تورم و دستمزدهای ناچیز سبب شده بخشی از شاغلان در ایران نیز از تأمین اجارهبهای مسکن ناتوان باشند و به جمعیت بیخانمانها افزوده شوند. این افراد که آمارهای غیررسمی تعداد آنها تنها در تهران را ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر عنوان میکند اکنون با سرد شدن هوا سرپناهی ندارند.
بر اساس آمارهای غیررسمی تنها در تهران، ۲۰ تا ۳۰ هزار کارتنخواب زندگی میکنند. اگرچه در گذشته افراد بیخانمان اغلب شامل افراد معتاد میشد اما سالهاست که بسیاری از شهروندانی که شغل خود را از دست داده یا حتی در مشاغل کمدرآمد شاغل هستند و توان پرداخت اجارهبها را ندارند نیز بیخانمان شده و روز و شب در سطح شهر سرگردان هستند.
سرد شدن هوا اما به مشکلی جدی برای جمعیت افراد بیخانمان و کارتنخواب تبدیل میشود. راهاندازی مراکزی با عنوان «گرمخانه» که جای خواب به این افراد ارائه میکرد هم پاسخگو نبوده و همچنان شمار زیادی از بیخانمانها با خطر سرمازدگی و مرگ در فصل زمستان روبرو هستند.
روزنامه اینترنتی «فراز» در گزارشی به شرایط کارتنخوابهای معتاد در تهران پرداخته و نوشته برخی از کارتنخوابها، معتادینی هستند که نشئگی آنها با تنهاییشان همراه میشود و به بیهوشیِ خماری میروند.
گزارش «فراز» تأکید کرده که «بر اساس قانون، سازمانهای مختلفی در حوزه اعتیاد مسئولیت دارند و در همین راستا نیز بودجه دریافت میکنند مانند سازمان امور اجتماعی کشور، ستاد مبارزه با مواد مخدر، آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، وزارت ورزش و جوانان و… اما مهمترین متولی [مسئول] اعتیاد در کشور، سازمان بهزیستی است.»
در ادامه این گزارش آمده که «متاسفانه عملکرد این سازمان در چند سال گذشته در حوزه اعتیاد قابل قبول نبوده است. برای مثال پیشتر، معاونت پیشگیری یکی از معاونتهای این سازمان بود و در حوزه اعتیاد، اقداماتی را انجام میداد. اما اخیرا این معاونت به بهانه ادغام با معاونت اجتماعی حذف شده است. حذف این معاونت به معنای آن است که پیشگیری از اعتیاد، دیگر از اولویتهای سازمان بهزیستی به حساب نمیآید.
روزنامه اینترنتی «فراز» افزوده که سازمانهای دولتی مسئول با سپردن مسئولیت اجرایی در برابر آسیبهای اجتماعی به بخش خصوصی با عنوان «برونسپاری» در اصل از خود سلب مسئولیت کردهاند: «برونسپاری حوزه آسیبهای اجتماعی به شهرداری یکی از اقدامات سازمان بهزیستی برای کاهش مسئولیتهای خود بود. اما آیا شهرداری تخصص فعالیت در این حوزه را دارد؟»
بر اساس آنچه «فراز» توضیخ داده «شهرداری تهران انجام فعالیتهای اجتماعی را را از طریق «مناقصه» به موسسات، شرکتها و یا افراد واگذار میکند. فعالیتهای اجتماعی شامل راهاندازی مراکز حمایت از کودکان کار وخیابان، ساختمانهای کمپ ماده ۱۶، گشت فوریت اجتماعی ۱۳۷، گرمخانههای زنان و مردان شهرداری است که از طریق فراخوان مناقصههای سالانه واگذار میشوند.»
واگذاری از مسیر مناقصه نشان میدهد، شهرداری دغدغه کافی برای فعالیت در حوزه آسیبهای اجتماعی را ندارد. شهرداری تهران از طریق سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی، مناقصههای اجتماعی شهر را برگزار میکند. به دلایل مختلف، موسسات زیادی تمایل چندانی به شرکت در این مناقصهها ندارند؛ دلایلی مانند: عدم پرداخت به موقع پول، حاشیههای متعدد همکاری با شهرداری و اعداد و ارقام بسیار بالای مناقصهها. از سوی دیگر در برخی از موارد، شرایط اعلامی برای واجدین شرایط شرکت در مناقصات به گونهای اعلام میشود که بسیاری از موسسات نمیتوانند در آن شرکت کنند.
گزارش «فراز» در نمونهای توضیح داده که یکی از شروط شرکت در این مناقصهها، داشتن ده سال سابقه همکاری با شهرداری تهران است. همین شرط، اغلب موسسات را از شرکت در مناقصهها محروم میکند. همانطور که اشاره شد، رقم بسیاری از این قراردادها به قدری بالا است که موسسات غیرتجاری امکان شرکت در مناقصه پیدا نمیکنند.
همچنین نگاه تجاری به حوزه آسیبهای اجتماعی نمیتواند موجب کنترل و کاهش آسیبها شود. اخیرا شرایط به نحوی رقم خورده است که برای هر مناقصه، چندین فراخوان صادر میشود و در نهایت شرکتکنندهای وارد مناقصه نمیشود. مناقصه به صورت تک شرکت کنندهای برگزار میشود؛ در این حالت حجم بالایی از فعالیتهای اجتماعی به یک پیمانکار واگذار میشود که همین موضوع میتواند کیفیت ارائه خدمات را تحت تاثیر قرار دهد و پیمانکار توان انجام کار را بعد از مدت کوتاهی از دست میدهد.
این گزارش با تأکید بر اینکه سازمان بهزیستی و شهرداری نیز به وظایف خود عمل نمیکنند نوشته در چنین شرایطی افرادی که اغلب به سیستم کمک رسانی رسمی اعتماد ندارد، به فضاهای سرباز ناایمن میروند یا به سمت تشکیل پاتوقهای سرپوشیده سوق داده میشوند.
بر اساس آمارهای ارائه شده در این گزارش در ۳۲ ماه، تنها ۵ مرکز حمایت از زنان آسیبدیده تعطیل شد. افراد آسیب دیده زمستانی را در پیش دارند که حتی سازمانهای مردم نهاد و فعالین حوزه آسیب، از فعالیت ناامید شدهاند. در این حالت ارتباط مستقیم میان این افراد و موسسات از بین رفته است. بسیاری از موسسات ارائه خدمات به افراد آسیب دیده تعطیل شدند. افراد آسیب دیده تحت حمایت این موسسات کجا هستند؟ سرمای زمستان امسال را چگونه تحمل میکنند؟
اینهمه در حالیست که به نظر میرسد شرایط برای آن دسته از بیخانمانها که معتاد نیستند و تا چندی پیش خانه و کاشانهای داشتهاند اما این روزها به دلیل ناتوانی در تأمین اجارهبها کارتنخواب و چادرخواب و پشتبامخواب شدهاند دشوارتر خواهد بود. به ویژه آن دسته از خانوارهایی که با فرزند هستند و کودکانشان با آنها در سطح شهر سرگردان هستند.
دو سال پیش بود که رسانههای داخلی از «اتوبوسخوابی» یا «بیآرتیخوابی» به عنوان «پدیده»ای جدید در شهر تهران گزارش دادند؛ افراد بیخانمان از نیمه شب تا صبح را در اتوبوسهای شیفت شب مسیرهای شهری به صبح میرسانند تا بتوانند چند ساعتی بخوابند!
«بیآرتی خوابی» یا «اتوبوسخوابی» تنها راهی است که برای بخشی از تنگدستان باقی مانده است: «یک صندلی در اتوبوس برای آنها خانهای است ارزان در پایتخت! اما همین خانه ارزان برایشان در ماه ۳۶۰ تا ۷۵۰ هزار تومان خرج دارد. اتوبوسخوابها شغل و درآمد دارند، اما نه آنقدر که بتوانند رهن و اجاره یک خانه در تهران را بدهند.»
وبسایت «تجارت نیوز» در گزارشی نوشته بود که اتوبوسخوابها باید هر ۴۵ دقیقه پیاده شوند و به اتوبوس بعدی برسند. هزینه بلیت بدهند. سوار اتوبوس جدید شوند و بخوابند. سوز سرمای شب آنها را هل میدهد که خودشان را زودتر به اتوبوس برسانند.
در این گزارش آمده بود که «طولانیترین مسیر، انتخابی هوشمندانه برای بیآرتی خوابی است. دو خط اتوبوسرانی خانه آنهاست؛ یکی خط آزادی-تهرانپارس و دیگری خط تجریش-راهآهن. خط آزادی-تهرانپارس طولانیتر است. اتوبوس خوابها میتوانند ۴۵ دقیقه بخوابند. پس دفعات کمتری خط عوض میکنند و پول کمتری میدهند. اما دمای هوای اتوبوس این خط فقط سه درجه است. مشابه هوای بیرون. خط تجریش-راهآهن کوتاهتر است. حدود ۳۵ دقیقه. هم زمان خوابشان کوتاهتر است، هم باید دفعات بیشتری پیاده و سوار شوند. اما بیآرتیهای این خط گرم است. دمای هوای آن ۲۴ درجه است. با صندلیهای سالم و روکشهای مخملی.»
دو سال پیش هزینه یک شب بیآرتی خوابی در تهران حدود ۱۲ تا ۲۵ هزار تومان برآورد شده بود. بیآرتی خوابی چندان هم راحت نیست، حداقل تا صبح باید پنج بار اتوبوس عوض کنند و چند دقیقه بین هر بار پیاده و سوار شدن سرما را تحمل کنند.
این پدیده در کنار دیگر پدیدههایی از جمله پشتبام خوابی است که افراد مجرد یا خانوادهها پشتبام خانهها را اجاره میکنند و با نصب چادر آنجا زندگی میکنند. اجاره موتورخانه، انباری یا پارکینگ مجتمعهای مسکونی نیز از جمله دیگر پدیدههایی است که به دلیل تورم شدید در بازار اجاره مسکن در شهرهای بزرگ ایران رایج شده است.
برخی افرادی که حتی برای اجاره این مکانها نیز پولی در دست ندارند، در پارکها چادر میزنند یا صبح تا شب را در حیاط بیمارستانها و شب تا صبح را در پیادهروها و پارکها سر میکنند.
برگرفته ای از سایت کیهان لندن، ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴