاسان مرد کردند، اما برخی از عکاسان به کمک مدیرعاملان و عوامل سازمان لیگ فوتبال گاهی به ورزشگاه راه پیدا میکنند.
از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ برخوردهای متفاوتی در ورزشگاههای مختلف با ورود مردان شد. در شمال کشور ورود مردان ممنوع بود. اما در اصفهان، کرمان، شیراز، تهران، بوشهر و ارومیه مردان در اکثر مواقع اجازه ورود داشتند. در فصل فوتبالی ۱۳۹۷-۱۳۹۸ یک عکاس مرد در ورزشگاه «شهید وطنی» قائمشهر و چند عکاس مرد در تهران دیدارهای فوتبال زنان را از روی پشتبام همسایههای استادیوم عکاسی کردند.
اما ناگهان سال ۱۳۹۸ حراست وزارت ورزش در دستورهایی محرمانه، به دلیل آنچه «برخی اتفاقات خلاف شرع» میخواند، مانع از حضور مردان در «تمامی سالنها و اماکن ورزشی» زنان شد؛ حتی مسابقاتی که با پوشش کامل برگزار میشوند.
دلیلش چه بود؟
در لیگ برتر فوتبال زنان دو اتفاق یا به عبارتی دو درگیری و دعوا، در اصفهان و شیراز بهانههای حراست وزارت ورزش دولت حسن روحانی را کامل کرد.
بازیکنان زن در دیدار شهرداری سیرجان و ذوبآهن اصفهان با هم درگیری فیزیکی پیدا کردند، مانند آنچه بارها در زمین فوتبال مردان دیدهایم. کار به زد و خورد فیزیکی کشید. اما تصویری از همان بازی منتشر شد که نشان میداد مامور حراست ورزشگاه حافظیه با دستهای مردانهاش، شانههای مربی ذوبآهن را گرفته است و او را پرتاب میکند. نتیجه، برخورد با مامور حراست نبود، درهای ورزشگاه را ماهها حتی به روی زنان بستند؛ مشکل اصلی، انتشار فایل تصویری درگیری مامور حراست ورزشگاه بود.
دی ماه ۱۳۹۸ سالن «رسول حسینی» ساری، محل دیدار تیمهای «شهروند» ساری و «دریژنو» فرخشهر بهانه اصلی را به وزارت ورزش داد.
تماشاگران مرد دو تیم که به صورت مخفیانه به ورزشگاه آمده بودند، در اعتراض به تصمیمات داوری ابتدا به صورت شفاهی و بعد دقایقی به صورت فیزیکی با هم درگیر شدند. فدراسیون فوتبال گزارش درگیری تماشاگران مرد را به حراست وزارت ورزش و جوانان تقدیم کرد. حراست وزارت ورزش تصمیم گرفت ورود تمامی مردان با هر سمت و عنوانی را از جمله تماشاگر یا مربی و آنالیزور به ورزشگاهها ممنوع کند.
برگرفته ای از سایت ایران وایر، ۱۳ فوریه۲۰۲۱