بزرگترین آسیبی که حکومت اسلامی به ایرانیان زده است

سام قندچی

سال ها پیش، در بحث برتراند راسل در مورد اخلاق، به این موضوع برخورد کردم که می گفت وقتی کسی مذهبی باشد و کار ناشایست را به دلیل ترس از خدا انجام ندهد، اگر مذهب اش را از دست دهد می تواند به هرکار ناشایستی دست بزند.

البته اگر آن کار خلاف مجازات قانونی داشته باشد قانون کماکان نقش بازدارنده را بازی خواهد کرد، ولی حتی اگر قانون مجازاتی برای عملی تعیین کرده باشد و فرد، به رغم آگاهی به مجازات احتمالی، آن عمل را مرتکب شود و پنهان کند یا نکند، اساساً برای آن فرد نقش بازدارندگی اخلاقی از بین رفته است؛ گرچه تشخیص خوب و بد همچنان برایش وجود دارد حتی اگر خود را گول بزند و کار ناشایست را توجیه کند.

مثلاً، دروغ گفتن هایی نه از ترس جان – که عادی شده اند – از جملهء این بی اخلاقی های مذهبی های پیشین و بی ایمان های امروز است که با عبارت «مصلحت آمیز» توجیه می کنند.

در داخل و خارج کشور، هنگامی که می بینیم بسیاری از ایرانیانی که یش تر مذهبی بوده اند، و انجام ندادن کارهای غیراخلاقی برایشان به دلیل مذهب شان بوده، اکنون چه کارها که نمی کنند و چگونه در پی آن، در روز روشن، کارشان را برای خود و اطرافیان شان توجیه می کنند، تازه به عمق فاجعه ای که حکومت اسلامی در حق ایران و ایرانی کرده پی می بریم.

در اینجا منظور مسائل خصوصی و خانوادگی نیست که در دموکراسی های غربی نیز (که قرن هاست سکولارند) مطرح است و به خود و خانواده شان مربوط است، بلکه رفتار ایرانیان در عرصه عمومی است که با معضل اخلاقی جدی روبرو است. 

فقط لازم نیست خبرهایی را نظیر “کشف اجساد کودکان بدون چشم و کلیه در بیابان های تهران و فروش، اجاره یا قاچاق اعضای کودکان در ایران” (+)، بخوانیم تا به عمق فاجعه در جامعه ایران پی ببریم.

درست است که با وجود اينکه از دست دادن مذهب چنین سقوط بهمن گونه ای را در جامعه موجب شده است، و اگرچه بر اين باوريم که این آسیب در جامعهء ایرانی با شکل گرفتن حکومت سکولار (يعنی وقتی که اخلاقیات بر مذهب متکی نباشند) کم کم تصحیح خواهد شد، اما اين نکته را نيز نبايد فراموش کنيم که واقعاً ۴۰ سال حکومت مذهبی در ایران بیشترین لطمهء خود را به افراد متعصب مذهبی وارد آورده که در ظاهر هنوز خود را معتقد جدی به مذهب معرفی می کنند اما در باطن همهء ایمان خود را از دست داده اند.

این واقعیت را فقط شکنجه گران اسلامی در زندان ها نشان نمی دهند بلکه نمونه های این بی اخلاقی ها، هم در داخل و هم در خارج کشور، در عرصهء عمومی در حق هموطنان خود و دیگران، بویژه از سوی مذهبیون پیشین (از هر مذهبی که هبوده باشند) آنقدر زیاد است که نمی توان نمودهايش را برشمرد و خبر «کشف اجساد کودکان بدون چشم و کلیه در بیابان های تهران و فروش، اجاره یا قاچاق اعضای کودکان در ایران» (به نقل از روزنامهء بهار) مشتی از اين خروار است.

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

http://www.ghandchi.com/1993-akhlagh-mazhab.htm

۶ آبان ۱۳۹۸ – ۲۸ اکتبر ۲۰۱۹