خیزش سراسری مردم ایران بویژه توده های تهیدست شهری بار دیگر رژیم جمهوری اسلامی را در برابر یک خیزش سراسری برای سرنگونی کلیت رژیم جمهوری اسلامی قرار داده است. شعارهای اعتراضات نشان میدهد که اکثریت قاطع مردم ایران خط الراس رژیم جمهوری اسلامی،ولایت فقیه و شخص ولی فقیه و پیشکاران و کارگزارانش را منشاء اصلی فقرو نابرابری و بی حقی عمومی حاکم بر کشورمیدانند، امیدی به هیچ کدام از وعده های سران حکومت برای بهبود زندگی خود ندارند و ضرورت شورش علیه فقر و نابرابری و تبعیض های بی شمارتحمیل شده در طول چند دهه حکومت جمهوری اسلامی را، تنها راه دفاع از حق حیات خود میدانند.
“جراحی اقتصادی” که جمهوری اسلامی اکنون در صدد اجرای آن است به منزله قطره آبی است که جام لبالب از بحران های مرکب ساخته وپرداخته حاکمان را بار دیگر سرریزساخت. این شوک تراپی با افزایش سرسام آور قیمت نان، ماکارونی وچهار قلم دیگرکالاهای اساسی از بیستم اردیبهشت آغاز شد. اعلام این شوک تراپی توسط احمد وحیدی، وزیر کشور این پیام را به همراه داشت که دستگاه رهبری شمشیر را از رو بسته و حاکمیت یک پارچه جمهوری اسلامی آگاه است که این شوک تراپی نوعی اعلان جنگ به موقعیت اقتصادی- اجتماعی اکثریت عظیم مردم ایران است که در ادامه باید یک نظام کوپنی(کالا برگ) مانند دوران جنگ ایران و عراق برای توزیع کالاهای اساسی درمیان طبقات کم درآمد برقرار کند. اعلان جنگی که هدف آن محروم ساختن هر چه بیشتراکثریت به فقرنشسته کشوراز بنیادی ترین و اساسی ترین کالاهای مورد نیاز است.سران رژیم جمهوری اسلامی از تجربه های قبلی بویژه سه برابر کردن قیمت بنزین درآبان ۹۸ میدانستند که واکنش اعتراضی مردم در نقاط مختلف کشور طبیعی ترین عکس العمل دفاعی دربرابر این یورش تاراج گرانه به موقعیت اقتصادی اجتماعی اکثریت مردم است بهمین خاطربا انتصاب گسترده فرماندهان سپاه پاسداران به عنوان استاندار و فرماندار در دولت ابراهیم رئیسی و تجدید سازمان دهی بسیج در محلات از طریق شبکه این فرماندهان سپاه، خود را پیشاپیش آماده مقابله در این جنگ تمام عیار با مردم ساخته بودند.
با افزایش سرسام آور قیمت ها از بیستم اردیبهشت اعتراضات از استان خوزستان شروع و به سرعت به استان های همجوار و ازآنجا به استان های جنوب غربی و شمال غربی و سپس به نقاط دیگر کشور از جمله مناطقی از شهر تهران گسترش و خصلت سراسری پیدا کرد. استان خوزستان پس از استان مرکزی مهم ترین و صنعتی ترین استان کشور است و همراه با استان های همجوار یا استان های زاگرس مرکز منابع نفت و آب، صنایع و کشاورزی صنعتی را تشکیل میدهد. اما خوزستان و استان های همجوارعلیرغم سهم و نقش حیاتی شان در کل اقتصاد کشور از چندین بحران درهم تنیده رنج می برند. توزیع نابرابر منابع کشور و در نتیجه گسترش فقر و سقوط شدید سطح زندگی، تبعیض های ملی و مذهبی (نظیر تبعیض ها علیه اقلیت عرب خوزستان)، بحران کمرشکن زیست محیطی( بحران کمبود آب، بیابان گستری، آتش سوزی جنگل ها و ریزگردها که زندگی را در بسیاری از مناطق غیرقابل تحمل می سازد) و بالاخره بحران مهاجرت( از این استان ها به استان های مرکزی و شمالی کشور برای تامین حداقل شرایط برای ادامه زندگی) جوانب گوناگون این بحران های درهم تنیده را تشکیل میدهد! دریک سال گذشته اعتصاب چند ده هزار نفری کارگران پیمانی نفت در استان های جنوبی به وقوع پیوست و استان های خوزستان، چهارمحال بختیاری و اصفهان شاهد اعتراضات توده ای به کمبود و بحران آب بودند که رژیم جمهوری اسلامی با سرکوب خشن و ساچمه ای کردن گردهمائی ها ی مسالمت آمیز، اعتراضات را متوقف ساخت. بنابراین جرقه اولیه اعتراضات جاری از خوزستان و استان های همجوار به هیچ وجه اتفاقی نبوده بلکه علت آن انباردگی و چند لایه بودن نابرابری ها و تبعیض ها و غیرقابل تحمل بودن زندگی برای اکثریت ساکنان این استان های کشور است.
خیرش کنونی مردم ایران ادامه منطقی خیزش ها و جنبش های گسترده مطالباتی است که لااقل از سال ۹۶ به طور مداوم به صحنه آمده اند. اکثریت عظیم مردم ایران و بویژه تهیدستان شهری، به حاشیه راندگان ، زنان، دانش جویان، جوانان، دهقانان و بویژه مزد و حقوق بگیران کشور در خیزش های دی ماه ۹۶، مرداد۹۷ ، آبان ۹۸ و جنبش های مطالباتی گسترده در فاصله این خیزش ها مطالبات شان را با صدای بلند و رسا اعلام کرده اند اما تنها پاسخ رژیم جمهوری اسلامی گلوله، ساچمه، کشتار بیرحمانه، زندان، شکنجه و اعدام بوده است. اما علیرغم توسل رژیم به همه اشکال سرکوب ماده مذاب نارضائی که حاصل بازتولید مداوم نابرابرها است در سالیان اخیر هیچ گاه از فوران باز نا ایستاده است.
تداوم خیزش ها و جنبش های اعتراضی علت بسیار روشنی دارد. در چند سال اخیر بحران اقتصادی و در راس آن تورم و بی ارزش شدن پول ملی و در نتیجه سقوط قدرت خرید مردم به شکل بی سابقه ای تشدید شده است، جمهوری اسلامی در ادامه سیاست های ماجراجویانه هسته ای و آویزان شدن به بلوک شرق( روسیه و چین) در سیاست جهانی موجب ادامه تحریم های فلج کننده اقتصادی و انتقال هزینه های آن به اکثریت مردم شده است، در جریان گسترش پاندمی کرونا به خاطر ملاحظات سیاسی رهبر رژیم در ارتباط با چین، ایران به مرکز اصلی انتقال پاندمی کرونا در کشور و خاورمیانه مبدل شد و در ادامه با تحریم خرید واکسن های خارجی توسط خامنه ای جمهوری اسلامی وارد چند کشور اول با بالاترین جان باختگان کرونا در فهرست دویست کشور جهان شد که اکثریت قربانیان آن را تهیدستان و مزدو حقوق بگیران تشکیل میدادند، رژیم جمهوری اسلامی در ادامه سیاست منطقه ای ارتجاعی، دخالت های نظامی وحمایت از نیروهای ارتجاعی در سراسر منطقه علاوه بر انزوای سیاسی میلیاردها دلار از سرمایه های کشور را بر باد داده است، با یکدست شدن حاکمیت پس از انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فشار طالبانی علیه زنان( از پوشش اسلامی تا آرایش، کار، ورزش، هنر…) برای تحمیل هرچه بیشتر آپارتاید جنسیتی تشدید شده است، بحران زیست محیطی و بویژه بحران آب و کمبود آن در چند سال اخیر به ورشکستگی کشاورزی و کشاوزان و شورش آب در مناطق جنوبی کشورانجامیده است … . بنابراین بستری که خیزش کنونی مردم ایران درآن به وقوع می پیوندد شرایط کلاسیک خیزش ها و انفجارهای انقلابی است که ناقوس مرگ رژیم را به صدا درآورده است.
اما رژیم جمهوری اسلامی برای مقابله با موج جدید اعتراضات همچون همیشه به سرکوب و قطع اینترنت و مختل کردن فضای شبکه های اجتماعی یعنی تنها سلاح مقابله خود با جنبش های اعتراضی متوسل شده است. تا کنون براساس اطلاعات منتشرشده چهار نفر از اعتراض کنندگان درنتیجه تیراندازی نیروهای سرکوب در اندیمشک، دزفول،فارسان و هفشجان به شهادت رسیده و ده ها نفر دستگیر شده اند.اما همان گونه که سرکوب های قبلی نتوانسته است مانع تکرار خیزش های انقلابی شود، جمهوری اسلامی که امروز بیش ازهر وقت ناتوان، درمانده و شکنند است قادر نخواهد بود همواره از حربه سرکوب برای مهار خیزش های انقلابی استفاده کند و دیر یا زود به نقطه ای خواهد رسید که خیزش های انقلابی مهارناپذیر شوند.
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر) از اعتراضات برحق مردم در همه اشکال آن به طور قاطع حمایت میکند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که مردم ایران، تهیدستان بویژه تهیدستان شهری و روستاها، جمعیت عظیم به حاشیه راندگان، تشکل ها و رهبری محلی خود را به وجود آورده و مطالبات شان را با جنبش معلمان، دانش جویان، زنان، دهقانان، ملیت های تحت ستم ایران و جنبش های زیست محیطی هماهنگ سازند. در شرایط حاضر همچنین لازم است که همه فعالانی که در جنبش های مطالباتی دوره کنونی به صحنه آمده و آبدیده شده اند به ایجاد تشکل ها و شوراهای محلی برای سازمان دهی تهیدستان شهری یاری رسانند.این پیوند حیاتی میان خیزش های عمومی توده ای، جنبش های رو به رشد مطالباتی مزدو حقوق بگیران و جنبش های اجتماعی فعال کشور، شرط لازم برای تقویت سنگربندی مشترک توده ای در پیکار نهائی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و ادامه پیکارها برای دست یافتن به آزادی، دمکراسی، برابری و رفاه اجتماعی است.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
برگفته ای از سایت اخبار روز، ۱۸ می ۲۰۲۲