پیام درفشان وکیل پایه یک دادگستری در تهران که خردادماه سال گذشته بازداشت شد، چندین روز در خانههای امن سازمان اطلاعات سپاه انقلاب اسلامی مورد شکنجه قرار گرفته و در نهایت به بیمارستان روانپزشکی رازی در امینآباد منتقل شده است.
وکیل پیام درفشان در رشته توئیتی از شکنجههای تکاندهندهای نوشته که موکلاش در بازداشت سال گذشته از سوی مأموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (ساس) متحمل شده است. پیام درفشان وکیل پایه یک دادگستری در تهران، فعال حقوق بشر و دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بوده است.
سعید دهقان وکیل پیام درفشان از انتقال موکلاش به یکی از خانههای امن سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بازداشتی که سال گذشته صورت گرفت، خبر داده است. سعید دهقان با شرح جزییات آزار و شکنجه جسمی پیام درفشان گفته است که به موکل وی داروی نامعلوم تزریق کرده و در نهایت او را به بیمارستان روانپزشکی رازی در امینآباد منتقل کردهاند.
این وکیل دادگستری با تأکید بر آسیب جدی مغز و اعصاب موکلاش گفته که پس از تزریق آمپول نامعلوم به پیام درفشان توسط ماموران اطلاعات سپاه، او در خواب دچار رعشه شده و بر اثر شدت قفل شدن ناگهانی دندانهایش، نیمی از زبانش قطع شده است.
پیام درفشان ۱۹ خردادماه ۱۳۹۹ در پی یورش نیروهای امنیتی و برای گذراندن حکم یکسال زندان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. حکم یکسال زندان و ۲ سال محرومیت از وکالت درباره پروندهای که سال ۱۳۹۷ برای این وکیل دادگستری گشوده شده بود، صادر اما تعلیقی بوده است.
پیام درفشان در این پرونده به اتهام «توهین به رهبری»، توسط شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی عاصف الحسینی به تحمل ۲ سال حبس تعزیری و ۲ سال محرومیت از وکالت محکوم شده بود. رأی صادره علیه او توسط دادگاه تجدید نظر به تحمل یکسال حبس تعزیری و ۲ سال محرومیت از وکالت کاهش یافت و به مدت ۲ سال تعلیق گردید ولی اجرای آن در صورت تکرار جرم لازم بود.
پیام درفشان در حالی ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ برای انتقال به زندان و گذراندن یکسال حبس توسط مأموران سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شد که پس از ۲۳ روز بیخبری، ۱۲ تیرماه ۱۳۹۹، به زندان اوین منتقل گشت.
اکنون سعید دهقان وکیل پیام درفشان در رشته توئیتی جزییات آنچه را طی آنروزها بر سر موکلاش آمده مطرح کرده و نوشته است: «شرح میدهم که چگونه یک وکیل دادگستری را بازداشت کردند و به بیمارستان رازی (امینآباد) کشاندهاند! پیام درفشان فقط یک فعال حقوق بشر عادی نبود، او دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بود که وظیفهاش حمایت از وکلایی است که با مشکلات قضایی و امنیتی مواجه میشوند. ۱۸ خرداد پارسال ۱۷ مأمور امنیتی به دفتر وکالت پیام درفشان در تهران یورش بردند و با تجسس کامل دفتر و ضبط کامپیوترهای دفتر و پروندههای موکلین او، عملاً حوزه وکالتیاش از جمله صیانت از حقوق موکلین را نقض کردند.»
به گفته سعید دهقان، تأکید بازجوهای سازمان اطلاعات سپاه (ساس) از بدو ورود به دفترش این بود که چرا وکالتِ کاووس سیدامامی را پذیرفت! در ادامه نیز در بازجوییها بیشترین زمان و فشار به همین موضوع اختصاص پیدا کرد. علاوه بر انتقال این وکیل حقوق بشری با چشمبند به یکی از خانههای امنیتی و نه بازداشتگاه قانونی و ممنوعیت حق تماس و اطلاع به خانواده و وکلا، نگهداری او نیز در اتاقی کاملا تاریک و فاقد پنجره در فصل تابستان، نشانهی آغاز پروژه تخریب با حداکثر فشار روانی و جسمانی بود. انتقال به سلولی در بند دو الف سپاه با لامپهای پرنور همیشه روشن در سقف و صدای بلند ۳ هواکش و توالت کثیفی که بوی بسیار متعفن آن به خاطر تنگی فضا چند برابر به مشام میرسید و انجام بازجوییهای طولانی برخلاف موضوع پرونده که علت آن نشر اکاذیب طی مصاحبه با بیبیسی فارسی درباره وضعیت نامناسب زندان زنان شهر ری بود.
سعید دهقان مینویسد «اما در مورد سایر پروندههای وکالتی مانند پرونده فوت مشکوک مرحوم کاووس سیدامامی و همچنین چرایی انجام وکالت خانم نسرین ستوده و وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغهای پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مأمور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد! در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳ نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعبانگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و مقاومت پیام درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش میبرد اما دچار رعشه در خواب میشود و زبان بین دندانها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته میشود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجدد دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب میشود خون در حلقاش بریزد و تمام لباسهایش خونآلود شود. صبح روز بعد با آمبولانس به بیمارستان بقیهالله منتقل و ابتدا زبانش جراحی میشود و به علت رعشه و آشفتگی و اختلال در ادراک محیط، در بخش مغز و اعصاب بستری میشود.»
وکیل پیام درفشان تأکید کرده که در تمام این مدت، به خانواده نگران و وکلا که مرتب در دادسرای اوین حاضر میشدند هیچ اطلاعی توسط بازپرس داده نمیشد: «در حالی که پزشکان مشغول تشخیص و درمان ضایعه به علت تزریق آمپول بودند، مأمورین اطلاعات سپاه به بیمارستان مراجعه کردند و گفتند بازپرس با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده و باید به دادسرا برویم اما بیمارستان اجازه ترخیص نمیدهد مگر اینکه خودت کتبی مسئولیت را بر عهده بگیری! پیام درفشان رضایت خود را به ترخیص مکتوب میکند اما مأمورین او را در عقب خودرویی آهنی فاقد هرگونه پنجره، آنهم در گرمای طاقتفرسای تیرماه به مدت طولانی قرار دادند که با خونابه مستمر همراه شده و دستمالی هم دیگر برای پاک کردن وجود نداشت! او پس از پیاده شدن متوجه شد که در حیاط دادگاه انقلاب آورده شده نه دادسرای اوین برای تبدیل قرار بازداشت! برای اینکه همکارانش او را با این وضعیت نبینند، با وجود بیماری شدید، از درب پشتی دادگاه بدون آسانسور، نزد قاضی مقیسه میبرند؛ آنهم به بهانه رسیدگی به اعتراض به قرار بازداشت! پیام درفشان در حالی نزد قاضی مقیسه برده شده و برخورد هتاکانه و فریادهای توهینآمیز او را همزمان با نیشخند بازجوها تحمل کرده که به علت تورم شدید محل بخیه زبان و ریختن خونابه، از پاسخگویی و دفاع از خود ناتوان بوده و یکطرفه مورد حمله و توهین و فریادهای قاضی مقیسه قرار میگرفت. پس از این اقدام، بجای بازگرداندن به بیمارستان جهت درمان، او را با وجود بخیه تازه زبان و تورم شدید که موجب عدم امکان جویدن و خوردن غذا میشد و با وجود نیاز به مراقبت تخصصی برای اینکه مجددا دچار رعشه نشود، حتی به بهداری زندان هم نبردند و به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند!»
اما این پایان ماجرا نبوده و به گفته سعید دهقان، پس از دچار شدن پیام درفشان به رعشه، او را بجای بیمارستان تخصصی، با زدن پابند و دستبند به بیمارستان رازی امینآباد (مخصوص بیماران روانی) منتقل کردند!
«در آنجا به او شوکهای الکتریکی میدهند که علاوه بر تشدید بیماری، به سیستم مغزی وی آسیب جدی وارد شده و دچار عدم هوشیاری میشود! وقتی خانواده و وکلا از طریق زندانیان سیاسی اوین، موفق به پیدا کردنش میشوند، علاوه بر مواجهه با وضعیت جسمانی وخیم او، متوجه میشوند که به خاطر اعتراضش به پابند و دستبندی که سبب زجر مستمر وی شده بود، به تشویق دو تن از بهیاران، مورد ضرب و شتم سربازان سازمان زندانها قرار میگرفت! با وجود عدم اعزام از طرف زندان و عدم حضور در دادگاه، او به صورت غیابی توسط قاضی افشاری محاکمه و به ۲.۵ سال حبس و ۲ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که با تایید دادگاه تجدیدنظر قطعی شد. با وجود بیماری شدید، با تبدیل قرار بازداشت او موافقت نکردند و مستمراً تا صدور حکم قطعی، محبوس بود! با تلاش خانواده (پرداخت پول به پزشک بیمارستان) و جلب موافقت پزشک و راهنمایی مددکار مستقر در بیمارستان- که کمک کرد تا مکتوب کند بهبود یافته و خواهان بازگشت به زندان است- توانست از وضعیتی که قطعاً وی را دچار سرنوشت مرحوم بهنام محجوبی میکرد خلاص شود و به زندان اوین بازگشت.»
سعید دهقان در ادامه نوشته که «در مدت اخیر در زندان، به علت مراقبتهای انسانی زندانیان سیاسی بند۴ اوین بهبود نسبی پیدا کرد. سپس با تلاش خانواده و وکلا، پس از حکم قطعی، چند روز به مرخصی آمده که بنا به نظر پزشکی قانونی مبنی بر درخواست تعویق صدور حکم به علت نیاز به معالجات پزشکی تخصصی، به مرخصی استعلاجی آمده که تمدید شده و پس از سپری شدن یکسوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است. به نظر میرسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بیپناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد!»
این در حالیست که بر اساس ماده ۵۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری «هرگاه محکومٌعلیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری و یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق میاندازد. چنانچه در جرائم تعزیری امیدی به بهبودی بیمار نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری، پس از احراز بیماری محکومٌعلیه و مانع بودن آن برای اعمال مجازات، با ذکر دلیل، پرونده را برای تبدیل به مجازات مناسب دیگر با در نظر گرفتن نوع بیماری و مجازات به مرجع صادرکننده رأی قطعی ارسال میکند. تبصره- هرگاه حین اجرای مجازات، بیماری حادث شود و تعویق اجرای مجازات فوریت داشته باشد، قاضی اجرای احکام کیفری، ضمن صدور دستور توقف اجرای آن، طبق مقررات این ماده اقدام میکند.»
واقعیت این است که عناصر نظام حقوقی مدرن مانند دادستان و وکیل به جمهوری اسلامی در ایران تحمیل شده است چرا که بر اساس شریعت یک «حاکم شرع» برای بررسی مسائل قضائی کافیست. از همین رو، آنها که به نام «قاضی» و «دادستان» در جمهوری اسلامی خدمت میکنند، نه قاضی و نه دادستان بلکه همدستان اجرای احکام شرعی علیه متهم هستند! بر همین اساس، وجود وکیل و وکیل مدافع نیز اساسا در سیستم قضائی جمهوری اسلامی زائد است و به همین علت وکلایی که همدست «قاضی» و «دادستان» و در خدمت تکمیل نقش «حاکم شرع» نباشند، تحت فشار و پیگرد قرار میگیرند و به زندان میافتند.
برگرفته ای از سایت کیهان لندن، ۱۹ اکتبر ۲۰۲۱