شهرام فریدونی
اکثر کسانی که مسائل سیاسی ایران را تعقیب کرده اند، خبرهای جعلی روح الله زم و همچنین فیلم هایی که وزارت اطلاعات از او در حالی که «اطلاعات» و برنامه های خودش را از مامور وزارت اطلاعات دریافت می کرد را بخاطر می آورند.
اکنون که خبر عودت این موجود به ایران در رسانه ها منتشر شده است، این پرسش معقولانه پیش می آید که چرا وزارت اطلاعاتی که خودش مزخرفات و دستپخت خودش را به روح الله زم می خوراند، امروز او را به ایران عودت داده و، با کمال دستپاچگی، فیلمی هم از این «عملیات قهرمانانه» خود تهیه کرده، و منتشر می کند؟
روح الله زم و امثال او بخوبی نشان داده اند که در باغ وحش آخوندهای شیعه، در بهترین حالت، ارزش و کاربردی بیش از یک «مرغ» ندارند؛ مرغی که آخوند و دستگاه اش، تخم اش را خاگینه، فضله اش را کود علف های هرز، پرش را متکای بالش، خون اش را نذر بقای رژیم، گوشت اش را نهار، و استخوان اش را خوراک گرگان درندهء خود می کند.
اگر بدون وارد شدن به جزئیات زندگی پدیده و بچه آخوندی بنام روح الله زم، به زندگی او یک نگاه کلی بیاندازیم، می توانیم زندگی این نابغه مطبوعاتی و البته امثال او را به سه دورهء کلی تقسیم کنیم:
دورهء اول، زندگی در آغوش جمهوری اسلامی: برای درک میزان فاسد بودن روح الله زم، کافی ست به عکس های مشمئز کنندهء او در «بیت رهبری» و همچنین عکس هایی که با پدر فاسدش انداخته نگاهی بیاندازیم، تا تصویر کلی از او و خانواده او داشته باشیم. این عکس ها برای انسان خردمند تصویر کاملی از روح الله زم و فعالیت های او را در ایران به تصویر می کشند.
دورهء دوم، اسباب کشی به خارج کشور: این دوره از زندگی این موجود، با «میو میو» کردن ها و دلقک بازی های جلوی دوربین، ادعا های گزاف و مسخره ای نظیر داشتن اجنه در درون رژیم، خبر بدلی بودن خامنه ای در قامت میرطاهر، خبر انتقال رقم های وحشتناک ۲۵۰ میلیارد دلاری به آمریکای جنوبی، آماده شدن و حاضر بودن هواپیماهای اختصاصی برای فراری دادن خامنه ای و سران رژیم، انتقال صد و پنجاه میلیارد دلار پول نقد در گونی و پالِت به لوگزامبورگ، و از این دست مزخرفات نیز عجین است و میزان قابلیت و استعداد این شخص را، البته در کنار کسانی که این خریدار و مشتری چنین لاطائلاتی بودند، بخوبی بما نشان میدهد. آقای ایرج مصداقی، بحق واژه «فاضلاب اطلاعاتی» را در مورد این موجود، و البته یکی دو تای دیگر از همزادان او بکار می برد، که بصورتی دقیق ماهیت و خاصیت روح الله زم و امثال او را، بخصوص در این دوره دوم از حیات شان، بتصویر می کشد. در واقع در این دوره دوم است که روح الله زم می تواند که از طریق ایفا کردن همین نقش «فاضلاب اطلاعاتی»، خدمات شایانی به باندها و خانواده های مختلف مافیایی درون رژیم، از احمدی نژاد گرفته تا لاریجانی و رئیسی و… ارائه دهد؛ خدماتی که اگر چه بعضا و ظاهرا به ضرر این جناح یا آن جناح تمام می شد، اما در کل و در نهایت، در راستای بزرگترین هدف رژیم، یعنی گیج کردن مخالفین رژیم در سطح پایین، و بدنام و بی اعتبار کردن اپوزیسیون در سطوح بالای آن قرار داشت.
دورهء سوم، عودت داده شدن و رجعت به رژیم جمهوری اسلامی: این دوره هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد، و از این منظر نمی توان آن را بطور قطع پیش بینی کرد اما، بنا بر تجربه، نکته ای که محرز خواهد بود این است که، وجود این موجود در دستان وزارت اطلاعات رژیم در روزهای آتی، یقینا بعنوان سلاحی چند منظوره بکار گرفته خواهد شد؛ سلاحی که یک عملکرد آن ایجاد پروپاگاندا و براه انداختن کارزار تبلیغاتی برای باد کردن و بزرگ جلوه دادن « اقتدار نظام» و دستگاه امنیتی آن خواهد بود، و بخش دیگر آن بمنظور بی اعتبار ساختن اپوزیسیون و قطع امید ملت نسبت به آن بکار گرفته خواهد شد، و یک بخش آن هم به پروژهء حذف و تار و مار کردن «خرمگسان معرکه» در درون خود رژیم اختصاص داده خواهد شد. لذا و از این منظر باید صبر کرد و دید که بازگشت این موجود به ایران، منجر به کدام دستگیری ها و کدام از رده خارج شدن ها خواهد شد.
به باور راقم، بخش آخر این سلاح چند منظوره اما مصروف عملیات «فیل هوا کردن»، بمنظور منحرف ساختن حواس ایرانیان ودور کردن افکار عمومی از موضوعات مهم پیش رو خواهد بود.
در واقع از اين دید، همین بخش فیل هوا کردن رژیم است که باید برای ما اهمیت داشته باشد. چرا؟ توضیح می دهم:
تجربه ثابت کرده که هر زمان رژیم خود را در تنگنا دیده، به یکی از همین روش های «فیل هوا کردن» متوسل شده است. آنها که زمان جنگ ایران و عراق را بخاطر دارند، یادشان می آید که هر بار که رژیم در حمله ای شکست می خورد و تلفات جانی ایرانیان بواسطه حماقت سپاه و آخوندها بالا می رفت، بلافاصله اراذل و اوباش حکومتی (منظور بهیچ وجه امثال اکبر پونز گنجی نیست)، بر ترک موتورها به خیابان می ریختند و دختران و پسران را بجرم بد حجابی و… مورد ضرب و شتم قرار می دادند تا اخبار مربوط به شکست در جبهه ها، به حاشیه رفته و کمرنگ شود.
از دید راقم اين سطور، عودت دادن یک مهره و بازیچهء اطلاعاتی، که «اطلاعاتش» را از خود وزارت اطلاعات می گرفته و هیچ چیز آنچنان مهمی هم برای «تخلیه» کردن ندارد، قویا می تواند نشانهء پیش بینی وزارت اطلاعات در خصوص بحران های سخت پیش روی رژیم باشد. اگر این فرضیه درست باشد، ایرانیان باید که دست کم چهار نکته بسیار مهم را از نظر دور ندارند:
– یک، احتمالا وزارت اطلاعات شرایط خطرناکی را برای رژیم پیش بینی کرده است.
– دو، باید منتظر شوهای پر رنگ و لعاب وزارت اطلاعات و دستگیری ها و اعترافات مرسوم و «فیل» هوا کردن های رژیم، برای سرگرم کردن ملت ایران باشیم.
– سه، در این صورت ایرانیان هوشیار نباید به رژیم اجازه دهند تا تمرکز از روی شرایط وخیم رژیم و فرصت طلایی خلاص شدن از شر آن به حاشیه رانده شود.
– و بالاخره اینکه ایرانیان، و در رأس آنها الیت و اپوزیسیون رژیم، باید یکبار برای همیشه به این پرسش پاسخ دهند که چه درسی از این ماجرا گرفته اند و چگونه قرار است که راه را برای تکرار مجدد این مفتضحات ببندد.
اسلو – ۱۶/۱۰/۲۰۱۹ – ۲۴ مهر ۱۳۹۸