ماه ها پیش یکی از مدیران شرکت نیشکر هفت تپه گفته بود: «ما هرکسی را اراده کردیم خریدیم جز این اسماعیل بخشی که هر کاری میکنیم نه پول میگیرد نه ساکت میشود».
دیروز اسماعیل بخشی تاوانش را پرداخت و به ۱۴ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. سپیده قلیان ۲۳ساله و دانشجوی سال چهارم دامپزشکی هم به اتهام همراهی با آنها به ۱۸ سال زندان محکوم شد. وکیلش میگوید ۷ سال از این حکم قابل اجراست. بقیه کارگرانی که به ماه ها نگرفتنِ حقوقشان اعتراض کردند هم به دهها سال زندان محکوم شدند تا یاد بگیرند اعتراض به ماه ها حقوق نگرفتن ارزش سالها زندان را ندارد.
درست در همین روز دو اتفاق دیگر هم افتاد؛ ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه در جمع «فعالان امر به معروف و نهی از منکر» سخنرانی کرد و بدون کلمه ای درباره احکام هولناکِ کارگران گفت: «حاضر نیستیم برای دین یک “به تو چه؟” را تحمل کنیم؟…همه شعبات دادگستری برای حمایتِ آمران به معروف و ناهیان از منکر خواهد بود و همه سازمان ها و دستگاه ها» یعنی برای حجاب اجباری و بریدنِ امان مردم، امان نامه دارید تا سراغ کسانی که به شما میگویند «به تو چه» بروید و قوه قضائیه هم از شما حمایت میکند.
اتفاق دیگرِ همین روز این بود که سعید مرتضوی آزاد شد. او که در فاجعه کهریزک و قتل ۴ جوان معترض به انتخابات ۸۸ و شکنجه ی دهها تنِ دیگر، به ۵ سال حبس محکوم شده بود و با «اظهار ندامت» مدت زندانش به ۲ سال تخفیف یافت پس از سپری شدن دو سوم از مدت زندانش آزاد شد.
از این همه اتفاق در یک روز، دو نتیجه میگیرم: اول اینکه حکومت نه زبان اعتراضات را می فهمد نه زبان انتخابات را. این زبانها خیلی بیشتر از لیاقت اوست. با حکومتی از این جنس فقط باید با زبانی حرف زد که لایق آن است.
دوم اینکه انبوهی از این پرچم های سیاه که میبینید همان سیاهه ی داعش است و نام حسین بن علی را بر آن نهاده اند تا رد گم کنند! این پایانِ بازیِ نظام در نقش مظلوم است و نشان میدهد توانش را دارد تا بدتر از آنچه در مقتل ها نوشته اند را مرتکب شود.
نوشته مسعود باباپور