بساط کتاب در کنار خیابان و کتاب‌فروشی‌های بی‌رونق

نشر، کتاب‌فروشی و کتاب‌خوانی در دهه‌های اخیر از مسائل بسیاری ضربه خورده‌اند. یکی از این عوامل، سانسور بوده که باعث شده کتاب‌خوان‌ها به خواندن آثار نشر زیرزمینی علاقه‌مند شوند. فروشنده‌های کتاب اما به دلایل اقتصادی، از دستفروش‌ها و فروشندگان آثار زیرزمینی دل خوشی ندارند.


در دو طرف میدان بساط کتاب‌فروشی پهن است. در کنار این بساط بر روی تکه‌ای مقوا با حروف بزرگ نوشته شده است: «تخفیف ویژه ۵۰ درصدی.» همین یک پیشنهاد کافی است تا در مملکتی که معمولا هر کالایی را گران‌تر از قیمت روی بسته‌بندی آن باید خرید، رهگذران چند لحظه‌ای بایستند و به اجناس این بساط نیم‌نگاهی بیاندازد.

«نادر» اهل کردستان است و به علت بی‌کاری فراگیر در این استان در جستجوی کار به تهران مهاجرت کرده است. او فروشنده کتاب‌های حراج‌شده این طرف میدان است. کتاب‌ها را روی چند جعبه پلاستیکی پهن کرده و یک کارت‌خوان هم کنار بساطش گذاشته است تا عابرانی که قصد خرید کتاب دارند برای پرداخت پول با مشکل مواجه نشوند و راحت خرید کنند.

کتاب‌های این بساطی و سایر کتاب‌فروشان کنار خیابان شامل موضوعاتی مانند تاریخ معاصر، رمان، روان‌شناسی و ادبیات می‌شود. از کتاب «کهن دیارا، خاطرات فرح» و «انسان خردمند» گرفته تا «هشت کتاب»، اثر «سهراب سپهری»، و «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» در این بساطی‌ها پیدا می‌شوند.

روی برخی از این کتاب‌ها مانند «پاسخ به تاریخ محمدرضا» نوشته شده است: «نسخه اصلی بدون سانسور». وقتی به صفحات داخلی آن مراجعه می‌کنی اثری از نام نویسنده و سایر اطلاعات شناسنامه‌ای کتاب مانند نام انتشارات نیست.

دسترسی به محتوای سانسورنشده، عدم تجدید چاپ برخی آثار و از همه مهم‌تر قیمت پایین کتاب‌ها موجب شده است خرید کتاب در این کسادی و بی‌رونقی کتاب در این بساطی‌ها داغ‌تر از کتاب‌فروشی‌های رسمی باشد؛ کتاب‌هایی که به گفته اغلب مسئولان «اتحادیه ناشران ایران» و فعالان این عرصه از جمله «احمد دولت‌آبادی»، مدیرمسئول «انتشارات نگار تابان»: «قاچاق و کپی هستند و از ناشر اصلی تهیه نشده‌اند و در میان آن‌ها، کتاب‌های ممنوعه هم که مجوز نشر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارند پیدا می‌شود که این ضربه‌ای بزرگ به صنعت نشر و کتاب‌فروشان است.»

به گفته دولت‌آبادی، «نکته دردآور این که، گاهی بساطی‌های کنار خیابان روبه‌روی کتا‌‌ب‌فروشی کتاب‌هایشان را می‌فروشند که صاحب آن مجبور است هم مالیات بدهد و هم کتاب را به قیمت روی جلد بفروشد. این مسئله همان‌قدر دردآور است که دست‌فروش جلوی سینما سی‌دی قاچاق فیلم‌ها را بفروشد. کتاب‌فروش نمی‌تواند با این بساطی‌ها برخورد کند، چون امکان ندارد این افراد بدون مجوز از شهرداری و سایر نهادهای مسئول، به این راحتی بساط‌شان را شب و روز کنار خیابان پهن کنند و کسی هم کاری به کارشان نداشته باشد.»

نادر، کتاب‌فروش کنار خیابان، ادعای کپی بودن کتاب‌ها را رد می‌کند و می‌گوید: «بیشتر کتاب‌ها اصل هستند و ۷۰ درصد آن‌ها، چاپ انتشارات خودمان یعنی “آتیسا” هستند.»

گشتی در اینترنت نشان می‌دهد، مدیرمسئول انتشارات آتیسا «شیدا مستقل» است و ظاهرا شماره‌‌‌ای هم به عنوان پروانه موقت نشر درج شده است، اما وقتی به لیست انتشاراتی‌ها در سایت «مرجع ناشران ایران» مراجعه می‌کنی، اثری از نام انتشارات آتیسا در این لیست نیست.

در سه سال اخیر نزدیک به ۳۰ کتاب‌فروشی در پایتخت تعطیل شده‌اند و در حال حاضر حدود ۱۷۰ کتاب‌فروشی در تهران فعال است. این تعداد در سال ۱۳۹۶ بیش از ۲۰۰ کتاب‌فروشی بود.

«ناصر» ۵۰ ساله است که در کتاب‌فروشی کار می‌کند. او که عاشق کتاب است و این شغل را از پدرش به ارث برده است، در رابطه با حال و هوای این روزهای بازار کتاب‌فروشی می‌گوید: «در بیشتر کشورهای دنیا سهم کتاب‌فروش از قیمت پشت جلد ۳۳ درصد است، اما این رقم در ایران ۲۰ درصد تعیین شده است. از همین‌ جا می‌توان فهمید اوضاع در این بازار از چه قرار است.»

او به همه‌گیری ویروس کرونا در کشور نیز اشاره می‌کند و می‌افزاید: «کرونا اوضاع را از آن‌چه بود هم بدتر کرده است. با توجه به این که بیش‌ترین خریداران کتاب را دانشگاهیان تشکیل می‌دهند، تعطیلی دانشگاه‌ها فروش کتاب را تا ۷۰ درصد کاهش داده است. در کنار این عامل، تورم فزاینده امسال و افزایش ۲۸ درصدی قیمت کتاب نسبت به سال گذشته، شرایط را بسیار وخیم کرد و منجر به تعطیلی حداقل ۱۰ کتاب‌فروشی تنها در تهران شد.»

به گفته این کتاب‌فروش، «افزایش نرخ دلار و به دنبال آن چند برابر شدن قیمت کاغذ وارداتی، هزینه‌های چاپ و نشر را به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است. به طوری که کتابی را که در سال ۱۳۹۴ به قیمت ۱۵ هزار تومان می‌فروختیم، امسال قیمتش به ۴۵ هزار تومان رسیده است، طبیعی است که در این شرایط خریدار کتاب کمتر شود.»

ناصر به شمارگان چاپ کتاب نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «شمارگان کتاب‌ها در شش ماهه سال‌ جاری نسبت به سال قبل، حدود ۱۷ درصد کمتر شده است و تعداد کل کتاب‌های منتشرشده نیز با کاهش شش درصدی مواجه بوده است.»

«محبوبه»، یکی از عابرانی که جلوی بساط کتاب‌فروشی کنار خیابان ایستاده و به دنبال کتاب مورد علاقه‌اش می‌گردد، به کاهش سال به سال قدرت خرید کتاب‌خوان‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «از بچگی کتاب خواندن از سرگرمی‌های مورد علاقه‌ام بوده است و همیشه اوقات فراغتم را با مطالعه کتاب پر کرده‌ام. اما چند سالی است که به دلیل تورم که هر ماه بیشتر از ماه قبل می‌شود، توانم برای خرید کتاب کمتر شده است.»

او با اشاره به این که کتاب‌فروشی‌های مقابل «دانشگاه تهران» پاتوق همیشگی‌ام هستند و تا پارسال خریدهایم را از این بازار می‌کردم، می‌افزاید: «چند ماهی است که کتاب‌فروش‌های کنار خیابان توجهم را جلب کرده‌اند و گاهی در میان‌شان کتاب‌های مورد علاقه‌ام را پیدا می‌کنم. هرچند که بیشتر این کتاب‌ها اصل نیست و بیشتر کپی است، اما نیاز کتاب خواندنم را تا حدودی برطرف می‌کنند.»

در ایران از ۲۴ تا ۳۰ آبان به عنوان هفته «کتاب و کتاب‌خوانی» نام‌گذاری شده است تا شاید بازار بی‌رمق فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی رونق پیدا کند و نفس به‌شمارش‌افتاده کتاب‌فروشی‌ها و ناشران دوباره به حال عادی برگردد. موضوعی که در این اوضاع به‌هم‌ریخته اقتصادی نه تنها موجب شده است کتاب از سبد بسیاری از خانواده‌ها پر بکشد، بلکه بر اساس آمارهای رسمی این روزها شاهد «کاهش ۳۰ درصدی مصرف کالاهای ضروری» نیز در این خانواده‌ها هستیم؛ شرایطی که با شیوع ویروس کرونا و سوء مدیریت آن از قبل هم بدتر شده است.

موضوع بی‌رونقی بازار کتاب در کشور به گفته برخی کارشناسان و متخصصان مانند «محمدمهدی»، استاد بازنشسته دانشگاه، تنها به دلایل اقتصادی وابسته نیست و فلج بودن حوزه فرهنگ در یکی دو دهه اخیر، رواج مصرف‌گرایی در جامعه، هجوم به شبکه‌های اجتماعی برای دریافت اطلاعات و تامین نیاز مطالعاتی و از همه مهم‌تر، تضعیف جایگاه دانشگاه‌ها و رواج مدرک‌گرایی، به آن دامن زده و متاسفانه برنامه علمی هم برای حل این آسیب وجود ندارد.

برگرفته ای از سایت ایران وایر، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰