گلنوش خالقی، آهنگساز و فرزند روحالله خالقی، یکشنبه ۱۴ فوریه ۲۰۲۱ به وقت شرق آمریکا در منزل شخصیاش در واشنگتن در ۸۰ سالگی درگذشت.
بهروز جمالی که مدتی با خانم خالقی همکاریهایی داشت و یکی دو فیلم از اجراهای او را تدوین و منتشر کردهاست، با گذاشتن عکسی در فیسبوک خود و اشاره به این نکته که وضعیت جسمی خانم خالقی چندان مناسب نبود و آنها در انتظار چنین خبر تلخی بودند، خبر مرگ او را انتشار داد.
گلنوش خالقی تنها فرزند موزیسینِ روحالله خالقی بود که سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. ۱۱ ساله بود که پدرش او را به هنرستان موسیقی ملی فرستاد و آنجا توانست ساز پیانو را به عنوان ساز اصلی خود و زیر نظر جواد معروفی و حسین صبا فرا بگیرد و در کنار آن از دانش تئوریک مصطفی کمال پورتراب برای آموزش هارمونی بهرهمند شود. هوش سرشار او سبب شد تا رتبه نخست هنرستان موسیقی ملی را کسب کند و سپس با درک محضر امانوئل ملکیک اصلانیان، که از جمله نوابغ آهنگسازی و ساز پیانو در ایران بود، رتبه نخست هنرستان عالی موسیقی را نیز به دست آورد.
او تا قبل از سال ۱۳۴۱ ضمن آنکه از محضر پدرش کسب تجربه و دانش میکرد، به عنوان دستیار مدرسان هنرستان به آموزش سرگرم بود تا این که در سال ۴۱ و در ۲۱ سالگی و به مدت سه سال برای تحصیل رهبری کر به شهر سالزبورگ اتریش رفت.همان شهری که سه سال بعد و در ۲۱ آبان ماه ۱۳۴۴شاهد مرگ پدرش در بیمارستان بود.
مرگ پدرش در سال ۱۳۴۴ ضربهای سخت برای او بود. پدری که در تمامی سالهای حیات موسیقایی گلنوش، نه تنها به عنوان یک موزیسین برجسته و شاخص، بلکه به عنوان یک انسان شرافتمند و صافیاعتقاد، الگویی برای زندگی و زیست دخترش شمرده میشد.
پس از اتریش گلنوش خالقی برای ادامه تحصیلات موسیقی به آمریکا رفت و سالهای مدیدی را در آن دیار گذراند و توانست فوقلیسانس رهبری کر را از دانشگاه ویسکانسین در شهر مدیسون دریافت کند و همزمان تجربه همکاری و دستیاری رهبری با بزرگانی چون رابرت فاونتن و کورت پرستل را به کارنامه خود بیفزاید.
این اندوختههای عملی و تئوریک و نیز کارنامهای و یادی که از پدرش در ذهنها باقی مانده بود، در کنار رشد روزافزون فضای هنری در داخل کشور، به خصوص حضور رضا قطبی در تلویزیون و رادیوی ملی ایران، سبب شد تا در سال ۱۳۵۳ از او برای بنا نهادن “گروه همآوازان” دعوت به عمل آید. گلنوش خالقی تا قبل از انقلاب و به مدت ۴ سال آثار کلاسیک جهانی و ایرانی که برای کر و ارکستر نوشته شده بود را رهبری کرد. انقلاب ایران اما تمامی آن فعالیتها را متوقف ساخت و سبب شد تا او چارهای جز کوچ به آمریکا نیابد.
در امریکا هم او از پای ننشست و در تدارک بناگذاری ارکستری کوچک بود و توانست ارکستری ۲۵ نفره را به یاد و نام پدرش با عنوان”ارکستر روحالله خالقی”بنا گذارد و سالهایی را با اجرای آثار بزرگان موسیقی سنتی وکلاسیک ایرانی چون مرتضی محجوبی، غلامحسین درویشخان، علینقی وزیری، نیداود و نیز پدرش سر کند. حتی در دورهای پری زنگنه که در اجراهای آوازهای کر ایرانی تجربهای دراز دامن داشت برای اجراهایی با او همکاری کرد. این ارکستر اما در فضای خارج از ایران و به دلیل نبود حمایتهای پایدار افرادی که بتوانند چنین نهادی را مدیریت کنند و امور اجرایی آن را عهدهدار شوند، نتوانست دوامی بیاورد و در نهایت ارکستر عملا از حرکت ایستاد.
پایان جنگ و شروع به کار دولت سازندگی نور امیدی را در گلنوش خالقی ایجاد کرد که بتواند با توجه به پشتوانه موسیقایی پدرش و تجربه خود در این سالها، کاری تازه را آغاز کند. او با همراهی برخی از دوستان پدرش به کار در فضای موسیقی ایران دعوت شد و توانست با تنظیم برخی از کارهای خود و نیز پدرش، آثاری را آماده اجرای صحنهآی کند، اما محافظهکاری مسئولان موسیقی وقت، که رهبری یک زن را برنمیتابیدند، سبب شد تا گلنوش خالقی نتواند به کار مستمر در ایران ادامه دهد و به آمریکا بازگردد. البته در همین مدت او توانست برخی از آثار پدرش را با ارکستر بزرگ و تنظیمی مجدد در دو کاست با عنوان “میناب” و با آواز کاوه دیلمی منتشر کند. می ناب از جمله تصنیف های معروف ساخته روحالله خالقی بود که با صدای غلامحسین بنان برای نخستین بار با ارکستر گلها و به رهبری خود خالقی در سالهای دهه ۴۰ ضبط و پخش شد.
بخشی مهم از فعالیتهای گلنوش خالقی به انتشار و بازیابی و نشر آثار پدرش اختصاص یافت و میتوان گفت او بیشتر عمرش را وقف چنین کاری کرد. دلیل مهم چنین کاری هم بازمیگشت به اهمیتی که پدر او در سپهر موسیقی ایران داشت. پدری که نه تنها موزیسنی خلاق که محققی و نویسندهآی برجسته و کمنظیر در حیطه موسیقی بود و چه در سفر و چه در حذر، تجربههای خود را مینوشت. این تجربهها و سفرهایی که به این سو و آن سوی ایران و جهان داشت، همه منتشر نشده بودند و لذا گلنوش خالقی سعی کرد برخی از این دستنوشتههای باقیمانده را گردآورد و در کتابی با عنوان «ای ایران» منتشر کند. اثری که منتخبی از ۳۹ مقاله و یادداشت از میان بیش ۱۸۰ تای آنها انتخاب شده بود. علاوه بر آن، او در حرکتی دیگر سعی کرد بازیابی و بازنشر آثار صوتی پدرش را نیز دنبال کند که حاصل آن انتشار مجموعهای از آثار شاخص روحالله خالقی از سوی انتشارات ماهور بود که در چندین آلبوم منتشر شد. اگر چه آثاری از خالقی که از سوی خوانندگان زنی چون مرضیه یا پروین و یا دیگر زنان خوانده شده بود،به رغم آنکه گردآوری و پالایش شده بودند، به دلیل ممنوعیت انتشار تکخوانی صدای زنان،امکان انتشار در ایران را نیافتند.
کار بزرگ بعدی او انتشار نتنوشتهها یا پارتیتور آثار پدرش بود که در دو کتاب قطور منتشر شد. اولی آثار آهنگسازی روحالله خالقی بود که شامل پارتیتورهای ۴۶ قطعه از آثار سازی و آوازی استاد خالقی میشد که به همراه نتنوشت قطعه”سرود آزادی” (ساخته گلنوش خالقی) در کتابی با عنوان «آثار استاد روحالله خالقی تصنیفات» و دیگری آثاری ۴۶ قطعهای که آقای خالقی تنظیم کرده بود را در کتابی با عنوان “آثار استاد روحالله خالقی تنظیمات” از سوی انتشارات ماهور به بازار کتاب و موسیقی عرضه کرد.
جدای از کار جدی، سخت و مستمر در انتشار آثار پدر، او در حراست و حفاظت از آثار پدرش و تحریف و دستبرد نزدن به آن آثار از سوی دیگران نیز کوششی جدی و اثرگذار کرد.
نمونه آن واکنشی بود که به تحریف سرود “ای ایران” رخ داده بود. این سرود نخستین بار با صدای غلامحسین بنان و در زمان اشغال ایران از سوی نیروهای متفقین اجرا شد. شاعر این سرود حسین گلگلاب بود و قوت و روانی شعر و ملودی و تنظیم زیبای خالقی به اندازهای تاثیرگذار بود که این اثر را به سرودِ ملی غیررسمی ایران تبدیل کرد. اثری که تقریبا در کمتر محفل و مجلسی است مردم یا آهنگسازان و خوانندگان مختلف آن را به عنوان حسن آغاز و یا پایان برنامههای خود نخوانند. این سرود از سوی میراث فرهنگی ایران نیز به عنوان سرود ملی ثبت تاریخی شده است.
زمستان سال ۹۷ اما انتشار اثری و برداشتی تحریفشده و ناشیانه از این سرود ملی، هم عصبانیت گلنوش خالقی را به دنبال داشت و هم اعتراض برخی محافل موسیقایی در ایران را.
ماجرا از این قرار بود که «معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی» با تغییر متن سرود ای ایران و بهرهگیری از صدای چند نوجوان در یک گروه کر، و جایگزینی عباراتی چون «صاحبالزمان»، «جَدّیَ الحسین» و … اثری را منتشر کردند که روی ملودی ای ایران سوار بود و شنیدن آن بیاختیار افراد را به یاد سرود ایایران میانداخت . به نظر می رسید که آنها میخواستند با بهرهگیری از این ملودی معروف، برخی باورهای شیعی را تبلیغ کنند که گلنوش خالقی با انتشار بیانیهای در ۲۵ فوریه ۲۰۱۹ به این تحریف اعتراض کرد.
خانم خالقی با اشاره به دیدن ویدئوی این اجرا در فضای مجازی و تاکید بر ثبت ملی این اثر و بیان این نکته که این سرود و شعرش عاری از «هرگونه گفتمان تاریخی، مذهبی، و فردی، است» که پس از چندین دهه که از خلق آن میگذرد، همچنان در قلب هر ایرانی میتپد” آن را «بازگوکننده، کشور ایران» دانست که «متاسفانه توسط افرادی نادان و نابخرد به بازی گرفته شده است.» او در پایان این نامه ابراز امیدواری کرد «شاهد واکنش و حضور پرشکوه ملت ایران در اعتراض به این اعمال ناپسند باشم. بر این باورم که چنین اثر ملی هیچگاه با چنین ترفندهایی دچار خدشه نخواهد شد.» این بیانیه البته حمایتهایی را نیز به دنبال داشت که از جمله آنها بیانیه اعتراضی خانه موسیقی نسبت به تحریف این اثر بود.
گلنوش خالقی بیش از نیمی از عمرش را در آمریکا گذراند، اما همهگاه به یاد ایران و فرهنگ ایرانی بود، چرا که به گفته دکتر احسان یارشاطر، «فرهنگ ایران باید در روح آدمی باشد و جغرافیا مهم نیست. همین که ما با موسیقی ایران، با شعر ایران و ادبیات ایران، حال در هرجای این کره خاکی سرکنیم، گویی در سپهر ایران نفس میکشیم و زندگی میکنیم» (نقل به مضمون) و گلنوش خالقی به حقیقت مصداق چنین گفتهای بود.
برگرفته ای از سایت ایندیپندنت به زبان فارسی، ۱۶ فوریه۲۰۲۱