گفتگوها و تنظیم از مانی تهرانی
ایالات متحده آمریکا بزرگترین جمهوری فدرال جهان است که به شیوه ریاستی اداره میشود و رئیس جمهور در آن نماد اراده ملی و سکاندار محسوب شده و از بالاترین قدرت اجرایی کشور برخوردار است. هر چهار سال یک بار بخش بزرگی از جمعیت آمریکا و جهان درگیر این رقابت نفسگیر میشوند که فرایند آن حدود یک سال به طول میانجامد و نتیجه آن کم و بیش بر زندگی ساکنان دور و نزدیک کره زمین اثر میگذارد، خصوصا در ایران که حکومت علاقهای به مذاکره و تعامل با آمریکا ندارد و از طرفی فشار حداکثری دولت ترامپ معیشت اکثریت مردم ایران را با مشکل جدی مواجه کرده است.
بر این مبنا بخش فارسی یورونیوز، پیامدهای احتمالی پیروزی هر یک از دو نامزد رقیب (دونالد ترامپ و جو بایدن) را که نوامبر امسال به مصاف یکدیگر میروند در موضوع رابطه با حکومت ایران و به طور مشخص چگونگی مواجهه با مذاکره و تحریمهای اقتصادی، با کارشناسان در میان گذاشته است.
مهندسی انتخابات در ایران وآمریکا
«آرش غفوری» تحلیلگر انتخاباتی ساکن واشنگتن با مهم و تعیین کننده خواندن شرایط داخلی دو کشور سیاست و انتخابات و جایگاه و قدرت رئیس جمهور در ایران و آمریکا را اساسا مشابه نمیداند. او می گوید: «به عنوان نمونه در انتخابات ایران وقتی از مهندسی صحبت میکنیم، منظور تقلب یا نظایر آن است؛ در حالی که مهندسی در انتخابات آمریکا بر پایه علم جامعهشناختی و محاسبات ریاضی صورت میگیرد که دستکم پنهان و غیرقانونی نیست.»
به گفته آرش غفوری باید توجه داشته باشیم که در آمریکا اعضای مجلس نمایندگان و سناتورهایی که بر اساس تمهیدات نظارتی پیشبینی شده در قانون اساسی تصمیمات رئیس جمهور را به چالش میکشند، با رأی مستقیم مردم انتخاب شدهاند.
«ملیحه محمدی» فعال سیاسی چپگرا ضمن تایید دور بودن شرایط انتخابات دو کشور از یکدیگر می گوید: «بله ایران حتی در مقایسه با کشورهای استبدادی نظیر خودش هم از کمترین میزان آزادی انتخاب مردم برخوردار است، اما این هم که فکر کنیم در آمریکا هر فرد توانایی بدون تایید یکی از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه میتواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، بیشتر به شوخی شبیه است.»
آرش غفوری با اشاره به قانون اساسی آمریکا که از همه نهادها و سیاستمداران کشور خواسته تا برای پیشبرد امور با یکدیگر تعامل یا بده بستان کنند و همزمان حداقل ۶۷ درصد نمایندگان اختیار قانونی دارند تا اگر با دستور رئیس جمهور موافق نبودند آن را لغو کنند، اضافه میکند: «به تجربه دیده شده که لزومی ندارد حتی همحزبیهای یک رئیس جمهور از همه دستورات او حمایت کنند. چنان که چهار سناتور ارشد حزب دموکرات در کمیته روابط خارجی با فرمان اجرایی باراک اوباما در مورد ایران و در قالب برجام همراهی نکردند و با وجود این که طی مذاکره نمایندگان با رئیس جمهور طرح توافقی و بینابینی تنظیم و ارائه شد، به آن رأی مننفی دادند، هر چند آن طرح ۶۷ درصد مخالف نداشت و فرامین برجامی اوباما اجرایی شد.»
در این شرایط خاص انتخاب دوباره ترامپ برای جمهوری اسلامی گزینه مناسبتری خواهد بود.
آرش غفوری
تحلیلگر ساکن واشنگتن
یک کارشناس: جو بایدن فقط میتواند از حجم جنگ روانی علیه ایران بکاهد
ملیحه محمدی که سابقه سیاسیاش به هواداری از حزب فدائیان خلق ایران میرسد، مسئولان جمهوری اسلامی را «ساده انگار» میداند که فکر کنند حضور جو بایدن در کاخ سفید میتواند به آنها کمک کند: «بله نتیجه انتخابات آمریکا برای دنیا و خصوصأ برای اروپا و چین و روسیه مهم است، زیرا این که چه شخصیتی با چه افکار و برنامههایی به کاخ سفید راه یابد، بر روند حل مشکلات و اختلافات سیاسی و اقتصادی بینالمللی تأثیر به سزایی دارد؛ اما مشکلات ایران به حدی پیچیده و مزمن شده که یک فرد مثل جو بایدن حتی اگر بخواهد هم در کوتاه مدت نمیتواند در این مسیر گشایشی ایجاد کند. البته اگر خواستی وجود داشته باشد، میتواند از میزان جنگ روانی تبلیغاتی علیه ایران بکاهد که به تجربه دیده شده بازار و اقتصاد ایران به افزایش امنیت روانی و امید واکنش مثبت نشان میدهد، البته تاثیر کیفی این اتفاق بر وضع معیشت مردم همچنان محل تردید است؛ زیرا بخش بزرگی از مشکلات بطنی و نهادینه شده در ایران منشا داخلی دارد و حاصل فساد و سوء مدیریت و ناکارآمدی است که طبعا نباید و نمیتوان درمان این درد را در سیاست خارجی ایالات متحده جستوجو کرد. ضمنا فارغ از توان، در حد همان خواست هم تا امروز کارزار انتخاباتی آقای بایدن به روشنی اعلام نکرده موضع و برنامهاش در قبال مناقشه ایران چه خواهد بود.»
آرش غفوری: جو بایدن تنها می تواند حرکت اجرای تحریمها را کُند کند
آرش غفوری پیشتر تجربه عدم همکاری سناتورهای حزب دموکرات با اوباما را مثال زد و فکر میکند در مورد ایران تنها کمکی که جو بایدن از عهدهاش برمیآید کند کردن حرکت اجرای تحریمهای اقتصادی است و از دریچه سیاست داخلی آمریکا به موضوع مینگرد. او می گوید: «در آمریکا هیچ کس و حتی شخص ترامپ مخالف مذاکره با ایران نیست. در واقع جمهوری اسلامی از لحن ترامپ خوشاش نمیآید یا او را لایق و در حد و اندازه مذاکره نمیبیند. از سال ۱۹۹۵ که بیل کلینتون قانون داماتو را علیه صنعت انرژی ایران اجرایی کرد تا امروز در آمریکا قوانین تحریمی بیشماری علیه بخشهای مختلف اقتصاد ایران تصویب و لازمالاجرا شده، بنابراین در صورت پیروزی بایدن او هم برای طرح مذاکره جدی و توافق پایدار با ایران به حمایت اکثریت اعضای مجلس نمایندگان و سنا نیازمند است که در فضای سیاسی آمریکا چنین اتفاقی تقریبا غیر ممکن به نظر میرسد.»
پیشینه سیاسی آرش غفوری در ایران به عضویت در حزب اصلاحطلب مشارکت میرسد، او سیاست داخلی دو کشور را به خوبی میشناسد و بر همین اساس به اراده مسئولان جمهوری اسلامی برای مذاکرات جدی و دستیابی به توافق پایدار با آمریکا خوشبین نیست و دستکم در دوران زمامداری علی خامنهای این اتفاق را ناممکن میداند، ملیحه محمدی نیز به مذاکره و توافق میان دو کشور خوشبین نیست، اما معتقد است «سیاستمدار اگر هوشمند باشد باید هر نوع تغییر و تحول و جابهجایی در جبهه مقابل را فرصت بشمارد و از آن نهایت بهره را ببرد.»
خامنهای اگر تصمیم بگیرد با ترامپ مذاکره کند؛ به راحتی خواهد گفت ما گفته بودیم با او مذاکره نخواهیم کرد، اما او نشان داد که متحول شده و تغییر کرده است، بنابراین مذاکره با او مانعی ندارد.
ملیحه محمدی
فعال سیاسی چپگرا
ملیحه محمدی: دموکراتها به امنیت و رضایت اسرائیل حساسیت بیشتری دارند
با وجود این که رفتار تاریخی دموکراتها با جمهوری اسلامی نرمتر بوده و تجربه ریاست جمهوری باراک اوباما را هم پشت سر دارند، به باور ملیحه محمدی شعارهای تبلیغاتی و اقدامات جنجالی که دونالد ترامپ در حمایت از اسرائیل انجام داد، در برابر بودجه هنگفتی که باراک اوباما به دولت اسرائیل پرداخت میکرد، تقریبا هیچ است. وی می گوید: «امنیت و رضایت اسرائیل برای دموکراتها بسیار مهم و حساس است. جمهوری اسلامی برای مذاکره با دولت بایدن احتمالا سرسختی نخواهد داشت، اما تفاهم در محتوای بحث و دستیابی به توافق دشوار است. آمریکا علاقه دارد که به صورت جامع و بر سر همه مشکلات میان دو کشور بحث کند، اما بعید است طرف ایرانی راضی شود درباره برنامه موشکی و حضور منطقهای مذاکره کند.»
«برجام محصول روحانی و اصلاحطلبان نیست»
ملیحه محمدی در پاسخ به یورونیوز که این بار بر عکس برجام به جای روحانی و اصلاحطلبان، سپاه پاسداران دست بالا را خواهد داشت و مذاکره کننده خواهد بود؛ درباره تأثیر این جابهجایی میگوید: «[به صورت] واقعبینانه باید گفت که برجام محصول روحانی و اصلاحطلبان نبود، بلکه خامنهای خواست که مذاکره کنند و اجازه داد که توافق صورت بگیرد. اصلاحطلبان و حسن روحانی در این زمینهها قدرتی نداشتهاند و ندارند، سپاه پاسداران که همواره قدرت را در دست داشته و دارد نیز هرگز از رهبر جمهوری اسلامی جدا نبوده است، آنها در یک تیم قرار دارند.»
«استثنائا و در این شرایط خاص راهیابی دوباره ترامپ به کاخ سفید به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود»
با وجود همه ایراداتی که جمهوری اسلامی به دونالد ترامپ وارد میکند، به نظر آرش غفوری «اگر حکومت ایران قصد داشته باشد با آمریکا مذاکره کند، احتمالا با ترامپ آسانتر و بهتر به نتیجه میرسد. توافق با ترامپ ایران را کمتر در دستاندازهای بروکراسی آمریکا میاندازد. اغلب نمایندگان جمهوریخواه مجلس نمایندگان و سنا با ترامپ همراهی دارند و دموکراتها هم منطقا و به تجربه از توافق با ایران استقبال میکنند. البته در این میان رضایت لابی اسرائیل هم مهم است، اما در مجموع استثنائا و در این شرایط خاص انتخاب دوباره ترامپ برای جمهوری اسلامی گزینه مناسبتری خواهد بود.»
ملیحه محمدی هم ضمن غیر قابل پیشبینی خواندن ترامپ، در عمل او را بیش از روسای جمهور پیشین آمریکا اهل تعامل میداند. او می گوید: «البته ترامپ برای تعامل روش و شرایط خاص خود را دارد که اغلب هم برای طرف مقابل خوشایند و قابل قبول نیست. به عنوان نمونه او توانست با هند به یک تعامل برد-برد دست پیدا کند که هم ترامپ و هم هندیها از آن راضی باشند و سود ببرند. البته لزوما آن مدل برای ایران قابل تکرار نیست، زیرا شرایط دو کشور متفاوت است، اما به نظر میآید ترامپ در چهار سال دوم رویه فعلی -سیاست فشار حداکثری- را تغییر دهد تا دو کشور برای بازاندیشی به حل مشکلات فرصتی به دست آورند.»
وقتی ترامپ دستور حذف فیزیکی قاسم سلیمانی را صادر کرده است، حالا برای مذاکره با ترامپ باید روایتی ساخته شود که بتواند لزوم چنین مذاکرهای را برای جامعه هدف حکومت توجیه کند، این کار نشدنی نیست، اما در عمل بسیار دشوار به نظر میرسد
آرش غفوری
آرش غفوری در پاسخ به یورونیوز که با این حساب چرا از ایران صدای استقبال از پایان دوران ترامپ به گوش میرسد، از «ناآگاهی و عدم شناخت از سیاستهای داخلی آمریکا» در ایران سخن می گوید. او می گوید: «مشکل دوم سیاست ایدئولوژیک ایران است یا دستکم نمای بیرونیاش این طور است. برای همین وقتی ترامپ دستور حذف فیزیکی قاسم سلیمانی را صادر کرده است، حالا برای مذاکره با ترامپ باید روایتی ساخته شود که بتواند لزوم چنین مذاکرهای را برای جامعه هدف حکومت توجیه کند، این کار نشدنی نیست، اما در عمل بسیار دشوار به نظر میرسد تا جایی که مسئولان کشور برای انجام آن احساس ناتوانی کنند، از طرفی اگر ترامپ دوباره انتخاب شود چاره دیگری ندارند و نمیتوانند چهار سال دیگر به شرایط فعلی ادامه دهند.»
در حالی که ملیحه محمدی با رد سدسازی خامنهای که گفت با آمریکا و خصوصا با این فرد -دونالد ترامپ- مذاکره نخواهیم کرد، یادآور میشود: «هر دو رهبر هم خمینی و هم خامنهای بارها نقض و خلاف حرف خود رفتار کردهاند. این تغییرات برای سیاستمداران دنیا آسان و معمول است و در جمهوری اسلامی که بسیار سابقه دارد. خامنهای اگر تصمیم بگیرد با ترامپ مذاکره کند؛ به راحتی خواهد گفت ما گفته بودیم با او مذاکره نخواهیم کرد، اما او نشان داد که متحول شده و تغییر کرده است، بنابراین مذاکره با او مانعی ندارد.»
آرش غفوری در پاسخ به یورونیوز که لابی جمهوری اسلامی در آمریکا برای منافع ملی ایران چه دستاوردی داشته است، میگوید: « اینکه جمهوری اسلامی در آمریکا تعدادی ایرانی با نفوذ را میشناسد و با آنها صحبت میکند، از نظر حرفهای لابیگری نیست و طبع دستاوردی هم ندارد.»
چه ازلحاظ هزینه های مادی و چه از لحاظ نفوذ و قدرت تأثیرگذاری، لابی جمهوری اسلامی در برابر لابی رسمی اسرائیل -آیپک- هیچ است
ملیحه محمدی
اما ملیحه محمدی با تأیید حضور لابیهای جمهوری اسلامی در آمریکا، بر این باور است که «چه ازلحاظ هزینه های مادی و چه از لحاظ نفوذ و قدرت تأثیرگذاری، لابی جمهوری اسلامی در برابر لابی رسمی اسرائیل -آیپک- هیچ است.»
برگرفته از سایت فارسی یورونیوز
۹ مهر ۱۳۹۹ – September 30th, 2020