در حالی که ایران در سالهای اخیر در کشورهای همسایه از جمله سوریه و عراق، هزینههای زیادی تحت عنوان «میدان» داشته است، انتظار میرود بعد از همه این هزینهها، شرکتهای ایرانی بتوانند در جهت توسعه مبادلات اقتصادی گام بردارند تا از این راه نفعی به کشور ایران برسد. در این مقاله قصد داریم این را بررسی کنیم که چه مقدار این هزینههای سنگین اقتصادی توانسته است به سهم بازار تبدیل شود و آیا ایران از بازار واردات کشورهای همسایه سهم بزرگی دارد؟
سهم کشورهای مختلف از صادرات ایران در ۱۳۹۹
بنا به اطلاعاتی که سایت گمرک ایران از آمار تجارت خارجی کشور در سال ۱۳۹۹ منتشر کرده است، از مجموع نزدیک به ۷۴ میلیارد دلار تجارت خارجی، ایران در سال ۱۳۹۹ به ۱۴۳ کشور جهان صادراتی به ارزش ۳۴ میلیارد و ۹۹۸ میلیون دلار داشته است و از آن طرف وارداتش از ۱۲۳ کشور جهان به ارزش ۳۸ میلیارد و ۸۹۲ میلیون دلار بوده است. از این رو تراز تجاری غیر نفتی کشور در سال ۱۳۹۹ در حدود منفی چهار میلیارد دلار بوده است که از تنگنای شدید کشور در سمت واردات خبر میدهد.
صادرات
از مجموع صادرات کشور در سال ۱۳۹۹، میزان صادرات به کشور چین با ۹.۰۷ میلیارد دلار در صدر است و بعد از آن عراق با ۷.۴ میلیارد دلار، امارات ۴.۶ میلیارد دلار، ترکیه ۲.۵ میلیارد دلار و افغانستان ۲.۳ میلیارد دلار در جایگاههای بعدی قرار گرفتهاند.
واردات
مجموع واردات کشور در سال ۱۳۹۹ از کشور چین ۹.۸میلیارد دلار، از امارات متحده عربی، ۹.۷ میلیارد دلار، از ترکیه، ۴.۴ میلیارد دلار، از هند ۲.۱ میلیارد دلار و از آلمان، ۱.۸ میلیارد دلار بوده است. حال با در نظر گرفتن چنین دادههایی، میتوان از قدرت دیپلماسی اقتصادی ایران تحلیل بهتری داشت.
فتح بازار عراق افتخار دارد؟
در حالی که به نظر میرسد عراق اینک به یکی از بزرگترین بازارهای صادراتی ایران تبدیل شده است، ذکر این نکته اهمیت دارد که این کشور به دلیل مرز خاکی یک هزار و ۶۰۹ کیلومتری با ایران، برای واردات از ایران مزیت زیادی دارد. از این رو ورود ایران به بازار عراق، به دلیل این برتری بسیار مهم است و دیپلماسی در آن اثر چشمگیری نداشته است. حتی در صورت مخالف دولت عراق با دولت ایران نیز به نظر میرسد که این بازار صادراتی، به دلیل نیاز مبرم طرف عراقی، برای ایران باقی خواهد ماند.
سوریه در دستان کشورهای رقیب
در حالی که ایران به عنوان یکی از کشورهای حاضر در جنگ سوریه، هزینههای جانی و مالی زیادی را متقبل شده است، به نظر میرسد در ابعاد اقتصادی بهره چندانی نبرده است و عمده واردات و فعالیتهای اقتصادی کشور سوریه در دستان کشورهای رقیب است. کشور سوریه در سال ۲۰۱۸ در حدود هفت میلیارد دلار، در سال ۲۰۱۹ در حدود ۶.۸ میلیارد دلار و در سال ۲۰۲۰ در حدود پنج میلیارد دلار واردات داشته است. همچنین صادرات این کشور در سال ۲۰۱۹، ۲.۶ میلیارد دلار و در سال ۲۰۲۰، ۱.۲ میلیارد دلار بوده است. با این حال بر طبق آمار، سهم ایران از تجارت خارجی سوریه کمتر از سه درصد است! در واقع ایران در پروژههای مربوط به بازسازی سوریه نقش چندانی نداشته و عمده آن به دست کشورهای چین، مصر، اردن، هند و حتی سریلانکا افتاده است.
قطر، فرصتی که سوخت!
یکی از مواردی که به عنوان فرصتهای سوخته شده تجارت خارجی ایران از آن یاد میشود، به محاصره اقتصادی قطر مربوط است که کشور ایران از آن تقریبا هیچ استفاده خاصی نبرد. این در حالی است که ترکیه از این فرصت استفاده کرد و رکورد تجارت قطر و ترکیه در این دوره شکسته شد.
ارزش تجارت دو کشور در سال ۲۰۱۷ میلادی در مجموع ۱.۳ میلیارد دلار بود که در مدت ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۱۸ از مرز ۱.۷ میلیارد دلار گذشت و اکنون به مرز دو میلیارد دلار رسیده است. ترکیه، صادر کننده عمده غذا و مصالح ساختمانی به قطر است و در مقابل، این کشور نیز به ترکیه گاز و آلومینیوم صادر میکند. همچنین هلدینگ ابوموسی که یکی از بزرگترین توزیعکنندگان اقلام سوپرمارکتی در قطر محسوب میشود، نشان تجاری ترک خود با عنوان «ماشروم» را به ثبت رسانده و سهم این نشان تجاری را در سبد سرمایهگذاری خود، از ۱۰ درصد به ۲۵ درصد افزایش داده است.
چرا ایران نمیتواند بازارهای منطقه را در دست بگیرد؟
با توجه به اینکه سهم ایران از تجارت با ۱۵ کشور همسایه تنها در حدود دو درصد است، به نظر میرسد عوامل زیادی در این اتفاق نقش داشتهاند که در ادامه به سه مورد آن اشاره میکنیم:
۱- فقدان شدید قطعیت ناشی از تحریمهای اقتصادی
کشور ایران در ۱۰ سال گذشته مدام در حال تنش با آمریکا بوده و تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار گرفته است. این تحریمهای اقتصادی سبب شد تا بسیاری از کشورهای خارجی عملا از خیر تجارت با ایران بگذرند و ایران را به عنوان یک کشور «عادی»، کاملا کنار بگذارند. همین که بازرگانی در یک موقعیت یکسان، بین ایران و ترکیه، احتمالا ترکیه را کشور کمریسکتری بداند، کافی است که در تجارت خود این کشور را انتخاب کند و با آن به مبادله بپردازد.
۲- فقدان قطعیت ناشی از تغییر قوانین در ایران
سیاستهای سوسیالیستی در کشور به منظور سرکوب قیمتها و البته تنشهای قیمتی ناشی از رشد نرخ ارز سبب میشود سیاستگذار به طور دائم دست به تغییر قوانین و یا ممنوعیت صادراتی بزند. در نگاه اول شاید این اتفاق چندان تعیینکننده نباشد، اما باید بدانیم همین تصمیمهای به ظاهر ساده، شاید بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی را با مشکلات شدید روبهرو و حتی آنها را ورشکست کند. در روزگاری نه چندان دور، کشور ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مرغ گوشتی در منطقه بود اما سیاستهای غلط دولت در زمینه ارز ۴۲۰۰ تومانی و البته ممنوعیتهای صادراتی، سبب شد این صنعت با مشکلات بزرگی روبهرو شود.
۳- حضور سیاسی و امنیتی به جای اقتصادی؟
در حالی که بسیاری از کشورهای جهان به دنبال حضور اقتصادی در کشورهای مختلف هستند، سیاستهای جمهوری اسلامی نشان میدهد که بعد سیاسی و نظامی را بااهمیتتر میداند و از این رو میتوان متوجه شد که چرا حضور اقتصادی ایران در منطقه تا این حد پایین است. اگر کشور ایران در کنار حضور امنیتی، منابع تجاری را نیز در نظر میگرفت، شاید امروز قابلیت تحریم پذیری ایران تا حد زیادی کاهش پیدا میکرد.
نفوذ اقتصادی یا سیاسی؟ کدام مهمتر است؟
همانطور که بسیاری از کشورهای جهان این راه را امتحان کردهاند، کشور ایران هم باید به فکر تقویت رایزنیهای اقتصادی خود در منطقه باشد. همچنین، انتقال ساده و بدون دردسر پول بین کشورها در شرایط سخت تحریمی نیز باید یکی دیگر از اهداف ایران باشد.
در نهایت توسعه امنیتی و سیاسی هیچ کشوری بدون توسعه اقتصادی امکانپذیر نیست. همانطور که کشور چین توانست با توسعه اقتصادی خود بخش مهمی از کشورهای جهان را با خود همراه کند و امروز به یکی از مهمترین رقبای آمریکا تبدیل شود، ایران نیز با نفوذ اقتصادی در منطقه و پر کردن قفسه فروشگاهها، میتواند دل مردم منطقه را با خود همراه کند؛ شاید کاری که به عنوان مثال شرکت «کاله» میتواند در عراق انجام دهد و بخش مهمی از لبنیات عراق را تامین کند، اهمیت بسیار بالایی داشته باشد.
برگرفته ای از سایت ایندیپندنت به زبان فارسی، ۱۵ مه ۲۰۲۱