حسن روحانی در مراسم افتتاح خط مترو گلشهر-هشتگرد گفت: «اگر جنگ اقتصادی نداشتیم، از سال ۹۵ تا امروز، ۲۰۰ میلیارد دلار منبع اضافی وارد این کشور میشد.» جنگ اقتصادی کلیدواژهای است که محمد جواد ظریف از آن برای توصیف تحریمهای آمریکا – به منظور کشاندن ایران برای مذاکراتی فراگیر، به کار میبرد. با این حساب حسن روحانی تایید میکند با وجود تحریمها و البته سیاستهایی که موجب اعمال این تحریمها شد، اقتصاد ایران از چه منابع عظیمی محروم شده است.
روحانی در این دیدار با اشاره به دوره جنگ ۸ ساله میان ایران و عراق میگوید: «هیچ سختی مثل این سالها نبوده» و البته که اضافه میکند: «باید به آینده امیدوار باشیم.» اما وضعیت را نمیتوان تنها در سالهای ریاستجمهوری حسن روحانی بررسی کرد و برای درک دقیقتر باید به عقبتر بازگردیم. سالهایی که اتفاقا روحانی به آن اشاره میکند و حالا ایران دوباره بدون اینکه در جنگی نظامی حضور داشته باشد در همان وضعیت قرار گرفته است.
خبرگزاری رویترز شهریور ماه سال جاری گزارش داد که میزان تولید نفت ایران به نزدیک ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است؛ چیزی نزدیک به پانصد هزار بشکه کمتر از گزارش اردیبهشت آژانس بینالمللی انرژی که این میزان تولید را با زمان جنگ میان ایران و عراق مقایسه کرده بود؛ این یعنی بازگشت ایران به سال ۱۳۶۵.
یک مقایسه دیگر وضعیت را دقیقتر نشان میدهد؛ جایی که در سالهای پایانی سلطنت پهلوی این میزان ۶ میلیون بشکه، و در سالهای پیش از اعمال تحریمها بین ۳ تا ۵ میلیون بود. تا در دیماه ۱۳۹۰ برای اولین بار باراک اوباما رئیس جمهوری وقت آمریکا، تحریم بانک مرکزی ایران را اجرایی کرد و روند تولید نفت ایران وارد فاز نزولی شد. روزهای سختی که حتی با وجود اجرایی شدن تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد، باز هم تولید نفت در مرز دو و نیم میلیون بشکه در روز باقیمانده بود. تا اینکه برجام روحی تازه به اقتصاد ایران داد و تولید نفت نفسی تازه کشید و میرفت که به سقف تولید ۴ میلیون بشکه در روز برسد، تا اینکه یک رئیس جمهوری دیگر آمریکا تحریمهای یک جانبه خود را اعمال کرد.
اگر میزان مصرف متوسط داخلی ایران را از این میزان تولید کم کنیم، گزارشهایی که نشان میدهد میزان صادرات نفت ایران به سطح ۱۲۵ هزار بشکه در روز رسیده کاملا قابل درک خواهد بود. حالا برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، میگوید در سال ۲۰۲۰ میلادی تحریمهای بیشتری در انتظار جمهوری اسلامی است. او درمهرماه سال جاری گفته بود که مجموعه سیاستهای تحریمی- که به سیاستهای فشار حداکثری موسوم است، نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار از منابع ایران را گرفته است.
حالا روحانی حتی دو برابر این رقم را بیان میکند و میگوید تمام وعدههایش برای روزهایی که میگفت کاری میکند «اصلاً به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیازی نداشته باشند»، مختص دورهای است که خودش از آن به بزم یاد میکند و امروز را روزهای رزم میخواند. این روزها مخالفان حسن روحانی در جمهوری اسلامی او را متهم میکنند که بر اساس همان «شرایط رزمی» بر سرکار آمد تا تحریمها دیگر نتواند ایران را به روزهای سابق بازگرداند.
پس تا اینجا موافق و مخالف – چه در عرصه سیاست و چه اقتصاد، همگی از تحریم و نفت میگویند که گویی دردم از نفت است و درمان نیز هم. اما این نگاه مخالفانی نیز دارد افرادی همچون پاتریک کلاوسون، در انستیتو واشینگتن میگوید اقتصاد ایران بدون اعمال سیاست فشار حداکثری و تحریمی هم گفتار رکود و کسریهای عمیق است. یکی از دلایل این رکود – بدون در نظر گرفتن تحریمها، موضوع فساد ساختاری است که خود مقامات جمهوری اسلامی نیز بر آن تاکید دارند. کلاوسون در مقالهای با اشاره به همین فساد میگوید فقط نزدیک به ۸۲ درصد میزان واقعی فروش نفت به حساب دولت باز میگردد و مابقی به جیب واسطهها رفته و خرج فساد میشود. این ۸۲ درصد در یک سال گذشته کمتر هم شده است، چراکه دولت برای فروش نفت میبایست به راههای گوناگونی متوسل شود که گاه مسیری طولانیتر برای رسیدن به دست مشتری را طی میکند. یک نمونه آن را میتوان در ماجرای توقیف و حرکت نفتکش آدریان دریا دید، که هزینه زیادی برای ایران داشت و سرانجام به دست سوریها رسید. (برای بازخوانی ماجرای آدریان دریا میتوانید مقاله «محاسبات اشتباه و سرگردانی نفت ایرانی» را در ایندیپندنت فارسی بخوانید)
بنابراین به سادگی میتوان گفت آن ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیاردی که حسن روحانی میگوید، لزوما پولی نیست که سر سفره یا به جیب مردم ایران میرفت و فقط میتوانست بخش فربه اقتصاد رانتی ایران را فربهتر کند. اقتصادی که هر روز دیرتر خود را بازسازی کند، هزینهی آن بیشتر و زمان رسیدن به حتی نقطه صفر در آن دورتر میشود. یکی از چالشهای جدی را باید در میان مشتریان یا به قول اسحاق جهانگیری، دوستان ایران جستجو کرد. آنهایی که در یک سال گذشته جایگزینی برای نفت ایران پیدا کرده و پس از بازگشت احتمالی به بازار نفت هم، به سراغ دوست قدیمی نخواهند رفت. در واقع باید گفت این میزان از تخریب در اقتصاد ایران بیسابقه بوده است. حالا هر دو سوی ماجرا میتوانند نامهای متفاوتی برای آن پیدا کنند اما بیتردید میتوان گفت ایران و آمریکا در حال جنگ اقتصادی هستند. ریچارد نفیو، که از او به عنوان طراح تحریمها در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما نام برده میشود، حدود ۵ سال پیش در موسسه سلطنتی مطالعات خارجی (چتم هاوس) تاکید داشت برخی بر این باورند اعمال تحریمها برای جلوگیری از یک جنگ است؛ اما باید توجه داشت که تحریم، خود عنصر اصلی یک جنگ اقتصادی است.
اما این سئوال مهمتر است که چه کسی ایران را وارد این جنگ کرده است؟ جنگی که امروز بیش از هرکسی مردم ایران هزینه آن را پرداخت میکنند. تحریمهایی که مخالفانش آن را هزینه استقلال جمهوری اسلامی و موافقانش ابزار آمریکا برای محدود کردن برنامههای فرامرزی – و به گفته آنها تروریستی نظام حاکم در ایران، میدانند. نظامی که هر روز تکرار میکند اگر تحریمها برداشته شود مذاکره میکنند و آن طرف میگوید ابتدا مذاکره کنید بعد تحریمها برداشته میشود. چرخدندهای دردناک برای مردم ایران که هر روز بیشتر از گذشته تعداد بیشتری میان آن گیر میکنند. همانهایی که در فاصله کوتاه برجام تا اعمال دوباره تحریمهای آمریکا امیدوار بودند با حضور سرمایههای خارجی و رشد اقتصادی بتوانند پس از سالها نفسی تازه کنند و بیجهت نبود که برخی از آنها شادمانه به خیابانها ریختند. همانهایی که شاید بخشیشان به دلیل مشکلات مالی در آبانماه به خیابان آمدند.
نوشته کامیار بهرنگ گیاهچی ، منبع سایت ایندیپندنت به زبان فارسی، ۵ ژانویه ۲۰۲۰