دو راه بیشتر نبود؛ یا مرگ من یا سقط آن جنین

سایه رحیمی
رنج فزاینده دختران مجرد در جامعه مردسالار و حکومت زن‌ستیز برای پایان دادن به بارداری ناخواسته.

بر اساس اعلام وزارت بهداشت، سالانه ۳۰۰ هزار «سقط جنین غیرقانونی» در کشور انجام می‌شود. «کمیسیون ویژه جمعیت و تعالی خانواده» در مجلس ایران که پایان دادن آگاهانه بارداری را «سقط جنین جنایی» می‌داند، به‌تازگی از آمار سالانه ۴۰۰ هزار سقط جنین در سال خبر داده است. حکومت ایران، تاکنون آمار دقیقی از دخترانی که خارج از ازدواج باردار می‌شوند، ارائه نداده است. بااین‌حال بدیهی است که تعداد زیادی از «سقط‌های زیرزمینی» به دختران مجرد تعلق دارد.

دخترانی که در رابطه با شریک خود درحالی‌که دسترسی به وسایل پیشگیری از حاملگی ندارند و آموزش‌های لازم در این خصوص را دریافت نکرده‌اند، به طور ناخواسته باردار می‌شوند. این دختران پس از بارداری ناخواسته از یک‌سو با فشارها و نگرانی‌های زیادی برای مخفی نگه‌داشتن این راز از اطرافیان خود مواجه‌اند و از یک‌سو باید تن به سقط جنین در مراکز غیربهداشتی و غیرقانونی بدهند که سلامت جسم و جان آنان را به خطر می‌اندازد.

فشارهای ناشی از جامعه مردسالار و حکومت زن‌ستیز اگرچه در سال‌های گذشته نیز از دختران زیادی به همین دلیل قربانی گرفته است اما حالا با تصویب «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» و محدود کردن وسایل پیشگیری از بارداری، بیم آن می‌رود که آمار سقط‌های خطرناک و زیرزمینی در میان دختران مجرد بیشتر شود.

حق فراموش‌شده زنان بر بدن
افزایش جمعیت برای حکومت ایران، این روزها به چالشی جدی تبدیل شده است. به همین دلیل به روش‌های متعددی برای اجرایی کردن «سیاست‌های جمعیتی» رهبر جمهوری اسلامی ایران، متوسل شده است. «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» که در مجلس تصویب شد و ابراهیم رئیسی آن را به دستگاه‌های اجرایی ابلاغ کرد، نشان می‌دهد که حکومت بدون در نظر گرفتن طبیعی‌ترین حقوق زنان، برای رشد جمعیت خیز برداشته است.

نمایندگان مجلس نیز نام این اقدام خود را «دفاع از حقوق جنین» گذاشته‌اند. کمااینکه امیرحسین بانکی‌پورفرد، رئیس کمیسیون ویژه جمعیت و تعالی خانواده گفته بود: «در دوره‌ای که حرف از حقوق بشر زده می‌شود ما باید از حقوق جنین‌ها دفاع کنیم چون آن‌ها نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند.»

این ادعا در حالی مطرح می‌شود که بر اساس اسناد حقوق بشری و خرد جهانی، هر فرد بالای ۱۸ سال که بزرگسال محسوب می‌شود، حق دارد برای بدن خود تصمیم بگیرد. این موضوع درباره بارداری زنان نیز صادق است و به گفته زهره رجبی، پژوهشگر حوزه زنان، یک زن حق دارد آگاهانه و با رعایت اصول علمی و پزشکی در شرایطی امن به بارداری خود پایان بدهد.

رسیدن به چنین شرایطی در جوامع سنتی و مذهبی که گرایش‌های پدرسالار و سلطه‌گر در آن وجود دارد و مرد را مالک زن و بدن او می‌داند، آسان نیست. به‌خصوص وقتی که حکومت این گرایش‌ها را پشتیبانی می‌کند، شرایط برای زنان سخت‌تر می‌شود. زهره رجبی نیز با یادآوری اینکه احساس مالکیت مردان بر بدن زنان در فرهنگ مردسالار ریشه دارد می‌گوید:«بستر سنتی و مذهبی جامعه فضایی را برای مردها ایجاد کرده است که تصور می‌کنند، همسر، خواهر، دختر و مادر آنان مثل دیگر چیزهایی که مالک آن‌ها هستند، ملک و دارایی آنان به‌حساب می‌آیند. بنابراین؛ شخصیت مستقل زن را به رسمیت نمی‌شناسند و این حق را برای او قائل نیستند که بتواند آزادانه تصمیم بگیرد و زندگی کند.»

این پژوهشگر حوزه زنان، با اشاره به اینکه حدود اختیارات و تسلط مرد در جامعه مردسالار بسیار است، می‌افزاید: «بستر سنتی جامعه در کنار قوانینی که به‌روزرسانی نشده‌اند به مردان این حق را می‌دهد که بر زنان تسلط داشته باشند و نه‌تنها درباره مواردی مثل ساعت رفت و آمد، ادامه تحصیل، معاشرت با دوستان و کار آنان مداخله می‌کنند که خود را مالک بدن آنان نیز می‌دانند.»

نگاه حکومت به زنان به عنوان دستگاه تولید مثل
حکومت ایران، برخلاف دیگر دولت‌های پیشرو در جهان، نه‌تنها آموزش و فرهنگ‌سازی لازم را برای برابری جنسیتی در اولویت قرار نداده است، بلکه خود را نیز مالک بدن زنان می‌داند و هر روز حدود تسلط خود را نیز افزایش می‌دهد. به‌طوری‌که بر اساس قانون جدید، حتی سقط‌های قانونی نیز محدود می‌شوند، هرگونه آموزش پیشگیری از بارداری ناخواسته ممنوع است و همچنین وسایل پیشگیری از بارداری نیز در دسترس عموم قرار نمی‌گیرند. در شرایطی که حتی زنان متأهل برای پایان دادن به بارداری خود اختیار کافی ندارند، دختران مجرد باید فشار مضاعفی را تحمل کنند.

سپیده یک دختر ۲۳ ساله است. دو سال پیش با پسر جوانی آشنا شد که سه سال از او کوچک‌تر بود، هیچ‌کدام آگاهی لازم را درباره برقراری رابطه امن نداشتند. حتی وقتی دو ماه از قطع شدن عادت ماهیانه سپیده گذشته بود، آنان فکرش را هم نمی‌کردند که ممکن است سپیده باردار شده باشد. به ماه سوم که رسید و سپیده متوجه تغییر وضعیت جسمانی خود شد، به پزشک مراجعه کردند. خانم دکتر متخصص زنان و زایمان پس از سونوگرافی در مطب خود به سپیده گفت که او باردار است. حدود ۱۰ هفته از بارداری گذشته بود. خانم پزشک به سپیده هشدار داد که در این مرحله سقط جنین خیلی خطرناک است و ممکن است به قیمت جان او تمام شود ولی او هیچ چاره‌ای نداشت. سپیده آن روزها را برای رادیو زمانه این‌گونه توصیف می‌کند: «می‌دانستم که راه سومی وجود ندارد، یا باید خودم می‌مردم یا این جنین باید از بین می‌رفت. اگر پدرم متوجه می‌شد حتماً من را می‌کشت. خانم دکتر مرکزی را به من معرفی کرد که به طور پنهانی سقط جنین انجام می‌دادند، گفت مسوولیت این کار با خودت است. به آن مرکز مراجعه کردم، زنی که این کار را انجام می‌داد با نگاه و رفتار تحقیرآمیزی با من برخورد کرد و گفت که باید ۱۰ میلیون تومان بدهم. من منشی یک دفتر حقوقی بودم و دستمزد ماهیانه‌ام یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بود. هیچ پولی نداشتم، شریکم هم پول نداشت، با هزار دردسر پول را جور کردیم و داستان تازه وقتی شروع شد که قرار بود سقط کنم.»

سپیده در ادامه با بیان اینکه در آن مرکز به پارتنرش اجازه ورود ندادند، می‌گوید: «مرگ را به چشم دیدم، آن زن بسیار تحقیرآمیز با من رفتار می‌کرد. از خودم متنفر شده بودم. به خون‌ریزی افتادم و در نهایت درحالی‌که از درد به خود می‌پیچیدم بیرون آمدم. چند وقت گذشت دردها امانم را بریده بود. ترسیده بودم. در خانه مجبور بودم دردم را پنهان کنم. وضعیت روحی‌ام به‌شدت به‌هم‌ریخته بود. پارتنرم رهایم کرد و رفت و من بعد از حدود چهار ماه دوباره به پزشک مراجعه کردم و متوجه شدم که بخشی از جنین در رحم باقی مانده است. به آن مرکز مراجعه کردم گفتند دوباره باید پنج میلیون تومان بدهی تا باقی جنین را دربیاوریم. نه امکان شکایت از آن مرکز را داشتم و نه پولی برایم باقی مانده بود. دوباره نزد پزشک رفتم او هم گفت اگر با دارو رفع نشد باید جراحی کنی. من نمی‌توانستم این کار را بکنم چون خانواده‌ام متوجه می‌شدند. خیلی دارو مصرف کردم و حالا نیز دچار چسبندگی رحم شده‌ام. درد و رنج روحی که آن روزها کشیدم بماند.»

خطر مرگ دختران در مراکز سقط زیر‌زمینی
اقدام حکومت ایران، برای محدود کردن وسایل پیشگیری از بارداری و ممنوعیت آموزش‍‌های لازم، افزایش بارداری‌های ناخواسته دختران را به همراه دارد و دخترانی زیادی را در خطرات مشابه با آنچه سپیده تجربه کرد قرار می‌دهد. همان‌طور که سپیده نیز گفت آنان چاره‌ای جز این ندارند که در مراکز غیربهداشتی و ناامن به بارداری خود پایان بدهند.

فاطمه، پزشک متخصص زنان، در گفت‌وگو با رادیو زمانه به خطرهای سقط جنین در این مراکز اشاره می‌کند و می‌گوید:

«پیش از اقدام به سقط جنین باید بررسی‌های لازم پزشکی انجام شود، به‌عنوان‌مثال مهم است که بدانیم بارداری داخل رحم است یا خارج از رحم. سن جنین و بارداری در نوع سقط بسیار تأثیرگذار است. بنابراین؛ یک سقط علمی و اصولی موقعی انجام می‌شود که پزشک اطلاعات دقیقی درباره شرایط بارداری و سن حاملگی داشته باشد تا روش مناسب را برای سقط انتخاب کند. معمولاً روش مناسب در هفته‌های اول بارداری، سقط از طریق دارودرمانی است، به این صورت که با تجویز دارو و با القای حالتی مثل زایمان به طور کاذب، نطفه که هنوز جاگیر نشده است، دفع می‌شود. ولی مسئله اینجاست که پزشک باید حتماً سن بارداری را بداند و این برای سلامت مادر و جنین خیلی مهم است. چون مثلاً بعد از حدود ۱۲ هفته، سقط جنین حتی در مراکز بیمارستانی و درمانی مجهز هم خطرهای زیادی برای مادر به همراه دارد، چه رسد به اینکه این کار در مراکز زیرزمینی با امکانات و تجهیزات اولیه انجام شود.»

این پزشک متخصص با تاکید بر اینکه در یک محیط زیرزمینی، کار تخصصی لازم انجام نمی‌شود، ادامه می‌دهد: «ممکن است فردی که این کار را انجام می‌دهد حتی سونوگرافی هم نکند و سن بارداری را ندارد. اغلب موارد در این مراکز تنها کاری که می‌کنند، کورتاژ است. درحالی‌که اگر هفته‌های اولیه بارداری باشد، نیازی به کورتاژ نیست و می‌توان با دارو این کار را انجام داد. شما تصور کنید در مکانی اقدام به کورتاژ می‌کنند که متخصص بیهوشی، حضور ندارد و امکان اینکه اگر لازم شد بتوان خیلی سریع بیمار را احیا کرد نیست. ضمن اینکه برخی بارداری‌ها خودبه‌خود مشکل دارند. حالا اگر کسی در یک مرکز غیربهداشتی و زیرزمینی، این کار را بکند، اگر دچار خونریزی شد، جان او به خطر می‌افتد. اتاق عملی و پزشک متخصصی نیست که بتوان به داد او رسید و آن کسی که زیرزمینی و به‌اصطلاح غیرقانونی این کار را انجام می‌دهد نمی‌تواند به اورژانس زنگ بزند و برای بیمار کمک بخواهد، چون مجرم است.»

پیش‌تر مریم کاشانیان، نایب‌رئیس انجمن متخصصین زنان و زایمان، نیز با انتقاد از جمع‌آوری اقلام پیشگیری از بارداری به خبرگزاری ایلنا گفته بود: «روش‌های جلوگیری از بارداری می‌تواند در پیشگیری از به دنیا آمدن فرزندی که سرنوشت و سرانجامی ندارد، بسیار کمک دهنده باشد و در غیر این صورت این افراد با حاملگی ناخواسته به سقط‌های غیرقانونی روی می‌آورند که می‌تواند عوارض بسیار خطرناکی داشته باشد و حتی باعث مرگ زن و یا از دست دادن قدرت باروری همیشگی او بشود. از طرفی می‌تواند زمینه ایجاد بیماری‌های جسمی فراوان دیگری را هم فراهم کند.»

هزینه‌هایِ بسیارِ آنچه در جهان رایگان است
دختران مجرد پس از اینکه متوجه بارداری خود می‌شوند، علاوه بر تحمل فشار و استرس ناشی از آن باید هزینه‌های فراوان پایان دادن به بارداری در مراکز غیربهداشتی را نیز تامین کنند. در بسیاری از موارد آنان درحالی‌که شریک‌شان از مسوولیت شانه خالی کرده است، در این مرحله تنها می‌مانند. زهره رجبی نیز این موضوع را مورد اشاره قرار می‌دهد و می‌گوید:«متاسفانه حتی برخی پزشکان زنان و زایمان که باید رازدار بیمار و تیماردهنده او باشند با این دختران به بدترین شکل ممکن رفتار می‌کنند. رفتار قضاوت‌گرایانه‌ای دارند، برخی هم پول‌های هنگفت دریافت می‌کنند.»

این کنشگر حوزه زنان به تجربیات برخی دوستان نزدیک خود در دوران دانشجویی اشاره می‌کند و می‌افزاید:«مجبور شدند پول زیادی پرداخت کنند درحالی‌که سقط جنین آنان با درد بسیار و مراقبت کم همراه بود. چون مجبور بودند این موضوع را از خانواده مخفی کنند. تازه آن موقع شرایط سقط جنین مثل امروز سخت‌گیرانه نبود و حکومت این‌قدر روی این موضوع فوکوس نکرده بود.»

رجبی با بیان اینکه هر چیزی که در جامعه به موضوعی غیرقانونی و تابو تبدیل شود، هزینه آن افزایش می‌یابد می‌گوید:«دختران در ایران، باید برای قرص‌هایی که در همه جای دنیا رایگان است پول زیادی پرداخت کنند. در سوئد وقتی دختری برای سقط مراجعه می‌کند، حتی اجازه ندارند به شریک او زنگ بزنند و به او می‌گویند که اگر خواستی می‌توانی یک دوست امن را با خودت بیاوری ولی در جامعه ما نه‌تنها رازداری وجود ندارد بلکه خانواده‌ات را خبردار می‌کنند و این‌ها فشار روانی شدیدی را بر فرد وارد می‌کند که غیرقابل‌توصیف است.»

عوارض پایدار و دردی که تا همیشه می‌ماند
سقط جنین در محیط غیربهداشتی و ناامن تنها در حین انجام این کار سلامت دختران را تهدید نمی‌کند. عوارض پس از آن نیز ممکن است تا مدت‌ها با فرد باقی بماند. دختران زیادی مثل سپیده پس از انجام این کار به عوارضی مثل چسبندگی رحم مبتلا می‌شود. فاطمه، پزشک متخصص زنان نیز با تایید این موضوع به رادیو زمانه می‌گوید: «اگر سقط درست انجام نشده باشد به رحم زن صدمه وارد می‌شود. ممکن است به دلیل رعایت نکردن اصول بهداشتی و پزشکی، دچار عفونت بشود. در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن است عفونت او با دارو درمان شود اما مواردی هم وجود دارد که عفونت رحم خیلی دیر خود را نشان می‌دهد. کسی هم که سقط کرده است، برای مراجعه به پزشک نگرانی‌ها و ترس‌هایی دارد. بنابراین؛ دیر اقدام می‌کند. طولانی شدن مدت عفونت عوارض غیرقابل جبرانی به همراه دارد، ممکن است فرد مجبور شود به‌خاطر عفونت با چسبندگی، رحم و تخمدان‌هایش را دربیاورد و این کار به‌خصوص در سن کم برای یک زن مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند، کمترین آن این است که دیگر نمی‌تواند صاحب فرزند شود. چون تخمدان‌هایش را درآورده است به هورمون وابسته می‌شود و یک‌دفعه می‌بینیم که فردی با ۳۰ سال سن، بدنی مثل یک زن ۵۰ ساله دارد. بدترین حالت هم این است که عفونت رحم شکم را درگیر کند و میکروب وارد خون شود. در آن صورت دیگر به‌سختی می‌توان بیمار را نجات داد. این‌ها خطرهایی است که سقط در مراکز غیربهداشتی و غیرعلمی به همراه دارد و همه خطرهای واقعی‌اند.»

همیشه یک زن مقصر است!
در جامعه‌ای که نگاه و نگرش مردسالار و قلدرمآب رواج دارد، همواره انگشت اتهام به‌سوی دختران نشانه می‌رود. بسیاری از مردان پس از اینکه شریک آنان خارج از رابطه ازدواج باردار می‌شود به دلیل اطمینان از اینکه دختران امکان اقدام قانونی ندارند، از زیر بار مسوولیت شانه خالی می‌کنند و زن را تنها می‌گذارند. در این شرایط دختری که به طور ناخواسته باردار شده است، علاوه بر تحمل عوارض جسمی ناشی از آن باید ترومای جدایی را نیز تحمل کند و نگران ذهن قضاوت‌گر جامعه نیز باشد. درحالی‌که به قول زهره رجبی، در هر رابطه‌ای دو نفر به یک اندازه نقش دارند ولی مردی که طرف دیگر آن رابطه بوده است، کمتر در مظان اتهام قرار می‌گیرد و زنان باید برای طبیعی‌ترین حقوق خود بجنگند و همیشه اضطراب داشته باشند.

زهره رجبی با اشاره به اینکه در جامعه ما به دلیل وجود تفکرات سلطه‌گرایانه و مردسالار فشار و قضاوت علیه زنان مضاعف است، می‌گوید: «برای همین است که می‌بینیم اگر دختری مدرن‌تر باشد، به‌شدت قضاوت می‌شود و برچسب‌هایی به او می‌زنند. در چنین وضعیتی روابط خارج از ازدواج پیامدهایی برای دختران دارد، آنان مجبورند روابط خود را همچون راز نگه دارند و درصورتی‌که باردار شوند، خطرهای زیادی آنان را تهدید می‌کند و حتی ممکن است در خانواده‌های بسته‌تر و سنتی‌تر کار به قتل دختر و یا به خودکشی و فرار آنان از خانه بینجامد.»

این فعال حوزه زنان در ادامه به خطرهای ناشی از بارداری ناخواسته و سقط غیرعلمی برای دختران، می‌افزاید:«تازه یک زن اگر راهی پیدا کند که بتواند سقط را انجام دهد، پزشک آشنایی پیدا کند، پول کافی داشته باشد و به داروهای لازم دسترسی پیدا کند، مجبور است درد و رنج ناشی از آن را مخفی کند. درحالی‌که به حمایت‌های روحی و روانی نیاز دارد ولی همه این‌ها از او دریغ می‌شود.»

رجبی در واکنش به قانون جدید حکومت ایران با هدف افزایش جمعیت نیز می‌گوید: «به نظر من آن قانون‌گذاری که سقط جنین و توزیع وسایل پیشگیری از بارداری را ممنوع می‌کند، هیچ درکی از وضعیت یک زن ندارد که چه استرس و فشاری را تجربه می‌کند. باید از آنان پرسید چطور می‌توانید درباره زنی که هیچ‌چیز درباره او نمی‌دانید و او را فقط یک دستگاه تولیدمثل می‌بینید قانون‌گذاری کنید؟»

او آرزو می‌کند که در شرایط سختی که حکومت زن‌ستیز و جامعه مردسالار برای زنان ایجاد کرده است، مادران همراه دختران خود باشند. به آنان در چنین شرایطی کمک کنند. حق دختران را برای تصمیم‌گیری درباره بدنشان به رسمیت بشناسند ولی به آنان آموزش و آگاهی لازم را بدهند. فضا را در داخل خانه طوری برای آنان فراهم کنند که بتوانند حرف بزنند و روابط امن را تجربه کنند و اگر باردار شدند به دور از پیش‌داوری و قضاوت و برچسب و انگ از آنان حمایت کنند. او می‌گوید:

«اگر مادر و اعضای خانواده در کنار دختر باشند او فشار و رنج ناشی از بارداری ناخواسته را به‌تنهایی تحمل نمی‌کند و در شرایط امن‌تری سقط جنین می‌کند.»

این پژوهشگر حوزه زنان، با تاکید بر اینکه نگرش جامعه فقط با آموزش تغییر می‌کند در پایان می‌گوید: «آگاهی‌رسانی و تصویب قوانین حمایت‌گرایانه از زنان می‌تواند راه‌گشا باشد. ولی متاسفانه جامعه ما هر روز محافظه‌کارتر می‌شود و حاکمیت هر روز بیشتر به بدن و حریم خصوصی ما تجاوز می‌کند و درباره چیزی که اصلاً به او مربوط نیست، قانون وضع می‌کند.»

برگرفته ای از سایت رادیو زمانه، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۱