با کاهش شدید بارندگی در ایران، مسئولان حوزههای مختلف آب از ثبت پایینترین رکوردها در دهههای اخیر خبر میدهند و بار دیگر هشدارها درباره ضرورت صرفهجویی در مصرف آب افزایش یافته است. اما آیا کاهش بارندگی در ایران امری جدید و غیرمترقبه است و قابل پیشبینی نبود؟ چه کسی در زمینه بحران آبی که این روزها شهرهای زیادی را در بر گرفته مسئول است؟ کاهش بارندگی چه تاثیری بر زندگی ساکنان ایران خواهد داشت؟ این گزارش جستوجویی است برای دستیابی به پاسخ این پرسشها در گفتوگو با ناصر کرمی و نیکآهنگ کوثر، دو پژوهشگر و روزنامهنگار حوزه آب.
با نزدیک شدن فصل گرما در ایران، سر و کله خبرهای مربوط به کاهش بارندگی، خشکسالی و لزوم صرفهجویی در مصرف آب در رسانههای ایران و حتی گروههای خانوادگی واتساپی پیدا شده است.
محمدرضا خانیکی، مدیر دفتر مطالعات پایه منابع آب شرکت آب منطقهای تهران، ۲۹ فروردین گفت که بارش کم در فروردینماه امسال در ۵۳ سال اخیر بیسابقه بوده و میزان کل بارش تهران در هفتماهه منتهی به فروردین فقط ۲۳۵ میلیمتر بوده است.
پیش از آن هم محمد طاهری، مدیرعامل آبفای استان کرمان، گفته بود کاهش بارش در این استان کرمان بسیار زیاد بوده و «استان کرمان پرچالشترین سال را در حوزه آب شرب خواهد داشت.»
کاهش بارندگی در ایران جدید نیست
کارشناسان و محققان حوزه محیط زیست بر این باورند که کاهش بارندگیها در ایران موضوع جدیدی نیست.
آنگونه که ناصر کرمی، نویسنده و پژوهشگر حوزه محیط زیست، به ایرانوایر میگوید، در واقع سالهاست که نه فقط ایران بلکه کل خاورمیانه در یک روند کلی افزایش دما، کاهش بارندگی و افزایش تبخیر و تعرق قرار دارد.
او بر این باور است که بروز یک یا دو سال ترسالی در این میان به معنای تغییر روند نیست بلکه استثناهایی است که بخشی از روند کلی است.
کرمی درباره اثرات تغییر اقلیم در مناطق خشک، که ایران نیز بخشی از آن است، به ایرانوایر میگوید: «چشمانداز خاورمیانه آیندهای گرمتر و خشکتر است. در نظر داشته باشیم که مناطق خشک در برابر تغییرات اقلیمی شکننده هستند. در خاورمیانه بیشتر از سی سال است که روند کلی دما به سمت افزایش و میزان بارندگی به سمت کاهش است. این به تدریج خاورمیانه را با یک سرنوشت تازه روبهرو می کند. خشکیدگی سرنوشت خاورمیانه است که سکونتگاهها، معیشتگاهها و همه چیز را تحت تاثیر قرار خواهد داد.»
این محقق محیط زیست همچنین معتقد است که برای تداوم حیات در سرزمین ایران و سایر نقاط خاورمیانه، ساکنان این سرزمینها باید به دنبال انطباق دادن خود با شرایط جدید باشند: «برای اینکه موضوع انطباق را بهتر ادا کرده باشم، مثالی میزنم؛ اگر حقوق شما از سه میلیون تومان بشود دو میلیون تومان، همچنان میتوانید زندگی کنید، به شرط اینکه بپذیرید حقوقتان کم شده و خودتان را با آن انطباق دهید. ولی اگر با روشی زندگی کنید که با حقوق بیشتر زندگی میکردید، عنقریب ورشکسته میشوید. متاسفانه در ایران تغییر اقلیم اتفاق افتاده ولی حاکمیت کماکان میخواهد جمعیت را دو برابر کند؛ تقاضای آب همچنان در مناطقی که اصلا ظرفیت توسعه صنعت یا سکونتگاهها را ندارند افزایش داده میشود؛ این نشان می دهد که ما این سرنوشت خشکتر و گرمتر شدن را نپذیرفتهایم و خود را با آن وفق ندادهایم. اتفاقی که شرایط ناگواری را برای ما به بار خواهد آورد.»
از نظر نیکآهنگ کوثر، محقق و روزنامهنگار حوزه آب، نیز موضوع کاهش بارندگی در ایران امر تازهای نیست.
او در این زمینه به ایرانوایر می گوید: «ایران، به طور کلی، در محدوده خشک و نیمهخشک دنیا قرار دارد. در نتیجه، این بارش محدود چیز عجیبی نیست. معمولا متوسط بارش سالانه ایران زیر ۲۵۰ میلیمتر در سال است که یکسوم متوسط جهانی است. تبخیر هم در ایران نسبتا زیاد است. در نتیجه باید مراقب باشیم بارش کمی هم که داریم زود تبخیر نشود.»
او ادامه میدهد: «مشکل ایران این است که از نظر آبی ورشکسته شده است. در ایران میزان مصرف آب عمدتا از منابع تجدیدپذیر است؛ یعنی از بارش سالانه منهای تبخیر و آبی که از مرزهای ما به شکل رودخانه یا حوزه های مشترک آبی خارج میشود؛ و این یعنی ورشکستگی آبی.»
این روزنامهنگار حوزه آب همچنین میگوید حاکمیت در ایران طی سالهای گذشته برای جبران این کسری مجوز بهرهبرداری از منابع آبی را که به راحتی تجدیدپذیر نیستند، مثل چاههای غیرمجاز و منابع آبی که برای امروز نیستند، به شهروندان داده است.
نیکآهنگ کوثر ادامه میدهد: «از حدود ششصد دشت ایران، چهارصد دشت از تعادل آبی خارج شدهاند. در ایران شاهد کسری ۱۵۰ میلیارد متر مکعبی منابع آب زیرزمینی هستیم و سالانه حدود شش میلیارد متر مکعب اضافه برداشت داریم که امسال به خاطر کمبود بارندگی این میزان بیشتر هم میشود. در نتیجه، زندگی برای مردم در مناطقی که وابسته به آب زیرزمینی هستند، چون این منابع امسال از طریق بارندگی تجدید نشدهاند، سختتر خواهد بود.»
او عامل بحرانزای دوم را مربوط به سدسازی و سرمایهگذاری در پروژههای انتقال آب و سیستمهای آب سطحی میداند و معتقد است حکومت به این خاطر، در حوزه آبخوانداری که امکان جذب سیلابها در سفرههای آب زیرزمینی را مهیا میکند، کاری انجام نداده است. بنابر این، قسمت قابل توجهی از سیلابها و بارندگیهایی که میشد برای روز مبادایی مثل امروز ذخیره شوند، هدر رفته است.
کاهش بارندگی؛ از حاشیهنشینی تا اعتراضات سیاسی
به باور نیکآهنگ کوثر، افزایش روزافزون شمار حاشیهنشینان در ایران اثر مستقیم سیاستهای غلط حاکمیت در زمینه مدیریت منابع آب است.
او در اینباره به ایرانوایر میگوید: «در مناطقی که زندگی به منابع آب زیرزمینی وابسته است مردم مجبور میشوند زمین و زندگی و همه چیز را رها کنند و به حاشیه شهرها بیایند. در سال ۱۳۹۲ که آقای روحانی به ریاست جمهوری رسید تعداد حاشیهنشینان ۱۲ میلیون نفر اعلام شد. سال ۱۳۹۷ اعلام کردند جمعیت حاشیهنشینان به ۱۹.۵ میلیون نفر رسیده. و امسال به قولی میگویند بالای ۲۲ میلیون نفر است. بخش قابل توجهی که روستاها را ترک کردهاند و به امید امکانات بیشتر به حاشیه شهرها آمدهاند کشاورزانی هستند که زمینهایشان آب از دست داده یا به خاطر غیرقابل کشت شدن زمینها، شغل خود را از دست دادهاند و امکان حیات به عنوان کشاورز و روستایی را نداشتهاند.»
این روزنامهنگار حوزه آب همچنین معتقد است که با کاهش بیسابقه بارندگی در سال آبی جاری، امکان کشاورزی برای بسیاری از روستاییانی که هنوز باقی ماندهاند هم غیرممکن خواهد شد و همین امر به اعتراضات کشاورزان دامن خواهد زد.
او با مثال زدن روستای «کربال» در نزدیکی دریاچه «بختگان» و کشاورزان «ورزنه» در استان اصفهان میگوید: «وقتی کشاورزان سهم آبی خود را نگیرند یا اعتراض میکنند یا میروند سراغ آب زیرزمینی. و وقتی آب زیرزمینی کشیده میشود بی تعادلی ایجاد میشود. بنابراین حتی وقتی دولت رودخانه را رها میکند، خود کف رودخانه به خاطر خشکی سفره آب زیرزمینی، آب را فرو میکشد و آب ناپدید میشود و بخش قابل توجهی از آب به نقاطی که محاسبه کرده بودند باید برسد نمیرسد و بنابراین مجددا اعتراضها قوت میگیرد.»
ناصر کرمی اما معتقد است که متضرر اصلی سیاستهای حاکمیت در زمینه مدیریت منابع آب طبیعت است.
او در این باره توضیح میدهد: «نقطه تیز کاهش بارش در ایران متوجه طبیعت است؛ چون سالهاست حاکمیت و مردم ایران با هم کنار آمدهاند که سهم طبیعت را برای خودشان بردارند. اساسا طبیعت از فهرست مصرف کنندگان آب در ایران حذف شده است. بنابر این، وقتی بارش کمتر از نرمال رخ میدهد، متضرر اصلی طبیعت است.»
این پژوهشگر محیط زیست ادامه میدهد: «بخشی از آب برای طبیعت است و بخشی از آن برای انسان. از آن درصدی که برای انسان است هم بخشی برای شُرب و بخشی برای کشاورزی و صنعت است. درصد شرب خیلی کم و نزدیک به ۳ تا ۴ درصد از کل حجم بارش سالانه است. بنابر این، عمده این بارندگی کمتر به معنای خشکیدهتر شدن طبیعت است؛ چون آب در ایران، بهعلت سدها و چاهها، بین مردم و طبیعت عادلانه تقسیم نمیشود.»
از دید کرمی، متضرر دوم کاهش بارندگی کشاورزان هستند: «کشاورزان حتما در بعضی مناطق با کمبود آب روبهرو خواهند بود و برای بعضی احتمالا کشتوکار ناممکن خواهد شد. اما روی آب شرب شهری و روستایی بعید میدانم تاثیر داشته باشد. مگر در جاهایی که زیرساختها پوسیده هستند؛ مثل خوزستان.»
این محقق محیط زیست البته معتقد است که کاهش بارندگیها بر افزایش اعتراضها در بخشهای مرکزی فلات ایران تاثیرگذار خواهد بود.
او در این باره به ایرانوایر میگوید: «جمهوری اسلامی شانس بزرگی داشت و در این چند سالی که اوج تحریمها بود و پول نداشت ترسالی رخ داد. ترسالی در کاهش هزینههای دولت موثر است. دولت جمهوری اسلامی اساسا کشاورزان را عمق استراتژیک خود میداند و میلیونها انسان، مستقیم یا غیرمستقیم، با یارانههایی که دولت به کشاورزان میدهد زندگی میکنند.»
کرمی ادامه میدهد: «زمانیکه ترسالی رخ میدهد دولت کمتر مجبور است به کشاورزان یارانه بدهد؛ چون خودشان میتوانند تا حدودی سر پای خود بایستند. اما موقعی که خشکسالی رخ میدهد برعکس میشود.»
به اعتقاد این پژوهشگر، دولت جمهوری اسلامی از روز اول راه خود را از طبقه متوسط شهری جدا کرده و با کشاورزان بر سر بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی مدارا میکند: «دولت به کشاورزان میگوید اشکالی ندارد در جایی که مناسب کشاورزی نیست چاه بزنید. برای کشاورزان مدام سد می زند. برای دولت مهم نیست که تالاب، زیست بوم و رودخانه بخشکد؛ فقط میگوید که کشاورزان بتوانند کشاورزی کنند.»
او در عین حال یادآور میشود اگر دولت دیگر پولی برای یارانه دادن نداشته باشد کشاورزان اعتراض خواهند کرد: «در دیماه ۹۶ برای اولین بار کشاورزان بودند که گفتند “دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست”. یا آنها که در نماز جمعه “رو به میهن، پشت به دشمن” کردند کشاورزان بودند. این نشان میدهد عمق استراتژیکی که جمهوری اسلامی برای خود متصور بوده آسیبپذیر شده و موقعی که خشکسالی می شود این میتواند به انشقاق بین حکومت و کشاورزان تبدیل شود.»
نیکآهنگ کوثر نیز با اشاره به اعتراضات سیاسی بهعنوان یکی از عواقب خشکسالی میگوید: «بر اساس مطالعهای که سیانای دات اورگ در سال ۲۰۱۷ انجام داد، کاهش منابع آب و تنش آبی میتواند به بیثباتی و از دست رفتن امنیت منتهی شود. بر اساس این مطالعه، حتی اعتراضات داخلی بر سر آب میتواند تدریجا به جنگ داخلی منجر شود. بیآبی در کشورهای مختلف توانسته محرکی باشد برای درگیریهای نظامی. برخی معتقدند که بیآبی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ در سوریه به مهاجرت گسترده مردم از استان حسکه در شمال شرقی این کشور، به حاشیه شهرهای غربی سوریه منجر شد و وقتی بهار عربی اتفاق افتاد، اولین افرادی که پیوستند به گروههای نظامی و شبهنظامی علیه دولت سوریه، همین کسانی بودند که بیخانمان و بیکار شده بودند. در چاد، سومالی،عراق و یمن هم شاهد تاثیر کمآبی بر جنگ داخلی بودهایم. وقتی کسری منابع آب از حد تحمل مردم فراتر رود، مردمی که آب، زمین و خانه خود را از دست داده باشند چیزی برای ترسیدن ندارند.»
مقصر کیست؟ چاره چیست؟
نیکآهنگ کوثر معتقد است که سیاستهای مدیریت منابع آبی در کشور کار را به اینجا کشاندهاند: «اگر حکومت و حاکمان شعور داشتند، از زمانیکه به دولتهای موسوی و هاشمی رفسنجانی در سالهای ۶۷ و ۶۸ هشدار درباره تغییرات اقلیمی و گرم و خشکتر شدن منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا داده شد، بایستی مدیریت آب و کشاورزی تغییر پیدا میکرد. اما اینطور نشد. سدسازیها، علیرغم تبخیر بالا، ادامه یافت و درصد بالایی از آب سدها تبخیر و حرام شد. میزان مصرف آب در بخش کشاورزی ایران امروز۹۲ درصد است اما راندمان آبیاری فقط ۳۵ درصد است؛ این یعنی از این میزان آب مصرفی، ۶۵ درصد هدر میرود.»
او همچنین میگوید کشت محصولات کشاورزی در ایران نیز باید کنترل شود تا میزان آب مجازی که از کشور خارج میشود کاهش یابد.
این محقق و روزنامهنگار حوزه آب میگوید: «در کنار کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و افزایش راندمان آبیاری، باید محصولاتی کاشته شود که آببری کمتری دارند و محصولات دارای آببری بیشتر وارد شوند.»
نیکآهنگ کوثر ادامه میدهد: «مثلا اسرائیل خیلی از محصولات را نمیکارد و فقط محصولاتی را میکارد که آب کمتری مصرف میکند؛ آنها را صادر میکند و بعد محصولاتی که آب زیاد مصرف میکنند را وارد میکند. این تعادلی برقرار میکند و به عبارتی آب مجازی وارد میکند. اشکال کار ایران این است که محصولات مختلف را بدون توجه به آبی که مصرف میشود میکارند و بعد محصولات را که آب زیادی مصرف میکنند، مثل صیفیجات و هندوانه، را صادر میکند. ما نباید در اکثر نقاط کشور برنج بکاریم ولی میکاریم. بخش عمده آبهای زیرزمینی کشور به دلیل کاشت گندم از بین رفته است.»
به باور این روزنامهنگار، ایران در حوزه مدیریت منابع آب طرح جامع بلندمدتی ندارد و فقط به نیاز امروز افراد و گروههای سیاسی فکر میکند تا موقتا عدهای را راضی نگه دارد و عدهای دیگر را سرکوب کند.
نیکآهنگ کوثر چاره کار را وجود سیستمی دمکراتیک در تصمیمگیری حوزه آب میداند و میگوید: « تصمیمگیری در این زمینه هم نباید از بالا و اقتدارگرایانه باشد؛ اتفاقی که متاسفانه از زمان هاشمی رفسنجانی تا امروز به بدترین شکل ممکن در ایران در حال اجرا بوده است.»
ناصر کرمی نیز دیدگاهی مشابه دارد و بر این باور است که خشکاندن ایران تعمدی بوده است.
او ضمن اشاره به این که ایران نخستین کشور از نظر بیابانزایی ناشی از فعالیتهای انسانی است و در زمینه فرسایش خاک ناشی از فعالیتهای انسانی نیز یکی از اولین کشورهاست میگوید:«حکومت خود مساله اصلی محیط زیست ایران است. وقتی حکومتی اجازه میدهد که از آبهای تجدیدپذیر یک سرزمین به جای حداکثر ۴۰ درصد که از نظر اکولوژیک مجاز است، ۹۰ درصد استفاده شود، عملا میگوید که اگر عمده پهنه ایران هم بخشکد اشکالی ندارد؛ فقط برآورده شدن نیاز امروز من مهم است.»
او ادامه میدهد: «کل مساحتی که در ایران قابل سکونت و بهرهبرداری کشاورزی است فقط ۱۰ درصد است، اما جمهوری اسلامی توانسته ۹۰ درصد آبهای کشور را با سدسازی و چاههای بیشمار در این ۱۰ درصد مساحت استفاده کند. این یعنی آن ۹۰ درصد عرصه زیستی که بیرون از منطقه سکونت انسانهاست دارد از تشنگی جان میدهد. این از تشنگی جان میدهد یعنی ۷۰ درصد دشتها دچار قهقرای سرزمینی هستند. تالابها همه خشکیدهاند و این کارها همه تعمدی بوده است. یعنی حاکمیت میدانسته که تبعات اقداماتش چه خواهد بود ولی برایش مهم نبوده و نیست و فقط هدف ایدئولوژیکی که دارد مهم است که آن را پی میگیرد.»
حق دسترسی بدون تبعیض به آب، مصداق حقوق بشر
نیکآهنگ کوثر با اشاره به اضافه شدن حق دسترسی به آب به عنوان یکی از مصادیق حقوق بشر از سال ۲۰۱۰ میگوید: «آب یک حق بشری است و بر اساس میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دولتها موظف به تامین آب لازم و سالم، بدون هر گونه تبعیض، برای مردم هستند. دولت جمهوری اسلامی اما با روش تامین آب خود در جاهایی، و عدم تامین در جاهای دیگر، حقوق بشر را نقض کرده و یک بیعدالتی محیط زیستی را به جامعه ایران تحمیل میکند. مثلا ایذه و دهدز و روستاهای آنها در استان خوزستان که در کنار سد و رودخانه کارون هستند آب ندارند. جمهوری اسلامی فقر آبی را به برخی مناطق کشور تحمیل کرده و این باید به نهادهای مختلف بینالمللی بهعنوان نقض سیستماتیک حقوق بشر گزارش شود.»
برگرفته ای از سایت ایران وایر، ۲۳ آوریل۲۰۲۱