نگهداری سامان نوین جهانی


ميلاد آقائی


همانگونه که آگاه هستید ایالات متحده آمریکا دوازده شرط را برای حکومت اسلامی در ایران گذاشته و از هیچ گونه فشاری برای رسیدن به آن‌ها دریغ ندارد و به سختی آن را پیگیری می‌کند. پرسش آن است که آمریکا به چه حقی می‌تواند این شرط‌ ها را بگذارد و این شرط ‌ها با چه رویکردی چیده و در پیش نهاده شده‌اند؟

نظم نوین جهانی

جهان پیچیده‌ی امروز، که از برآیند رفتارهای بیولوژیک انسانی تا برجسته‌ترین دستاوردهای مفهومی در حقوق، سیاست و بازرگانی را در برمی گیرد، پایداری و پیشرفت خود را از نظمی به دست می آورد که امروزه برای بسیاری از مردم جهان، که زندگی خود را در این نظم آغاز کرده‌اند، چیزی عادی و طبیعی مانند تابش خورشید روز و تاریکی شب است. پایانه‌های قطار، ترابری، پخش، ویزا، حق، دموکراسی، اینترنت و هزاران پدیده‌ی مدرن دیگر در بستری از نظم و سامان مندی یا به انگلیسی Order پدید آمده و به پیش می رود.

در برگردان درونمایه ی واژه‌ی انگلیسی Order می‌توان گفت: آرایش یا قرار دادن افراد یا چیزهایی در پیوند با یکدیگر با پیروی از یک دنباله، الگوی یا روشی ویژه.

چرا آمریکا؟

با این سخن می‌خواهم به ژرفای World New Order، یا «سامان نوی جهان» که چند دهه ای از اجرائی شدن اش می گذرد، برسم و یادآوری نمایم که در پس همه‌ی آنچه در دنیای امروز می‌گذرد، برای نگاه‌داری و یا به هم ریختن این «نظم»، جنگی سرد میان «نیرو‌های شر» و «نیروهای شهری‌گر» در جریان است. در این میان کشورهایی که بازارهای پیچیده و وابستگی بیشتر حقوقی و سیاسی به این نظم دارند، بیشتر از دیگران برای نگاه‌داری و پاسداری از آن می‌کوشند. اینجا است که تلاش آمریکا برای نگاه داری امنیت و نظم روشن می‌شود، زیرا پیچیدگی جامعهء آمریکا و بزرگی بازار و پایداری تمدن آن بیش از همه‌ی کشورهای دیگر به این نظم بسته و وابسته است.

جنگ سرد

پس از جنگ جهانی دوم و پایان یافتن استعمار و اشغال، جهان دوره‌ای تازه از نظم و سامانه ‌مندی را آزمود و در همان حال نبردی دشوار بر سر به هم ریختن یا نگهداری از مفاهیم حقوقی مالکیت و ملت میان اردوگاه کمونیسم و سرمایه‌داری تا فروپاشی شوروی ادامه یافت. پس از پایان جنگ سرد در سایه‌ی امنیت به دست آمده، مفاهیمی مانند «حقوق بشر» توان این را یافتند تا بستری برای اجرایی شدن خود بیابند و کشورهای زیادی با بیرون آمدن از فضای جنگ سرد، به افزایش سطح توسعه انسانی خود پرداختند. در بیست و پنج سال گذشته، کشورهای پیشرفته با رشد سرسام‌ آور شاخص‌های توسعه، نشان دادند که بستر نظم جهانی، چگونه می‌تواند کیفیت زندگی مردم را افزایش دهد.

رویکرد به امنیت

رویکرد کشورهایی که شهریگری مدرن را دنبال می‌کنند به دیگر کشورها الگویی ساده دارد.
۱-باید به شیوه‌ی پدافند آفندی aggressive defense از شهریگری نگهداری نمود. تاریخ نشان داده است که «تمدن‌ها» (شهريگران) در برابر «بربرها» آسیب پذیر و ناتوان هستند. هرچند میان خود تمدن‌ها نبردهایی بوده است، اما بسیاری از آن‌ها به آسودگی از سوی بربرها نابود شده اند یا با پرداخت هزینه‌های جانی و مالی فراوان توانسته اند گوشه‌ای را نگاه دارند.
۲-کشورهای بیرون از شهریگری مدرن که با آن سازگار هستند ولی مانند آن نیستند را می‌توان تاب آورد، ولی آن‌ها که ناسازگار و دشمن آن هستند را باید خطرشان را برجسته شمرد و از بززگ شدن خطرناکی آنها جلوگیری کرد.


یکی از نگرانی‌های کشورهای مدرن، نابود کردن لشکرهای بی‌کشور است. حزب الله لبنان، نمونه‌ی بارز این لشکرها است. گروه‌های نژادی – مذهبی پادگانی که در خاورمیانه پراکنده هستند برای امنیت جهان خطرناک هستند و باید نابود شوند. همچنین کشورهایی که از این گروه‌ها پشتیبانی می‌کنند نیز باید آنچنان سرکوب شوند تا یا با نظم جهانی همراه و یا سازگار گردند. خود آمریکا نیز گاهی از یکی از این گروه‌ها پشتیبانی اندکی انجام می‌دهد تا بتواند از آن به مثابه ابزاری برای نابودی گروهی دیگر کاربری نماید و در پایان همه را یا ناتوان یا نابود نمایند.


برای روشن شدن این رویکرد می‌توان به برخورد کشورهای جهان با کره‌ی شمالی و جنوبی نگاه کرد. کشورهایی با یک فرهنگ، یک پیشینه‌ی تاریخی و هماهنندی‌های بسیار دیگر، ولی با دو رویکرد به نظم و سامان جهانی.
بر اين اساس است که می توان فهميد چرا رفتار با ایران، عربستان و بسیاری از کشورهای دیگر نيز بیرون از این رویکرد گسترده نیست.  از این نما شايد بهتر بتوان ديد و فهميد چه ها در منطقه‌ای که کشور ما در آن قرار دارد می‌گذرد.


۱۲ خرداد ۱۳۹۸ – ۲ ژوئن ۲۰۱۹