گشت ارشاد نه، گشت کشتار، گشت جنایت

عصر روز سه‌شنبه، ماموران گشت ارشاد «مهسا امینی» را در بزرگراه شهید حقانی تهران دستگیر می‌کنند. ماموران به برادرش «کیارش» که در محل حاضر بوده گفتند که مهسا را برای یک ساعت کلاس توجیهی و آموزشی به پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا می‌برند. دو ساعت بعد، کیارش از پشت درهای بسته پلیس امنیت اخلاقی متوجه می‌شود که خواهرش به کما رفته و با ماشین آمبولانس از ساختمان وزرا خارج شده است.

پزشکان بیمارستان کسری، تشخیص سکته قلبی و مغزی داده‌اند. تا ساعت ۲۰:۳۰ روز سه‌شنبه، قلب مهسا همچنان می‌تپید اما مغزش دیگر هشیار نبود. پزشکان خانواده دکتر اهل سقز را جواب کرده‌اند. جو بیمارستان امنیتی است و خانواده امینی پشت در اتاق مراقبت‌های ویژه دست‌به دعا ننشسته‌اند.

صبح پنجشنبه برای اطلاع از حال مهسا امینی با بیمارستان کسری تماس گرفتم. اپراتور پذیرش بیمارستان گفت که نام بیمار در سیستم ثبت نشده و بیماری به این نام در بیمارستان کسری بستری نیست. تلفن را قطع کرد.

در بیمارستان کسری چه گذشته؟

به بیمارستان کسری رفتم. از حراست بیمارستان، نشانی بخش مراقبت‌های ویژه را گرفتم. آسانسور و پله‌ها را نشان داد. داشتم می‌رفتم که بلافاصله پرسید «کدام مریض؟» گفتم امینی. پرسید «نام مریض امینی است؟» رو به همکارش کرد و گفت: «برای اون دختره است».

همکارش نزدیک آمد و گفت که خانم امینی ممنوع‌الملاقات است. خواستم که برادر یا پدر یا مادرش را ببینم. گویا اجازه نداشتند. کمی ایستادم. مردی با موهای آشفته و چشم‌های بی‌خواب پایین آمد. نزدیکش شدم. دایی مهسا بود.

از حال خواهرزاده‌اش گفت: «مغزش که از کار افتاده بود. قلبش هم حالا دیگر نیمه‌فعال شده و کلیه‌هایش هم دیگر کار نمی‌کنند. دکترها گفتند فقط دعا کنید.»

از جزییات ماجرا که پرسیدم پسردایی‌اش گفت ما به شما اعتماد داریم. دایی مهسا حرفش را قطع کرد و گفت: «من به شما اعتماد نداشتم هم همه حرف‌ها را می‌زدم. ترسی از کسی نداریم. اینجا ما طلبکاریم.»

فرماندهی انتظامی تهران در نخستین واکنش به این اتفاق گفته مهسا امینی به طورناگهانی دچار عارضه قلبی شده و بلافاصله به بیمارستان انتقال یافته است. این سخنان اما با اظهارات «کیارش امینی»‌، برادر مهسا در تضاد است.

کیارش گفته: «پشت در ساختمان پلیس امنیت اخلاقی ایستاده بودم. ناگهان صدای جیغ و داد بلند شد. همه در ساختمان را می‌کوبیدیم. از در بالا رفتیم. اما در را باز نکردند. پنج دقیقه بعد یک آمبولانس از ساختمان خارج شد. هر دختری که بیرون می‌آمد می‌گفت که یک نفر را کشتند. عکس مهسا را به دخترها نشان می‌دادم. از میان آن‌ها یک نفر گفت که مهسا در بغل خودش این‌ مساله برایش پیش آمد».

ناهار و شام می‌دهند؛ نگران نباشید!

دایی مهسا، آنچه را دیروز در بیمارستان گذشته بود برایم شرح داد: «دیروز فرمانده پلیس به همراه چند همکارش آمدند دیدار ما. هر چه پرسیدیم چه شده؟ قول دادند که تصاویر دوربین‌های مداربسته را به زودی به ما نشان می‌دهند. من بهشان گفتم که هرکاری هم بکنند بی‌فایده است. می‌خواهند صورت مساله را پاک کنند.»

پرسیدم برای چه آمده بودند؟ گفت: «آمدند گفتند نگران نباشید؛ سپرده‌ایم ناهار و شام به شما بدهند. معلوم نیست چه کسی این بلا را سر مهسا آورده؛ بهش گفتم این مشکل حل شدنی نیست. امروز نوبت دختر ما بود، فردا نوبت دختری دیگر است. فقط صورت مساله را پاک می‌کنید.»

همین‌ها را می‌گفت که چند زن و یک پسر پایین آمدند. به کردی حرف می‌زدند. توی چشم‌هاشان سرخِ اشک بود و زیر چشم‌ها کبودِ بی‌خوابی و اضطراب. انگار هنوز باور نکرده‌اند. مهسا قرار بود به خانه برگردد. حالا توی بیمارستان به زور دستگاه نفس می‌کشد. تا لحظه تنظیم این گزارش، جزییات بیشتری از حادثه ساختمان وزرا منتشر نشده است.

«کیفیت تصویر مهسا را با نرم‌افزار ارتقاء دادم.
دلیل این کبودی و خون‌آلودگی گوش او چیست؟
کاش دانش پزشکی داشتم یا دست کم یک متخصص توضیح می‌داد که آیا «عارضه قلبی ناگهانی!» می‌تواند چنین عوارضی داشته باشد؟»
(توئیت فرزاد فتاحی)

خونریزی از گوش و خونمردگی زیر چشم‌، علائم شایع «شکستگی قاعده جمجمه» است که به دلیل ضربه به سر رخ می‌دهد. در جوانان، شایع‌ترین علت شکستگی قاعده جمجمه بعد از تصادفات، برخورد سر با جسم یا سطح سخت است که قابل تشخیص در پزشکی قانونی است. در سکته مغزی، اتوراژی(خونریزی از گوش) دیده نمی‌شود.
(توئیت مهدیار سعیدیان)


اطلاعیه پلیس درباره مهسا امینی قابل‌قبول نیست

علی مجتهدزاده

روز گذشته برخی از کاربران فضای مجازی مطالبی پیرامون ماجرای دختر ۲۲ ساله‌ای به نام مهسا امینی منتشر کرده‌اند که مدعی شده‌اند توسط گشت ارشاد بازداشت و پس از ۲ ساعت از وزرا و با وصعیت نامناسب به بیمارستان منتقل شده است. خانواده مهسا می‌گویند: او دچار سکته شده است.

اما مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران در اطلاعیه‌ای و در توضیح این اتفاق نوشت: خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخش‌های پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که ناگهان در جمع سایر افراد هدایت شده به طور ناگهانی دچارعارضه قلبی شد. بلافاصله این خانم با همکاری پلیس و اورژانس به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان و مداوا قرار دارد. ضمن رد برخی اخبار و ادعاهای رسانه‌های معاند درباره این حادثه، مستندات مربوطه در این خصوص در اختیار پلیس بود و اخبار تکمیلی در این خصوص متعاقبا اعلام خواهد شد.

در رابطه با اطلاعیه پلیس ذکر چند نکته ضروری است؛

۱. اینکه مساله آموزش به این شکل که مردم را از وسط خیابان به زور به برخی مراکز ببرند در کجای وظایف قانونی پلیس آمده است؟

۲. پلیس باید بتواند این ادعا که خانم امینی بدون دخالت ماموران و به‌طور ناگهانی دچار عارضه قلبی شده را در محکمه و با اتکا به مدارک قانونی اثبات کند. کشف حقیقت در این مورد بر عهده دادگاه است نه مرکز اطلاع‌رسانی پلیس.

۳. در این مورد ملاک اصلی تعیین تکلیف قضیه گزارش پزشکی قانونی است، البته به شرط آنکه مستقل، بدون اعمال نفوذ و شفاف تهیه شود.

۴. درنهایت وقتی فردی به هر دلیلی در اختیار ضابط قرار می‌گیرد، در هر شرایطی مسئولیت تامین و حفظ امنیت جانی و سلامت او با ضابط است. به این معنا که وقتی فرد در اختیار ضابط قرار دارد، اگر دست به خودکشی هم بزند مسئولیت آن خودکشی متوجه ضابط خواهد بود.

بدین ترتیب به نظر نمی‌رسد اطلاعیه پلیس تهران در این مورد چندان موجه و قابل قبول باشد.

برگفته ای از سایت ایران امروز،۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲