سام قندچی
در هفتهء گذشته در عالم سیاست اتفاق مهمی برایم افتاد که به نظر تازه ای دربارهء مدل کار برای «حزب سیاسی آینده نگر» رسیدم. اين اتفاق شنیدن بحث روز کشنبهء گذشتهء دکتر اسماعیل نوری علا در مهستان دربارهء اعتماد و آلترناتیو بود که بسیار شنیدنی بود و باعث شد مدل تازه ای در مورد تشکیلات سیاسی به نظرم آید.
ببینید، «تشکیلات مدل لنینی» برای ما کار نمی کند؛ چرا که اساس آن بر قبول پلاتفرم، فعالیت در یک واحد حزبی مثلا در یک کارخانه و بالاخره پرداخت حق عضویت است. چنین مدلی خیلی به نحوه عضویت در اتحادیه های کارگری شباهت دارد در حالیکه زندگی واقعی فعالان سیاسی امروز آینده نگر کمتر شباهتی به زندگی کارگران دارد و نه فقط در آمریکا بلکه در ایران هم همینطور است چرا که نیم قرن است دنیا در نقاط مختلف به درجات گوناکون وارد جامعه فراصنعتی اطلاعاتی شده و مشاغل جدید برآن محور هستند. حتی در کشوری نظیر ایران.
مدل «سازماندهی اسلامگرایان» نیز برای ما سکولار دموکرات ها کار نمی کند چون اگر خودمان را بکشیم هم نمی توانیم چیزی نظیر خمس و زکات را برای سکولارهای ایران نهادینه کنیم.
در نتیجه چه مدلی ممکن است برای ما کار کند؟ ما پلاتفرمی آینده نگر و روشن داریم و همانطور که پیشتر هم نوشته ام «آینده نگری کاری است که حزب سکولار دموکرات ایرانیان می کند» و رهبران حزب سکولار دموکرات ایرانیان نظیر دکتر اسماعیل نوری علا و آقای منوچهر یزدیان واقعاً کاری متفاوت با هر حزب جمهوریخواه دیگر می کنند همانطور که کار جفرسون کاملاً با جمهوریخواهان پیش از او در اروپا متفاوت بود. حال اجازه دهید اصل بحثم را مطرح کنم.
مدل جدید کار چه می تواند باشد؟
در ابتدای جامعهء اطلاعاتی، در «سیلیکان ولی»ی آمریکا در دهه ۱۹۶۰ کسانی پیدا شدند که ایده های تازه ای در عرصهء کامپیوتر داشتند ولی شرکتهای اصلی کامپیوتری آن زمان هیچ توجهی به ایده های آنها نمی کردند، از جمله می توان از استیو جابز بنیانگذار اپل گفت که حتی به محل های غذاخوری بی خانمان ها می رفت تا غذا پیدا کند. و کاری که افرادی نظیر او کردند این بود که با جلب اولین علاقمندان به ایدهء – خود که آن را «دور فرشتگان» می خواندند – بودجهء مختصری تهیه می کردند و نمونهء محصول مورد نظرشان را می ساختند و اسمش را می گذاشتند «پروتوتایپ» و بعد با استفاده از آن، سرمایه گذارانی را که «ونچر» خوانده می شوند، به طرح خود جلب می کردند که روی طرح سرمایه گذاری کنند و شرکت هایی نظیر «اپل» بدینگونه بوجود آمدند.
شاید این مدل برای گام بعدی حزبی آینده نگر نظیر حزب سکولار دموکرات ایرانیان هم کار کند، چرا که شباهتی به احزاب چپ یا حتی جبهه ملی ندارد، ولی پلاتفرمی روشن دارد، و اکنون پروتوتایپی چشمگیر که ۲۴ ساعته خبرگاهش منتشر می شود.
در حقیقت جمع کسانی که انقلاب آمریکا را رهبری کردند شباهت به چنین مدلی داشت. آنها و۵۰ ثرومند بودند که بر ایده های مطرح شده توسط بنیانگذارانی نظیر «جفرسون» به اصطلاح سرمایه گذاری کردند و نه تنها ثروت، بلکه حتی جان خود را با امضای بیانیهء استقلال، برای رسیدن به ایده آل مورد نظرشان که در بیانیه استقلال نهفته بود (و البته بسی بیش از فقط استقلال در آن پلاتفرم مندرج بود)، به خطر انداختند.
شاید امروز هم ایده های «آینده نگری سیاسی» – که جمهوریخواهانه، و سکولار دموکراتیک است – بتواند با همین روش کسانی را پیدا کند که واقعاً برای اجرایی کردن آن در ایران، سرمایه گذاری کنند.
سه قرن پیش از جفرسون، توماس مور طرح سوسیالیستی برای جامعه مدرن مطرح کرد، اما جفرسون با طرح «لیبرال دموکراسی» جلو رفت و کسانی را برای سرمایه گذاری روی آن طرح (که ریشه در نظرات جان لاک، لایبنیتس و کانت داشت) به خود جلب کرد و نتیجه تحولی موفق بود که هنوز پس از ۲۴۳ سال ضامن دموکراسی در آمریکا بوده است.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
پنجم خرداد ماه ۱۳۹۸ – 26 ماه مه ۲۰۱۹