زیر پوست جامعه ایران؛از خودکشی دسته‌جمعی تا فرزندکشی!

این روز‌ها یکی از خبر‌های پرتکرار روی خروجی خبرگزاری‌ها این عنوان است “قتل فرزند یا فرزندان به دست پدر یا مادر”، “اقدام به قتل”، “خودکشی” و حالا خودکشی دست جمعی یک در نجف آباد، تکرار این خبر‌ها شاید اهمیت آن را از بین برده باشد، اما در واقع زیر پوست این جامعه چه خبر است؟

در گزارش پیش رو قصد داریم درباره اتفاق‌هایی صحبت کنیم که تکرار آن در یک سال اخیر تاثیر روانی جدی روی جامعه گذاشته است، اما هیچ نهاد و مسئولی به صورت مستقل بررسی این ماجرا‌ها رو بر عهده نگرفته است، هر چند جامعه شناسان و روانشناسان با پیگیری رسانه‌ها نقطه نظراتی درباره این حوادث دلخراش بیان کردند در نهایت جای خالی رسیدگی به این معضلات به شدت احساس می‌شود.

شوک آورترین خبر روز‌های آغاز سال ۱۴۰۰ قتل بابک خرمدین توسط پدر و مادرش بود، جنازه مثله شده او مدت‌ها اذهان عمومی را درگیر کرده بود و بعد هم رفتار پدرش در مقابل دوربین خبرنگاران و عدم اظهار پشیمانی از عمل انجام شده به طور عینی و آشکار جامعه را تحت تاثیر قرار داده بود، هر چند با مرگ پدرش در زندان پرونده بسته شد و به ظاهر همه چیز تمام شده تلقی می‌شود، اما افکار عمومی همچنین با این موضوع درگیر خواهد بود.

ماجرای بابک خرمدین و انتشار عکس و فیلم‌هایی از محل قرار دادن جنازه مثله شده او در شهرک اکباتان و بعد هم دادگاه‌های پدر و مادرش هنوز هم در فضای مجازی مورد توجه قرار می‌گیرد به خصوص وقتی مادرش بعد از فوت همسرش اعلام کرد که او هم مورد خشونت قرار گرفته و مشارکت او در قتل فرزندانش با زور بوده!

رومینای فراموش شده؟

درست یک سال قبل از ماجرای بابک خرمدین، یعنی خرداد سال ۱۳۹۹ در “حویق” یکی از روستا‌های آستارا جایی نزدیک تالش ماجرای تلخی رخ داد، دختری به نام رومینا به دست پدرش به قتل رسید که دلیل این اتفاق ماجرای ناموسی عنوان شد، کمتر از دو ماه دیگر دو سال از آن اتفاق تلخ می‌گذرد مادر از همان ابتدا خواهان قصاص عامل این جنایت بود و هنوز هم مصرانه پای خواسته‌اش ایستاده است. پدر به ۹ سال زندان محکوم شده، اما طبق قانون خبری از قصاص برای پدری که فرزندش را به قتل رسیده نخواهد بود و خواسته مادر رومینا اجرایی نمی‌شود.

ماجرایی که از قتل رومینا نقل شده این است که پدرش برای آبروداری سعی کرد دختر چهارده ساله‌اش را با دستانش خفه کند، اما وقتی دید حریف تقلا‌های فرزندش نمی‌شود، با داس به جان گردن نحیف او افتاد و کارش را تمام کرد.

ابعاد و وسعت این اتفاق غم انگیز فقط مربوط به حویق و تالش و آستارا نبود، خبر این قتل هم مانند خبر‌های قتل‌های این چنینی مدت‌ها نقل هر مجلسی بود و خیلی از خانواده‌ها بیان می‌کردند که قتل رومینا تاثیر زیادی از لحاظ روحی روانی روی دخترانشان داشته است.

به گفته محمدصالح نقره کار، یک وکیل دادگستری این دست وقایع جانسوز از حیث جرم شناختی و حقوق بشری قابل تحلیل و تعلیل‌اند. این واقعه تلخ همه ما را باید به این مهم حساس کند که چه کنیم دیگر شاهد این فجایع دهشتناک نباشیم.

نکته مهمی که این وکیل به آن اشاره دارد که از قضا سوژه این گزارش نیز هست، این است که جامعه واکنش سزاواری در مصاف با خشونت خانگی و فرزند کشی نمی‌بیند و لازم است یک فراخوان عمومی برای آموزش و پیشگیری از خشونت خانگی داده شود.

مونای سربریده و سرنوشتی غم انگیز

شاید کمتر کسی باشد که ماجرای غم انگیز بریدن سر مونا دختر اهوازی و چرخاندن آن در این شهر را نشنیده باشد، اتفاق تلخی که سبب شد روز‌ها و هفته‌ها ساکنان محله میدان کسایی از آن محل عبور نکنند و حالا هم هر وقت عابری از آنجا گذر می‌کندد تصویر آن اتفاق پیش رویش زنده می‌شود.

تاثیر روحی و روانی انتشار این فیلم آنقدر زیاد بود که برخی از دختران از ترس بروز چنین اتفاقی تا مدت‌ها خود را در خانه حبس کرده بودند، البته این تنها بخشی از کل این اتفاق بزرگ بود، ابعاد این ماجرا نه فقط در شهر‌های استان خوزستان بلکه تا شهر‌های شمالی و شرقی و غربی هم کشیده شد و خانواده‌ها تا مدت‌ها تحت تاثیر این اتفاق هولناک بودند.

برخی خانواده به ویژه پدرش را مقصر اصلی این اتفاق می‌دانستند و برخی دیگر اطرافیانی که شوهر او را متهم به بی غیرتی کرده بودند، اما در نهایت این منا بود که حق زندگی کردن به زور ازش گرفته شد و شوهری که قرار است روز‌های تلخی را در زندان تجربه کند و به این فکر کند که چه روزی او را برای اجرای حکم قصاص صدا می‌زنند.

شاید بتوان گفت تنها واکنش از سوی یک نهاد رسمی به این اتفاق، توئیت انسیه خزعلی بود که در توئیتر خود نوشت: انسیه خزعلی در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: “‏یکی، چون شهید حججی بابت حفاظت از ناموس سر می‌دهد و دیگری به نام ناموس داعش وار جنایت می‌کند! معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، به جد پیگیر تصویب قانون و اجرا از مجلس و قوه قضاییه خواهد بود.

وی در توییت دیگری ادامه داد: با اینکه بسیاری از ناهنجاری‌های رفتاری مرتبط با زنان ریشه در کاستی‌های فرهنگی دارد، اما نمی‌توان از نقش قوانین بازدارنده در کاهش این آسیب‌ها غفلت کرد. جامعه زنان؛ خواستار اقدام عاجل مجلس در ترمیم بخشی از خلاء‌های قانونی به موازات تلاش متولیان فرهنگی برای ارتقاء سطح فرهنگ عمومی است.

حالا هم خبر رسیده که گویا قرار است شوهرش قصاص شود اما چه کسی پاسخگوی بحران روحی به جا مانده از این چنین اتفاق هایی است؟

رامهرمز و مادری که سه فرزندش را کشت!

خبر تلخ هفته های اخیر هم از رامهرمز منتشر شد و متن خبر این بود که مادری پس از اینکه سه فرزند خود را کشته بود اقدام به خودکشی کرد؛ رسانه‌هایی که روز شانزدهم فروردین این خبر را منتشر کردند علت این حادثه تلخ را مشکلات روحی و روانی و خانوادگی، مادر خانواده اعلام کردند، هر چند که اظهار نظر درباره چنین اتفاق‌های نباید هیجانی و آنی باشد، اما جامعه شناسان و روانشناسانی که هزاران پرونده این چنینی را در طول سال‌های گذشته بررسی کردند روی این نظریه مشکلات روحی روانی در چنین افرادی به یک اجماع رسیدند، اما باز هم نمی‌توان این دلیل را به همه تعمیم داد.

البته دلایل دیگری هم در بروز چنین فجایعی نقش دارند و در برخی از این قتل‌ها بعد مشکلات اقتصادی نسبت به ابعاد یگر پررنگ‌تر است مانند یک فقره قتلی که چند ماه پیش رخ داد و پدر خانواده همه اعضای خانواده خود را کشت و بعد هم خودکشی کرد، مشکلات اقتصادی را دلیل اصلی این تصمیم اعلام کرده بود.

در نهایت بابک، رومینا، مونا و … اولین و آخرین قربانیان چنین اتفاق‌هایی نبوده و نیستند، اما شاید بتوان با یک فرهنگ و آگاه سازی جامعه در همه ابعاد تعداد این قتل‌های دلخراش و تاثیرگذار را حتی شده به تعداد انگشتان یک دست کاهش داد.

به همه اینها اتفاق های تلخی مانند کشته شدن یک پیرمرد در جنوب تهران توسط یک پسرجوان که گویا به دلیل مصرف مواد مخدر دچار توهم شده و تصورش این بوده که پیرمرد قصد آزار او را دارد اما در نهایت مشخص می شود که در لحظه دچار اختلال روانی شده بود و دهها ماجراهای اینچنینی که هر روز زیر پوست شهرها اتفاق می افتد…

خودکشی دست جمعی انسان و نهنگ‌ها!

و اما خبر خودکشی دست جمعی یک خانواده در نجف آباد اصفهان_ هر چند که هنوز تائید نهایی نشده است_ شوک بزرگی را به جامعه وارد کرد، هر چند که تحقیقات درباره علت این اتفاق در دست بررسی است اما نتیجه هر چه باشد، چیزی از عمق فاجعه کم نمی کند، چندی پیش هم پدر خانواده در یک اقدام آگاهانه و تصمیم جمعی به زندگی خود و اعضای خانوادهاش پایان داد که علت اصلی آن هم مشکلات اقتصادی بیان کرد؛ اما آنچه که ضروری به نظر می رسد این است که جامعه شناسان و روانشناسان باید یک تحقیق و بررسی جدی روی این موضوعات داشته باشند تا دلیل یا دلایل آن مشخص شود هر چند که همواره مشکلات مالی در صدر علت این حوادث جای دارد اما قطعا موضوعات دیگری در بروز چنین اتفاق هایی مهم است.

تا چند وقت پیش تنها خبرهایی که از خودکشی دست جمعی می شنیدیم مربوط به خودکشی دست جمعی نهنگ ها بود که هنوز هم دانشمندان دلیل آن را پیدا نکرده اند اما موضوعی است که ریشه در دهه های گذشته دارد، برخی معتقدند آن‌ها گاهی بر اثر خطای فردی یا اشتباه رهبر گروهشان و با پیروی جمعی از او ندانسته وارد آب های کم عمق می‌شوند و سپس راه بازگشت به آب های ژرف و عمیق را گم می‌کنند اما برخی این نظریه را رد می‌کنند.

دومین نظریه در این زمینه این است که نهنگ ها و دلفین های مسن و پیر گاهی به دلیل احساس کاهش یا کمبود واقعی منابع غذایی شان توانایی رقابت با همنوعان جوان خود و تغذیه مناسب را ندارند. در نتیجه ترجیح می‌دهند بمیرند. اما مخالفین این نظریه می‌گویند در میان آن‌ها که خود را به ساحل انداخته‌اند تعداد جوانها کم نبوده‌است وانگهی در برخی مناطقی که ماهی‌های فراوان وجود دارند – مانند جنوب استرالیا – نیز خودکشی دلفین‌ها به کرات دیده می‌شود.

نظریه سوم ابتلای نهنگ ها و دلفین ها به بیماری‌های داخلی و ویروسی است. اما وجود بیماری خاص نیز در میان نهنگ‌های خودکشی کننده به اثبات نرسیده‌است.

علت یا علل این خودکشی ها هر چه باشد، اثر روانی آن تا مدتها روی جامعه باقی می ماند و یک نگرانی و استرسی را به بطن جامعه تزریق می کند و مشخص شدن دلایل آن می تواند تا حدودی گوشه ای از این رازهای پنهان را نمایان کند.

برگفته ای از سایت ایران امروز، ۱۳ جولای ۲۰۲۲