روز سهشنبه ۶ آبان ماه یک قایق حامل پناهجویان در کانال مانش، واقع در آبهای میان فرانسه و انگلیس، غرق شد. در این حادثه «رسول ایراننژاد» ۳۵ ساله، «شیوا رسول پناهی» ۳۵ ساله، «آنیتا» ۹ ساله و «آرمین» ۶ ساله جان خود را از دست دادند. از سرنوشت «آرتین»، فرزند ۱۵ ماهه این خانواده، نیز خبری در دست نیست. آنها از اهالی سردشت بودند.
امروز شنبه ۱۰ آبان ماه نیز سازمان حقوق بشری «ههنگاو» در خبری اعلام کرده است که دو شهروند اهل سردشت به نامهای «یوسف خضری» ۳۲ ساله و «شورش سوری» ۳۷ ساله از سرنشینان دیگر قایقی بودهاند که روز سهشنبه هفته گذشته در کانال مانش غرق شده است.
در این خبر به نقل از یکی از نجالتیافتگان این قایق آمده است که شورش و یوسف جلیقه نجات نداشتهاند و به سوی ساحل شنا کردهاند، اما تا کنون هیچ خبری از آنها در دست نیست.با این حساب شمار قربانیان سردشتی این حادثه احتمالا به هفت نفر میرسد.
کمال حسینپور، نماینده این شهر، گفته است: « شرایط در سردشت به گونهای است که افرادی مانند این خانواده هر چه دارند میفروشند و با کمک قاچاقچیان به ترکیه میروند و از آنجا راهی اروپا میشوند.»
جمعیت شهرستان سردشت بر اساس آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ حدود ۱۱۸ هزار نفر ثبت شده است. «وریا حسنپور»، عضو «شورای شهر سردشت»، در فروردین ماه سال جاری در گفتوگویی با «کردپرس»، با اشاره به این که سردشت با نرخ بیکاری ۲۳ درصد، بیشترین آمار بیکاری را در استان دارد، گفته است که این آمار دو برابر میانگین استانی است.
او در این گفتگو به آمار بالای آسیبهای اجتماعی مانند بیکاری، افسردگی، طلاق و خودکشی اشاره کرده و عنوان کرده است که ۹۰ درصد مردم این شهرستان دارای مشاغل کاذب هستند و سردشت در آمار خودکشی منجر به مرگ در سال ۱۳۹۷ رتبه اول کشوری را به خود اختصاص داده است.
یک اقتصاددان اهل شهرستان سردشت که به دلایل امنیتی نخواست نامش در این گزارش ذکر شود، در خصوص دلایل مهاجرت جوانان سردشتی میگوید: «تلاش برای زندگی بهتر و پیدا کردن لقمهای نان و البته چشم و همچشمیهایی که در این بین وجود دارد، باعث شده که عده زیادی از جوانان سردشتی راه مهاجرت در پیش بگیرند. البته این پدیده در کل کشور وجود دارد، اما در مناطق مرزی و محروم همچون سردشت نبود زیرساختهای اقتصادی، بیکاری گسترده، مسدود شدن گذرگاههای مرزی، تضعیف کشاورزی و دامپروری و البته در کنار آن بیتوجهی دستگاههای تصمیمگیرنده و مسئول باعث شده که موجی جدید از مهاجرت، خصوصا در بین اقشار با میانگین سنی جوان شکل بگیرد که علاوه بر عوارض گوناگون و نامناسب به ترکیب جمعیتی جامعه و تغییر آن نیز دامن زده و بیش از بیش باعث ایجاد ناهنجاریهایی در جامعه شده است.»
او میافزاید: «موج مهاجرت جوانان از طرفی باعث خالی شدن توان تولید و اشتغال منطقه شده است. همچنین باعث شده است که لایههایی از جوانان تواناییهای خود را در کشورهای مهاجرپذیر به محک بگذارند. پس در یک جمعبندی کلی مهمترین دلایل این سونامی کلی و تقریبا فراگیر را میتوان به نبود زیرساختهای اقتصادی، بیکاری گسترده و نداشتن کورسوی امید به شرایط زندگی بهتر و نبود الگوهای جامع توسعهای اعم از اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در سطح کلی و منطقهای برای سردشت دانست.»
این اقتصاددان در ادامه گفتوگو با «ایرانوایر»، با اشاره به پتانسیلهای اقتصادی سردشت، گفت: «شهرستان سردشت یکی از مهمترین و وسیعترین شهرهای استان آذربایجان غربی و داری ترکیب متفاوت جمعیتی بسیار زیادی است. در عین حال که جزء مناطق نابرخوردار و محروم به حساب میآید و روند توسعه اقتصادی آن نسبت به سایر شهرها دارای حرکت کندتری بوده است، اما به لحاظ برخورداری از ظرفیتها دارای پتانسیل بالقوه زیادی است، به گونهای که دارای سه گذرگاه مرزی با اقلیم کردستان عراق بوده، اما تا کنون هیچکدام از مرزهایش رسمی نشده و به کریدور اصلی برای صادرات و واردات و استفاده از این پتانسیل تبدیل نشده است.»
او همچنین افزود: «از طرفی وجود زمینهای بسیار حاصلخیز چه به صورت دیمی و چه به صورت آبی که به لطف وجود بارشهای سالیانه زیاد که بعد از شمال کشور به دومین نقطه پربارش کشور تبدیل شده است، میتواند در زمینههای کشاورزی و دامپروری به نقطه قابل اتکای توسعه منطقه تبدیل شود. اما چون در این زمینه سازوکارهای جامعی برای توسعه آن وجود ندارد، تا کنون این اتفاق نیفتاده است و بیشتر این بخشها به صورت سنتی و با بهرهبرداری بسیار کمتر از آنچه در توان دارد، مورد استفاده قرار میگیرند. این امر باعث شده است که شاخص اشتغال آن بالا نباشد. از طرف دیگر وجود مناطق بسیار جذاب و توریستپذیر با آبوهوای مساعد و اماکن تاریخی و طبیعی بینظیر میتوانست این شهر را در جرگه شهرهای توریستی قرار دهد و زمینه فرصتهای اشتغال و تولید زیادی را فراهم کند اما به دلیل نبود ساختارها و عدم توجه بهینه و نبود جایگاه مناسب در برنامههای توسعه گردشگری، این بخش نیز نتوانسته از آمار بیکاری زیاد منطقه، آنطور که شایسته است، بکاهد. در بخشهای صنعتی و خدماتی نیز وضع به همین صورت است.»
او در پایان با اشاره به نرخ بیکاری ۲۳/۱ درصدی در سردشت میگوید که سردشت در حالی بالاترین آمار بیکاری را در استان دارد که میتوانست به دلیل پتانسیلهای عظیمی که در زمینههای کشاورزی و دامپروری و توریستی و ظرفیت مرزی دارد به یکی از مناسبترین شهرهای کشور در زمینه اشتغال تبدیل شود.
«بهار عباسی»، دانشآموخته علوم سیاسی و دانشجوی مقطع ارشد جامعهشناسی ساکن سردشت، در گفتوگو با ایرانوایر میگوید: «تلاشهای فعالان مدنی برای ایجاد امکانات حداقلی در سردشت همواره با رویکردهای امنیتی مسئولان مواجه شده است. ما تا کنون از راههای مختلف به مسئولان دولتی سردشت گوشزد کردهایم که باید توجه بیشتری به مردم این شهر بشود، اما آنها در بهترین حالت وعدههایی دادهاند که هرگز عملی نشدهاند. سردشت جمعیت تحصیلکرده بالایی دارد، اما هیچ امکان اشتغالی در آن وجود ندارد. جوانانی با تحصیلات عالی از دانشگاههای خوب میشناسم که یا کولبری میکنند یا مجبور شدهاند مهاجرت کنند. برادر من یکیشان بود که با وجود داشتن مدرک لیسانس، کولبری میکرد و نهایتا مجبور به ترک ایران شد. “زانکو احمدی” و خانواده ایراننژاد نیز دو نمونه دیگر هستند که رسانهای شدهاند.»
اشاره او به «زانکو احمدی» است که در تاریخ ۱۲شهریور۱۳۹۹ با تیراندازی مستقیم نیروهای مرزبانی در نواحی مرزی شهرستان سردشت کشته شد. در جریان این تیراندازی سه کولبر دیگر به نامهای «زانست حسنزاده»، «سروش مکاری» و «جلال خضری» نیز جان خود را از دست دادند.
او با اشاره به این که سردشت اولین شهر قربانی بمباران شیمیایی در جهان است، میگوید: «اما با گذشت بیش از سی سال از این بمباران هنوز هیچ بیمارستان مختص به مصدومان شیمیایی در این شهر وجود ندارد. در سردشت هیچ امکان تفریحی برای جوانان نیست. آمار دقیقی در دست نیست، اما با نگاهی میدانی میتوان فهمید که اعتیاد جوانان این شهر به مواد مخدر و مخصوصا شیشه دارد به یک معضل غیر قابل کنترل تبدیل میشود. فارغالتحصیلهای بیکار رشتههای آزمایشگاهی در سردشت جذب آشپزخانههای تولید شیشه میشوند و با این کار آینده خود و جوانان شهر را به خطر میاندازند.»
کمال حسینپور در گفتوگوی اخیر خود با «رویداد۲۴» برای چندمین بار از بیکاری به عنوان معضل مردم شهر سردشت اسم برده و گفته است که در شهرک صنعتی سردشت حتی دو کارخانه هم فعال نیستند و از سه بازارچه مرزی آن دو بازارچه تعطیل شدهاند.
یک شهروند ساکن سردشت نیز که نخواست نامش افشا شود در گفتگو با ایرانوایر میگوید: «نه تنها هیچ کارخانه صنعتیای در سردشت فعال نیست بلکه به جز امکان کشاورزی هم در این شهر وجود ندارد. تنها محصول کشاورزی این منطقه انگور است که آن هم به کارخانههای شهرهای اطراف و مخصوصا ارومیه انتقال داده میشود. از طرفی در پروژههای عمرانی شهری هم از کارگران بومی استفاده نمیشود.»
به گفته او، شهروندان بومی با تحصیلات عالی مرتبط در صورت نداشتن وابستگیهای علنی حکومتی در ادارات دولتی استخدام نمیشوند. از این رو به شغلهای کاذب مانند دستفروشی و کولبری روی میآورند یا اگر پولی داشته باشند دلشان را به دریا میزنند و کشور را ترک میکنند.
برگرفته ای از سایت ایران وایر ، ۱ نوامبر ۲۰۲۰