قاسم سلیمانی در یکی از معدود موضعگیریهای خود در قبال برجام گفته بود که دشمنان جمهوری اسلامی میخواهند با توافق برجام ۲ ریشه جریانهای اسلامی را بخشکانند و آمریکا میخواهد این راه تا برجام ۳ ادامه دهد.
حالا با کشته شدن فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران، نه تنها چشمانداز برجام ۲ و ۳ تیرهتر از گذشته شده، بلکه به نظر نمیرسد اصل برجام نیز بیش از این قادر به حیات نباتی باشد.
سلیمانی در بامداد روز جمعه ۱۳ دیماه در جریان حمله پهپادی نیروهای آمریکایی به خودوری حامل او و همراهاناش در نزدیکی فرودگاه بغداد کشته شد.
دقیقا در بازهای از زمان که ایران باید برای برداشتن پنجمین گام در مسیر کاهش تعهدات هستهای تصمیمگیری کند.
تا پیش از این به نظر نمیرسید تهران گامی اساسی در جهت خروج از برجام بردارد، اما اکنون برجام این پتانسیل را دارد که به یکی از جنبههای انتقامجویی تبدیل شود که مقامات جمهوری اسلامی وعده آن را دادهاند.
بیانیهای که پس از نشست ویژه شورای عالی امنیت ملی در روز جمعه منتشر شد، حاکی از آن است که جمهوری اسلامی قصد دارد در زمان و مکان مناسب انتقام ترور یکی از کلیدیترین فرماندهان نظامی خود را بگیرد.
از آنجایی که به نظر نمیرسد تهران و واشینگتن به دنبال یک رویارویی تمام عیار به سبک جنگهای کلاسیک باشند، برجام احتمالا یکی از در دسترسترین گزینههای جمهوری اسلامی برای به نمایش گذاشتن اقتداری است که اکنون بخشی از افکار عمومی در داخل در انتظار آن است.
برجام اردیبهشت ماه ۱۳۹۷، زمانی که دونالد ترامپ به بهانه سازگار نبودن ماهیت فعالیتهای موشکی بالستیک جمهوری اسلامی با روح این توافق از آن خارج شد، به پایان خود رسیده بود. اما تهران ترجیح داد به جای روبرو شدن با واقعیت گریزناپذیر مذاکره با آمریکا و حل بخشی از اختلافات، به تنهایی زیر چتر برجام بماند و اروپاییان را برای امتیازگیری رو در روی ایالاتمتحده قرار دهد.
یک سال و هشت ماه بعد، نه اروپا به ایران امتیاز داد و نه آمریکا به برجام بازگشت و نه ماجراجوییهای منطقهای جمهوری اسلامی به فرماندهی سلیمانی برای تحت فشار قرار دادن اروپا و سنجش نقطه جوش واشینگتن بیپاسخ ماند.
پس از ترور سلیمانی، مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا با همتایان خود در اقصی نقاط جهان تلفنی گفتگو کرد. آنچه که از محتوای این مکالمههای تلفنی به بیرون درز کرد، عمدتا ابراز نگرانی از به خطر افتادن امنیت و ثبات خاورمیانه و تاکید بر خویشتنداری و کاهش تنشها بود. مهمترین متحدان آمریکا در اروپا که روی کاغذ همچنان عضو برجام هستند (بریتانیا، فرانسه و آلمان)، نه تنها اقدام واشینگتن را محکوم نکردند، بلکه در مواردی مانند وزیر دفاع بریتانیا، حق ایالات متحده در دفاع از امنیت شهرونداناش را به رسمیت شناختند. موضع آلمان در حمایت از آمریکا هم به اندازهای برای تهران گران آمد که عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه را به اعتراض واداشت.
مقامات تهران یک صدا تاکید دارند که چشم خود را روی کشته شدن فرمانده سابق سپاه قدس نمیبندند. اما به گواه بسیاری از ناظران بینالمللی گزینههای پیشروی جمهوری اسلامی برای یک انتقامگیری سخت بدون در خطر انداختن موجودیت خود، محدود است.
در چنین شرایطی شاید برجام فوریترین و در عین حال کمخطرترین گزینه برای انتقامجویی جمهوری اسلامی باشد. یک گام بلند در جهت خروج از توافقی که سلیمانی نیز از آن دل خوشی نداشت، ریسک به کار افتادن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی را به دنبال دارد، اما در عین حال به اندازه هدف قرار دادن منافع آمریکا، خطر اقدام متقابل را افزایش نمیدهد.
حتی اگر تهران به طور علنی خارج شدن از برجام را اعلام نکند نیز دیگر شانسی برای احیای این توافق وجود ندارد. چرا که اروپا برای عمل به تعهداتاش به همکاری آمریکا نیاز دارد و واشینگتن به معامله با رهبران جمهوری اسلامی که اکنون داغ دیدهاند.
در ماههای پیشرو تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، خوشبینانهترین سناریو تلاش برای حفظ وضع موجود، گوشهنشینی اروپا و درگیری ایران و گروههای تحت فرماناش با آمریکا و متحداناش در میدان جنگهای نیابتی -به امید قابل کنترل بودن آن- است.
اما برجام با سلیمانی به پایان رسیده و باید دید تهران پس از فرونشستن گرد و غبار و شوک ناشی از یک غافلگیری بزرگ، برای بیرون آمدن از بنبستی که در آن قرار دارد، چه مسیری را بر میگزیند. چرا که ترور سلیمانی که تن دادن به مذاکره با آمریکا را عین «ذلت» میدانست، نشان داد که استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره» که آیتالله خامنهای آن را در دستور کار قرار داده، نمیتواند دوامی ابدی داشته باشد و گزینههای میانی جنگ و مذاکره برای ایران به سرعت رو به کاهش است.
نوشته آزاده افتخاری منتشر شده در سایت ایندیپندنت به زبان فارسی، ۶ ژانویه ۲۰۲۰