توافق مقدماتی تهران و «واشنگتن» در روزهای اخیر که با تبادل ۵ زندانی آمریکایی در ازای آزادسازی ۶ میلیارد از ۷ میلیارد دلار مسدودی ایران در کره جنوبی ممکن شد، از یک حقیقت و یک ضرورت کلیدی رمزگشایی کرده است؛ اینکه جمهوری اسلامی برای تامین مصالح خود چارهای جز روی آوردن به سیاست تنشزدایی و بهبود مناسبات ارتباطی با آمریکا و متحدان آن نداشته و برای ورود به زمین بازی دست به کار اقدامات تازهای شده است. این اقدامات با عقب نشینی در سیاست تبلیغاتی خامنه ای مبنی بر غیر مجاز بودن مذاکره مستقیم با آمریکا و نمایندگان آن با مذاکرات محرمانه علی باقری و «مگ گورک»، مذاکره کننده آمریکایی در «مسقط» آغاز شد و این همان زمانی بود که خامنه ای با سخنرانی علنی و اشاره به ضرورت انعطاف در مذاکرات به واشنگتن پیام فرستاد که باقری کنی چراغ سبز مذاکره را با اطلاع وی روشن کرده است. سی ام اردیبهشت بود که خامنه ای در جمع دیپلمات های جمهوری اسلامی گفت: «یک جاهایی باید انعطاف داشت. انعطاف منافات با اصول ندارد. حفظ اصول با امکان انعطاف با هم میسازند، می توان یک جاهایی انعطاف به خرج داد.»
انتخاب یکی از روزنامه های مدافع حکومت ولی منتقد دولت، در باره روند انتقال گفتگوی مذاکرات هسته ای معروف به برجام به ریل توافق سه مرحله ای و ناگفته های توافق جمهوری اسلامی با خواسته های واشنگتن نوشت:
توافق مقدماتی تهران و «واشنگتن» در روزهای اخیر که با تبادل ۵ زندانی آمریکایی در ازای آزادسازی ۶ میلیارد دلار مسدودی ایران در کره جنوبی ممکن شد، از یک حقیقت و یک ضرورت کلیدی رمزگشایی کرده است؛ اینکه ایران برای تحقق منافع ملی خود چارهای جز به کارگیری سیاست تنشزدایی و بهبود مناسبات ارتباطی با غرب نداشته و برای تغییر دادن زمین بازی دست به کار اقدامات تازهای شده است؛ اقداماتی که در ماههای های اخیر از یک سو در روشن کردن چراغ مذاکرات احیای برجام به جای «وین» در «مسقط» و با شکل تازهای از یک توافق سه مرحلهای به جریان افتاده و از سوی دیگر در خبرهایی آشکار شده که از پشت صحنه همکاری تهران و آژانس بین المللی انرژی اتمی روایت میشود و این سوال را مطرح میکند که واقعیت پنهان آنچه درحال رخ دادن است، چیست؟
توافق تبادل زندانیان در روزهای اخیر به بمبی خبری تبدیل شد و تنها ساعاتی پس از انتشار این خبر بود که پیشبینیها و تحلیلها متوجه تأثیر این تصمیم بر مذاکرات در موضوعاتی دیگر هم شد. تابوی گفتوگوی دوجانبه دیپلماتهای ایرانی و امریکایی در دولت سیزدهم زمانی شکسته شد که مذاکرات محرمانه علی باقری و «مگ گورک»، مذاکره کننده آمریکایی در «مسقط» دور از چشم رسانهها و با دستور کاری جدید کلید خورد. اتاقهای فکر در «واشنگتن» پس از یک توقف طولانی و بن بست در مذاکرات و بویژه وقتی «رابرت مالی»، مذاکره کننده پیشین آمریکا را در تحقق هدف این کشور ناکام یافته بودند، «مک گورک» را با ماموریتی تازه راهی «عمان» کردند. این ماموریت هدف مشخصی داشت؛ مدیریت همزمان برنامه هستهای و تنشهای منطقهای با ایران که انجام آن ممکن نمیشد مگر اینکه دولت آمریکا پلن «C» خود مبنی بر کاهش تنش را به اجرا بگذارد و به دیپلماسی شانس دیگری دهد. فرستاده جدید واشنگتن در آغاز گفتگو با باقری مشخص کرد که اولویت دولت آمریکا علاوه بر مساله هسته ای، یافتن راه میانهای جهت کاهش دامنههای بحران در نقاط محل تلاقی نیروهای دو کشور در منطقه است و برای یافتن این راهکار میتوان از میانبرهای دیگری مانند کنار گذاشتن فرمول مذاکرات برجامی پیشین هم بهره گرفت.
مذاکره «سه مرحله ای»
آنطور که منابع آگاه روایت میکنند، مذاکرات عمان بدون انعطاف تهران برای پذیرش خواسته واشنگتن امکانی برای اجرا نداشت. چه آنکه به نظر میرسد ایران هم پذیرفته که فرمول مذاکراتی «رابرت مالی» و جریان وابسته به او برای گنجاندن موضوعات غیر هستهای زیر چتر مذاکرات احیای برجام دیگر کار نمیکند و تهران ترجیح میدهد مذاکره را با نسخهای جدید دنبال کند تا از یک سو دولت رئیسی را از زیر سایه نام سنگین «برجام» خارج و از طرف دیگر برای بن بستی که پیامدهای ویرانگرش، اقتصاد کشور را زمینگیر کرده چاره جویی کند.
این چنین است که نقشه راه مذاکرات در «مسقط» تغییر کرده و محتوای آن به نقطه عزیمت تهران و واشنگتن برای حرکت به سمت کاهش تنش و مذاکرات «سه مرحله ای» درباره موضوعات اختلافی تبدیل شده است. توافق تبادل زندانی در ازای آزادسازی دلارهای مسدود شده ایران در دیگر کشورها از جمله کره جنوبی و عراق، نتیجه مذاکرات مرحله اول بود که اجرای درست آن این فرصت را به طرفین میدهد تا نسبت به ادامه مذاکرات، اعتمادسنجی کنند. گفتگو درباره «موضوعات دارای قابلیت بحران در منطقه» و پرداختن به «پرونده هسته ای» به ترتیب دستور کار مرحله دوم و سوم مذاکرات است که انتظار میرود دو طرف پس از پرداختن به آنها، دستاوردهای احتمالی را در قالب تفاهمات نانوشته به اجرا در آورند.
سناریوی جدید همکاری ایران و آژانس
همزمان با مذاکرات «مسقط»، پرده دیگری از اتفاقات در روند تعامل ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی به نمایش درآمده است. ایران طبق برجام تنها میتوانست ۳۰۰ کیلو اورانیوم ۶۷/۳ درصدی را در کشور نگه دارد، اما در سالهای اخیر و پس از خروج آمریکا از برجام نه تنها حجم ذخایر اورانیوم غنی شده ۵ درصدی خود را به بیش از ۳۰۰ کیلو افزایش داد که در پی آغاز عملیات غنی سازی بدون مرز، حداقل حدود ۱۱۴ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی و مقادیر زیادی ۲۰ درصد به ذخایر خود افزود. اما بالا گرفتن بحران و احتمال ارجاع پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل در حالی که گشایشهایی در زمین مذاکرات دوجانبه با آمریکا درحال وقوع بود، بر اهمیت یافتن راهکارهای لازم از سوی ایران برای جلوگیری از تندتر شدن فضای شورای حکام افزود و در نهایت به تصمیماتی انجامید که از یک سو به کاهش سطح غنی سازی ۶۰ درصدی انجامید و از سوی دیگر گره از اختلاف درباره دو مکان ادعایی آژانس باز کرد.
به این ترتیب همکاری اخیر ایران با آژانس در تصمیم به رقیق سازی ذخایر غنی شده ۶۰ درصد و اجازه راستی آزمایی به بازرسان اژانس برای نصب دستگاههای غناسنج نمودار شد که احتمالا در گزارش بعدی «رافائل گروسی»، مدیر کل آژانس در اواخر اوت یا اوایل سپتامبر بازتاب خواهد یافت.
علاوه بر این، ایران و آژانس در دو سال گذشته اصطکاکهای جدی هم بر سر ۳ مکان ادعایی «شیان»، «ورامین» (تورقوزآباد) و «مریوان» (سایت آباده) داشته اند که آژانس سال گذشته با صدور چندین قطعنامه در شورای حکام نسبت به عدم حل و فصل این موضوعات واکنش نشان داده و تهران را به تلافی جویی بیشتر واداشته بود. اما خردادماه گذشته پرونده «آباده» بسته شد و شنیدهها از همکاری ایران با آژانس درباره دو مکان باقیمانده در هفتههای اخیر خبر میدهند. بی تردید بسته شدن پرونده اختلاف بر سر این دو مکان، یکی از عوامل دارای قابلیت تنش در زمین بازی با غرب را کنار میزند و ضربان مذاکرات دوجانبه تهران و واشنگتن را تندتر خواهد کرد.
این خبرها در کنار یکدیگر نشان میدهد ایران و آمریکا توانسته اند تحت تاثیر ملاحظات داخلی خود و بواسطه تغییراتی در رویکردها پشتوانهای قابل اتکا در مذاکره بسازند و در حد قابل توجهی بر ترمیم روند جاری تأثیر بگذارند. در غیر این صورت، ادامه روند جاری یعنی تشدید تحریمها و سختگیریها در حوزه انرژی، روی آوردن غرب به «مکانیسم ماشه» و افزوده شدن بر تهدیدات نظامی معنایی جز این ندارد که دو کشور را درگیر چیزی کند که عواقب سخت و خسارت باری برای آنها به دنبال دارد و میتواند بخش عمدهای از امکانات و ظرفیتها را به خدمت این راه هزینه ساز درآورد.
برگفته ای از سایت اخبار روز، ۱۶ اگوست ۲۰۲۳