کیوان مسعودی
آیا ممکن است مهمترین بازیگر و ذینفع فرایند خصوصیسازیها در ایران یعنی سپاه پاسداران، خود به یک سازمان نظامی خصوصی بدل شود؟ سازمانی مزدور برای استخدام دستکم در خارج از مرزهای ایران؟ حداقل چیزی که میتوان گفت این است که الگوی «روسی» خصوصیسازی نظامی نقشه راه را از این بابت پیشروی سپاه قرار داده است.
از زمان قراردادهای صلح وستفالی در سال ۱۶۴۸، این دولتها بودند که انحصار خشونت سازمان یافته را در اختیار داشته است. اریک هابسبام در سال ۱۹۹۹ پیش بینی کرد که در آینده نزدیک استفاده از شرکت خصوصیهای در جنگها افزایش خواهد یافت و بدینترتیب ماهیت جنگ به شکلی اساسی تغییر خواهد کرد.
دو دهه پس از این پیشبینی، شرکتهای نظامی خصوصی حالا بخشی انکار ناپذیر از واقعیت جنگ ز اند. ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن دولتها به طور فزاینده در حال واگذاری دیپلماسی، مدیر ستیز، روابط خارجی، امنیت داخلی و امور دفاعی خویش به بخش خصوصی اند. شرکت آمریکایی بلک واتر که نام آن به آکادمی تغییر یافته، از مشهورترین شرکتهای نظامی خصوصیسازی است.
حمله نظامی آمریکا به افغانستان عراق پس از ۱۱ سپتامبر را میتوان نقطه عطف ورود شرکتهای خصوصی نظامی و امنیتی به صحنه جنگ دانست، زمینههای اقتصادی این چرخش را البته باید در تحولاتی در سازوکار سرمایهداری متأخر جستوجو کرد که غالباً به اسم نئولیبرالیسم شناخته میشوند،.
در سالهای اخیر، علاوه بر شرکتهای خصوصی نظامی آمریکایی، نمونههای روسی نیز در خاورمیانه و آفریقا فعال بودهاند. پس از روسیه، آیا ممکن است بزرگترین سازمان نظامی ایران نیز به یک پیمانکار خصوصی خدمات نظامی بدل شود؟ آیا همان انگیزههایی که باعث شده حکومت ایران سیاستهای خصوصیسازی (یا خصولتیسازی) را مصرانه پیگیری کند و دست به مقرراتزدایی و قطع و کاهش یارانهها بزند، سپاه را نیز به مسیر خصوصی یا خصولتیشدن هدایت نخواهند کرد؟
سپاه: از خصوصیسازی تا خصوصیسازی
در طول سه دهه گذشته، سپاه پاسداران سازمانی در حال متاستاز بوده است.
در تخیل بسیاری از ایرانیها، کلید آینده جمهوری اسلامی (و حتی آینده پس از آن) سپاه پاسداران است. در نظرسنجی که رادیو زمانه در ماه نوامبر در مورد «آینده نظام جمهوری اسلامی ایران پس از خامنهای» برگزار کرده، ۶۶ درصد پاسخدهندگان سپاه را بازیگر اصلی در دوران پس از مرگ خامنهای دانستهاند و ۱۵ درصد حتی احتمال دادهاند که یک سردار سپاه جانشین خامنهای شود.
امروز سپاه نه فقط نیروی نظامی و سیاسی که بازیگر اصلی اقتصاد ایران است.
نئولیبرالیسم ایرانی از اوایل دهه هفتاد شمسی، ماهیت سپاه پاسداران، بزرگترین سازمان نظامی ایران را تغییر داد. به طور مشخص، موسسات، تعاونیها و شرکتهای اقتصادی وابسته به سپاه بیشترین بهره را از موج خصوصیسازیها در دوران ریاستجمهوری محمود احمدی نژاد بردند. حالا سپاه به ابرشرکتی بزرگ تبدیل شده که از طریق بازوهای اقتصادیاش همچون خاتم الانبیا در زمینههای متنوع اقتصادی و تجاری و مالی –از مخابرات و بورس گفته تا ساخت و ساز و صنایع نفت و گاز – فعال است.
تبدیل شدن سپاه به یک شرکت بزرگ اقتصادی اما به معنای کمرنگ شدن ماهیت نظامی این سازمان نبوده است. سپاه همچنان بزرگترین نیروهای نظامی فعال نه فقط در ایران که در سطح منطقه است؛ اگر در ابتدای دهه شصت این سازمان تنها پشتگرم به نیروی انسانیاش بود حالا مجهز به فناوریهای جدید و البته موشکهایی با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر است.
سعید محمد، فرمانده سابق قرارگاه خاتم آلانبیا
سعید محمد، فرمانده تکنوکرات قرارگاه خاتم الانبیا و مالک پاساژهای لوکس کیست؟
سعید محمد، «جوان جهادی انقلابی»، مدیر جهادی، مالک و پیمانکار پاساژهای پرتجمل در چندین شهر و فرمانده کنونی قرارگاه خاتمالانبیاء، به عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مطرح شده است. نگاهی به کارنامه او. در اینجا بخوانید.
فارغ درآمدهایی که خود سپاه دارد، بودجه دولتی این سازمان نیز در سالهای اخیر به طور منظم افزایش یافته است. بودجه سپاه که سال گذشته با ۵۸ درصد افزایش به ۳۸ هزار و ۵۶۴ میلیارد تومان رسیده بود، در لایحه بودجه ۱۴۰۱ که در آذرماه به مجلس تحویل شد، با رشدی ۲۴۰ درصدی به ۹۳ هزار میلیارد تومان رسیده است.
بودجه دولتی، ایدئولوژی حکومتی، رانتها و انحصارهای ویژه از جمله حلقههایی هستند که پیوند سپاه با حکومت را محکم کردهاند. البته سپاه برای آنکه به ارائه کننده خدمات نظامی خصوصی در سطح منطقهای و بینالمللی بدل شود، لازم نیست امتیازات و انحصاراتش را از دست بدهد. برعکس، امتیازات و مشتریان و زمینههای فعالیت جدیدی پیدا خواهد کرد. قبل از هرچیز، میتواند «خدماتش» را فارغ از قید و بندهای ایدئولوژیک به مشتریان منطقهای و جهانی ارائه بدهد.
خصولتی و مزدوری شدن فعالیتهای نظامی سپاه برای حاکمان ایران مزایای عمدهای دارد. آنها میتوانند هرجا که میخواهند مداخله کنند، بدون آنکه مسئولیت آن را بپذیرند. این همان کاری استکه امروز پوتین با صحنهگردانی سازمانهای نظامی خصوصی روسی میکند. وانگهی، یک گروه خصوصی مزدور چابکتر و متحرکتر از یک سازمان نظامی رسمی (شبیه به ارتش) است. و البته هزینه کمتری هم دارد. سربازان ارتش و سپاه حقوق و بیمه دریافت میکنند، در حالی که سربازان یک سازمان خصوصی غالباً قراردادی اند. سربازهای تحت قرارداد میتوانند هر ملیتی داشته باشند؛ و درست مثل استخدام یک بازیکن فوتبال یا یک کارگر ماهر هزینه قرارداد در کشورهای جنوبیتر جهان کمتر است.
حرکت سپاه در این مسیر در واقع مدتی است که کلید خورده است. گزارشهایی وجود دارد که فعالیت سپاه در قالب شرکتهای خصوصی امنیتی و نظامی در سوریه را تأیید میکنند.
بنا به گزارشی سایت المشارق، سپاه پاسداران چند شرکت امنیتی خصوصی در سوریه تاسیس کرده است. طبق حکم قانونی شماره ۵۵ مصوب ۱۳۹۲ (صادر شده توسط بشار اسد) شرکت های امنیتی و حفاظتی خصوصی در سوریه از وزارت کشور مجوز می گیرند. در واقع، به واسطه این حکم و از طریق شرکتهای مزدور خصوصی، نیروهای خارجی روسی و ایرانی میتوانند حضور مسلحانه خود را در سوریه تثبیت کنند.
بنابر آنچه در گزارش سایت المشارق آمده، بیشتر شرکت های امنیتی خصوصی وابسته به ایران در مناطق دیرالزور، حلب و دمشق فعالیت می کنند. در این گزارش، از شرکت حفاظتی و امنیتی القلعه، شرکت امنیتی الفجر، شرکت امنیتی و حفاظتی العرین به عنوان شرکتهای خصوصی وابسته به سپاه نام برده شده است.
واگنر، الگویی برای سپاه پاسداران؟
سپاه برای بدل شدن به یک سازمان نظامی مزدور بینالمللی یک الگوی تمام عیار دم دست دارد: گروه روسی واگنر، سازمان خصوصی نظامیای که در سال ۲۰۱۴ تاسیس شد و به طور مشخص در جنگ داخلی سوریه و لیبی، تحولات سودان و جنگ دونباس فعال بوده است.
همچون بلک واتر آمریکایی، گروه واگنر روسی متهم به موارد متعدد نقض حقوق بشر است. شرکتهای خصوصی نظامی آزاد از قیود و نظارتهای ویژهای هستند که تلاش میکنند جلوی اعمال خشونت بیحد و مرز نیروهای نظامی را بگیرند.
با این حال، تفاوت عمدهای میان الگوی روسی و آمریکایی خصوصیسازی نظامی وجود دارد. واگنر سازماندهی متفاوتی در مقایسه با مزدوران آمریکایی و آفریقای جنوبی دارد. قبل از هرچیز آنکه این واگنر صرفاً روی کاغذ یک سازمان خصوصی است، چرا که اصولاً در روسیه (همچون ایران) مرزهای امر خصوصی و دولتی مبهم است. لازم به یادآوری است که شرکت واگنر در فدراسیون روسیه ثبت نشده است، چرا که چنین شرکتهایی هنوز غیرقانونی هستند. وانگهی واگنر از دل سال ها آزمون و خطای دولت روسیه بیرون میآید، و نوعی اراده و هماهنگی دولتی برای تاسیس و عملکرد آن وجود داشته است.
در واقع، میان اهداف تجاری الیگارشهایی که واگنر را اداره میکند و اهداف سیاسی و ژئوپلیتیکی روسیه هماهنگی کامل وجود دارد. ایوگنی پریگوژین، که گفته میشود بنیانگذار گروه واگنر است، از الیگارشهای نزدیک به کرملین است. (پریگوژین به نام «آشپز توپین» شناخته میشود چرا که صاحب رستورانهایی است که پوتین به صرف غذا در آنها علاقه دارد.)
ٰروی کاغذ هیچگونه ارتباط رسمی و نهادی بین گروه واگنر و کرملین وجود ندارد، اما در نهایت نقش و کارکرد اصلی این گروه تحقق اهداف سیاسی و ژئوپلیتیک مسکو است. به قول وزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، واگنر «ابزار روسیه در جنگ هیبریدی » است، البته بدون آنکه مسکو مجبور باشد مسئولیت اقدامات آن را بپذیرد.
غالباً خدمات شرکت واگنر بخشی از «بسته خدماتی» است که مسکو به مشتریان خود ارائه میدهد، مشتریانی که اغلب رهبران مستبدی هستند که پایههای حکومتشان به لرزه درآمده است. بسته خدمات میتواند شامل فروش تسلیحات، فرستادن مستشار نظامی، آموزش نیروهای مسلح یا گروههای شبه نظامی، سرکوب شورش، ضد-اطلاعات، جاسوسی، تامین امنیت برای رهبران، مشاوره سیاسی، برنامههای اقتصادی، سرمایهگذاری تجاری و در نهایت هرچیزی باشد.
در میان دیکتاتورها، بازار شرکتهای خصوصی نظامی روسی داغ است، چرا که آنها درگیر مسائل ایدئولوژیک نمیشوند و فارغ از قوانین بینالمللی هر کاری که دولتهای استبدادی بخواهند انجام میدهند. همین الان در سوریه، روسها تشکیلات نظامیای ایجاد کردهاند که رسماً بخشی از ارتش بشار اسد، رئیسجمهور اسد است.
جمهوری اسلامی نیز به نیروهای تحت حمایت خود تقریباً همین خدمات را از ارگانهای سپاه ارائه میکند. خصوصی شدن سپاه از این بابت معنایی ندارد جز تصدیق همان چیزی که در جریان است به علاوه پاره کردن آن بخش زنجیرهای ایدئولوژیکی که دست و پا سپاه را در سوداگری بسته است.
برگرفته از سایت رادیو زمانه، ۴ فوریه ۲۰۲۲