تمام شد؛ ساعت آقای نویسنده و شاعر پس از حدود ۶۵ سال، در روز دهم شهریور ۱۴۰۱ از کار افتاد؛ اما عقربههای ساعت همچنان میچرخند و عباس معروفی با تمام سرودهها و نوشتههایش از جمله رمان ماندگار «سمفونی مردگان»، در تاریخ ادبیات ایران جاودانه خواهد ماند.
عباس معروفی، زاده اردیبهشت ۱۳۳۶ بود. هرچند خود استعداد بینظیری در آفرینش داستان داشت، اصول نویسندگی را نزد محمدعلی سپانلو و هوشنگ گلشیری آموخت. او در سال ۱۳۶۸، با انتشار رمان «سمفونی مردگان» خیلی زود به یکی از چهرههای تاثیرگذار ادبیات داستانی ایران تبدیل شد. این کتاب زندگی آیدین، شاعری جوان، را به تصویر میکشد که ذهنی پرتلاطم و جستوجوگر دارد و تناقضهایی که پدر و جامعه سنتی بر او تحمیل کردهاند، دست از سرش برنمیدارد.
هرچند معروفی پیش از آن مجموعه داستان «روبروی آفتاب» را در سال ۱۳۵۹ منتشر کرده بود، روایت پر از تعلیق و تناقض زندگی آیدین در «سمفونی مردگان»، توانایی منحصربهفرد معروفی در داستانپردازی را اثبات کرد.
او عضو کانون نویسندگان ایران هم بود. در سال ۱۳۶۰، وقتی ساختمان کانون به دستور دادستان وقت، پلمب شد، او به همراه احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، محمد مختاری و محمد محمدعلی پلمب را شکستند و اسناد کانون را به مکانی امن منتقل کردند.
عباس معروفی علاوه بر شعر و داستان، فعالیتهای مطبوعاتی نیز داشت. مجله «آهنگ» در دهه ۶۰ به سردبیری او منتشر میشد. تجربه سردبیری این نشریه معروفی را ترغیب کرد که خود برای تاسیس یک نشریه ادبی دستبهکار شود؛ نتیجه این کار راهاندازی مجله ادبی «گردون» بود که بهسرعت، به یکی از نشریات مهم و تاثیرگذار ادبی ایران تبدیل شد اما جمهوری اسلامی ایران آن را توقیف کرد؛ زیرا عباس معروفی در این مجله، موضوع فعالیت مجدد کانون نویسندگان ایران را مطرح کرده بود؛ پیشنهادی که در سال ۱۳۷۳ به انتشار متن «ما نویسندهایم» با امضای ۱۳۴ عضو کانون نویسندگان ایران منتهی شد و خشم حکومت را در پی داشت.
نویسندگان این نامه ضمن اعتراض به سانسور، خواستار آزادی اندیشه و بیان شدند و کانون نویسندگان ایران بار دیگر اعلام موجودیت کرد.
عباس معروفی پس از توقیف مجله گردون و در پی فشارهای حکومت، ناچار شد ایران را ترک کند. او ابتدا به پاکستان و سپس به آلمان رفت. برای مدتی از بورس «خانه هانریش بل» استفاده کرد و پس از آن، برای تامین مخارج زندگی مجبور شد مشاغل مختلفی را امتحان کند.
او پیشتر در مصاحبهای، درباره سختیهای زندگی در غربت گفته بود: «در خارج از ایران به دلیل اینکه زمانی یک خانواده پنجنفره داشتم و فکر میکردم باید این خانواده را پیش ببرم، زمان زیادی از من حرام این شد که چه جوری نان در بیاورم، چه جوری اجاره خانه را بدهم. چون من هیچوقت کمک دولتی نگرفتم. همیشه خودم کار کردم و این خیلی به من فشار آورد. همین باعث شد از بسیاری چیزهایی که میخواستم بنویسم، باز بمانم. مثلا الان گاهی اوقات در ذهنم مینویسم، ادیت میکنم، ولی متاسفانه نمیتوانم روی کاغذ بیاورم؛ یا زمان ندارم یا پشت میز نیستم. به هر حال مشکلاتی دارم که نمیتوانم بنویسم.»
عباس معروفی پس از اینکه در غربت به ثبات نسبی رسید، «خانه هنر و ادبیات هدایت» را که بزرگترین کتابفروشی ایرانی در اروپا است، در برلین راهاندازی کرد. در کنار آن، «نشر گردون» را هم تاسیس کرد که حاصل فعالیت آن انتشار بیش از ۳۰۰ عنوان از کتابهای ممنوعه در ایران بود.
خالق «سمفونی مردگان» در تمام سالهایی که به کتابفروشی اشتغال داشت، نوشتن داستان و سرودن شعر را نیز ادامه داد. رمانهای «سال بلوا»، «پیکر فرهاد»، «فریدون سه پسر داشت»، «ذوبشده»، «تماما مخصوص» و «نام تمام مردگان یحیا است» آثاریاند که او برای ادبیات داستانی ایران به یادگار گذاشت.
از عباس معروفی دو مجموعه شعر نیز به نامهای «۴۰سالهتر از پیامبر» و «نامههای عاشقانه و منظومه عینالقضات و عشق» منتشر شده است. او روز پنجشنبه، دهم شهریور، پس از حدود ۳۰ سال زندگی در غربت و تحمل یک دوره بیماری، در آلمان درگذشت.
برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی،۲ سپنامبر ۲۰۲۲