زنان پناهجوی ایرانی در ترکیه و خطر فزاینده خشونت خانگی

۲۵ نوامبر در تقویم جهانی «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» نام‌گذاری شده است. هدف از انتخاب این روز مشارکت همگانی برای پایان دادن به انواع خشونت علیه زنان و دختران در گوشه‌وکنار جهان است.

اهمیت این نام‌گذاری وقتی مشخص می‌شود که بدانیم بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، بیش از یک‌سوم زنان و دختران جهان در طول عمر خود دست‌کم با یکی از انواع خشونت مواجه بوده‌اند. این خشونت‌ها موارد متعددی را شامل می‌شود ولی خشونت‌های فیزیکی، جنسی و کلامی از رایج‌ترین آن‌ها به شمار می‌روند. در گزارش سازمان ملل متحد آمده است که قاتل بیش از نیمی از زنانی کشته‌شده در سراسر جهان یکی از اعضای خانواده، آشنایان یا شریک زندگی ‌آن‌ها است و در میان زنان قربانی انواع خشونت‌، زنان مهاجر و پناهجو بیشتر در معرض خطرند.

بر اساس اعلام کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، بیش از نیمی از پناهجویان جهان را زنان تشکیل می‌دهند. ایران هم یکی از کشورهایی است که تعداد زیادی از شهروندانش در قالب پناهجویی، پناهندگی و مهاجرت قانونی در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند. مقصد بسیاری از پناهجویان و مهاجران ایرانی کشور ترکیه است.

آماری که دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور اعلام کرده است نشان می‌دهد که در حال حاضر حدود ۱۲۷ هزار ایرانی در شهرهای گوناگون ترکیه‌ ساکن‌اند. برخی از این افراد با اعلام درخواست پناهندگی، در انتظار تعیین تکلیف برای ورود به کشور سوم‌اند و برخی نیز اقامت موقت این کشور را دریافت کرده‌اند. بنا بر اعلام سازمان ملل متحد، بیش از ۸۰ هزار ایرانی به عنوان پناهجو در ترکیه زندگی می‌کنند که حداقل نیمی از آنان زن‌اند.

تراژدی مرگ ریحانه پس از ماه‌ها خشونت خانگی

زندگی در مهاجرت، به‌خصوص از نوع پناهجویی و پناهندگی، محدودیت‌های زیادی برای افراد ایجاد می‌کند. پناهجویان ایرانی ساکن ترکیه در شهرهای کوچک پناهجوپذیر با بافت محلی و سنتی  و بدون امکانات ویژه‌ای اسکان داده می‌شوند. دسترسی این افراد به نهادهای حمایتی و آموزشی محدود است. به این موارد دور بودن از خانواده و ناآشنایی به زبان کشور میزبان را نیز باید اضافه کرد. در این وضعیت، درصورتی‌ که زنان پناهجو با خشونت خانگی مواجه شوند، به این دلیل که از خانواده خود دورند، به نهادهای حمایتی دسترسی ندارند و در کشور میزبان هم دوست و رفیقی ندارند و راه نجاتی برای خود نمی‌یابند و اغلب سکوت می‌کنند. این سکوت در برخی موارد به از دست رفتن سلامت جسم و روان فرد منتهی می‌شود و در مواردی نیز کار به جایی می‌رسد که جانش به خطر می‌افتد.

ریحانه زن جوان پناهجویی بود که در شهر گریسون ترکیه با همسر و فرزندش زندگی می‎‌کرد. او در ماه ژوئن سال ۲۰۲۱ به زندگی خود پایان داد و رسانه‌های داخلی ترکیه دلیل مرگ او را سقوط از ساختمان سه طبقه اعلام کردند اما به گفته فردی که در همسایگی ریحانه و همسرش زندگی می‌کرد، از آن‌جا که شواهد کافی مبنی بر خودکشی ریحانه وجود داشت، پلیس ترکیه حتی از همسر او بازجویی هم نکرد. این در حالی بود که همسایه‌ها پیش از آن بارها به دلیل سروصدای ناشی از نزاع ریحانه و همسرش با پلیس تماس گرفته بودند.

سعید دوست خانوادگی ریحانه و همسرش، درباره وضعیت ریحانه پیش از مرگ با ایندیپندنت فارسی صحبت کرد و گفت: «زندگی زناشویی آنان جالب نبود، مدام دعوا می‌کردند. درد ریحانه زیاد بود. بارها از شوهرش کتک خورده بود و ما زیاد از او شنیده بودیم که از دست شوهرش خسته شده است و قصد خودکشی دارد.»

سعید با بیان اینکه همسر ریحانه معتاد بوده و این زن در شهر گریسون دوست و همدمی نداشته و نمی‌دانسته است باید به کجا و چه کسی پناه ببرد، گفت: «ریحانه حتی امکان بازگشت به ایران را نداشت و در شرایطی به زندگی خود پایان داد که به بن‌بست رسیده بود و هیچ‌کس به او کمک نکرد.»

به گفته او، زنان پناهجوی ایرانی در ترکیه به‌خصوص وقتی‌ با قوانین و زبان این کشور آشنا نیستند، بیشتر در معرض خطرهای ناشی از خشونت خانگی قرار می‌گیرند و نهادهای قانونی ترکیه مثل پلیس نیز خود را به حمایت از آنان ملزم نمی‌دانند. این پناهجوی ایرانی «سرسری گرفتن» پرونده‌های مربوط به خشونت خانگی علیه پناهجویان در اداره پلیس ترکیه را «نگران‌کننده» خواند و افزود: «ساعت ۸ صبح بود که ریحانه خود را از طبقه سوم ساختمان پایین انداخت و تا ساعت ۱۲ ظهر پرونده او مختومه اعلام شد و همسرش را نیز آزاد کردند. در صورتی‌ که اگر این اتفاق برای یک زن ترک رخ می‌داد، پلیس ترکیه خود را موظف به پیگیری می‌دانست.»

من یک نجات‌‌یافته‌ام

مریم پناهجوی ۳۶ ساله‌ای‌ است که در اسپارتا در ترکیه زندگی می‌کند. او حدود هفت سال پیش با همسرش به ترکیه رفت و اعلام پناهجویی کرد. هر دو عضو یک گروه موسیقی زیرزمینی بودند و امید داشتند که پس از خروج از ایران بتوانند آزادانه به فعالیت‌های هنری خود ادامه دهند اما ماجرا این‌طور پیش نرفت.

مریم زبان ترکی بلد نبود و شغل و درآمد مشخصی نداشت. همسرش نیز در یک کارواش شروع به کار کرد. حدود یک سال پس‌ از مهاجرت، مریم متوجه «خیانت‌های» شوهرش شد و هربار که اعتراض کرد، همسرش با کتک و تحقیرهای کلامی به او پاسخ داد. او در گفت‌وگو با ایندیپدنت فارسی، آن روزها را این‌گونه توصیف می‌کند: «به من می‌گفت چرا باید کار کنم و شکم تو را سیر کنم. گاهی احساس می‌کردم استخوان‌هایم زیر دست‌وپای او در حال شکستن است. به طرز وحشیانه‌ای مرا کتک می‌زد و جلوی دهانم را می‌گرفت که صدایم از خانه بیرون نرود. سر و صورت من همیشه زخمی و متورم بود.»

مریم در نهایت با کمک دو زن که یکی ایرانی و دیگری اهل ترکیه بودند و در همسایگی او زندگی می‌کردند، توانست علیه همسر خود به نهادهای قانونی شکایت کند. با این حال، او حدود سه سال در برابر انواع خشونت‌ها سکوت کرد چون نمی‌دانست به کجا و چه کسی مراجعه کند. او پس از جدایی، برای تغییر محل زندگی خود نیز درخواست داد و از شهر اسکی‌شهیر به اسپارتا منتقل شد و خود را یک «نجات‌یافته» می‌داند.

تماشاگر خاموش نباشیم

کنشگران مدنی و فعالان حقوق زنان در ترکیه برای مراقبت و حمایت از زنان خشونت‌دیده اقدام‌های سازنده‌ای انجام می‌دهند. آنان برای زنان قربانی خشونت امکان دسترسی به وکیل را فراهم می‌کنند و تا رسیدن به فرجام قابل‌اطمینان در کنار این زنان می‌مانند. با این حال، زنان پناهجوی ایرانی با این نهادها آشنایی چندانی ندارند. برخی از زنان قربانی خشونت اصلا راه‌های مراجعه به نهادهای قانونی را بلد نیستند و برخی هم به دلیل تهدیدهای فرد آزارگر و نبود هیچ عنصر حمایت‌‎کننده‌ای می‌ترسند به پلیس مراجعه کنند.

در برخی از آنان نیز این تصور نهادینه شده‌ است که کسی نیست از آنان حمایت کند. اتفاقی که برای ریحانه افتاد هم این موضوع را اثبات می‌کند. شاید اگر این زن پناهجو به نهادهای حمایتی دسترسی داشت، امروز زنده بود.

صبا آلاله، روانشناس بالینی و آموزشیار مهارت‌ها، در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی، با تاکید بر اینکه یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای نجات زنان از خشونت آموزش و آگاهی است، می‌گوید: «بسیار اهمیت دارد که زنان مهاجر آگاهی خود را به‌روزرسانی‌ کنند، مصادیق آزار و خشونت را بشناسند، آثار و پیامدهای روانی آن را بدانند و در صورت مواجهه با خشونت‌ سکوت نکنند. سکوت آنان نه ‌تنها به صبوری و گذشت معنا نمی‌شود بلکه به تداوم چرخه خشونت می‌انجامد.»

این روانشناس بالینی در ادامه با تایید اینکه زندگی ناپایدار و خشونت مستمر علیه زنان در غربت آشفتگی‌های ذهنی و بحران‌های عاطفی شدید‌تری در آنان ایجاد می‌کند، افزود: «یکی از راه‌های پایان دادن به خشونت و سکوت این است که افراد ارتباط‌پذیری خود را تقویت کنند.»

پیشنهاد صبا آلاله به زنان آزاردیده این است که در گروه‌های اجتماعی ادغام شوند، هرطور که می‌توانند با متن جامعه و بیرون از حلقه خشونت ارتباط برقرار کنند و از دیگران کمک بخواهند. او با بیان اینکه هیچ‌ انسانی نمی‌تواند همه مشکلات زندگی‌ خود را به‌تنهایی حل کند، تاکید کرد: «زنان قربانی خشونت نباید از شکستن سکوت و کمک خواستن هراس داشته باشند و مطمئن باشند که از این طریق می‌توانند آسیب‌های ناشی از خشونت را کمتر کنند.»

این آموزشیار مهارت‌ها که خود نیز تجربه مهاجرت به خارج از کشور را دارد و زنان آزاردیده‌ بسیاری در ترکیه به او مراجعه می‌کنند، به وظیفه دیگر زنان در برابر زنان قربانی خشونت اشاره کرد و گفت: «اگر در اطراف و همسایگی خود زنی را می‌بینیم که قربانی خشونت می‌شود، تماشاگر خاموش نباشیم. برای او حلقه امن ایجاد کنیم تا سکوت خود را بشکند. این حلقه امن حتی با حضور یک یا دو نفر نیز می‌تواند تشکیل شود. ما با اقدام به‌موقع و حمایت خود از زن آزاردیده می‌توانیم به او کمک کنیم تا با مراجعه به نهادهای قانونی و حمایتی به چرخه خشونت علیه خود پایان دهد.»

برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی،۲۵ نوامبر ۲۰۲۱