از رومینا و فاطمه تا حدیث و سمیه؛ خشونت علیه زنان کی تمام می‌شود؟

هفدهم دسامبر سال ۱۹۹۵ بود که مجمع عمومی «سازمان ملل متحد»، روز بیست‌وپنجم نوامبر را با یاد و خاطره مرگ وحشیانه خواهران «میرابال» توسط «تروخیو»، دیکتاتور جمهوری دومینیکن، به عنوان «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» نام‌گذاری کرد.

پس از این نام‌گذاری هر ساله از روز بیست‌وپنجم نوامبر تا روز دهم دسامبر، تلاش‌های فراوانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان و بهبود شرایط‌شان در سراسر جهان انجام می‌شود.

اما علی‌رغم این مبارزه طولانی، نه تنها خشونت علیه زنان متوقف نشده است، بلکه همه‌گیری ویروس کرونا و محصور ماندن ساکنان زمین در خانه‌هایشان منجر به افزایش این خشونت‌ها در سراسر جهان شده است.


در سالی که گذشت زنان بسیاری تحت تاثیر ویروس کرونا موقعیت شغلی و پایگاه اجتماعی‌شان را از دست دادند و خانه‌نشین شدند. خانه‌نشینی زنان به معنای هم‌نشینی با شرکای زندگی‌شان بود و آن‌ها مجبور به خدمات‌دهی بیشتری به اهالی خانه و رسیدگی به تحصیل کودکان شدند. در این مدت آمار قتل زنانی که غالبا توسط هم‌خانه‌هایشان کشته شدند، مورد ضرب و شتم فیزیکی قرار گرفتند و یا تحقیر شدند، بالا گرفت.

در طول سال جاری قریب به ۴۴ زن در هلند کشته شدند. درخواست کمک زنان در کشورهای اروپایی نسبت به دوره مشابه در سال‌های گذشته، ۶۰ درصد افزایش یافته و دولت مکزیک اعلام کرده است با افزایش صددرصدی خشونت خانگی به علت بالا گرفتن بحران شیوع ویروس کرونا روبه‌رو بوده است.

در ایران اما از آن‌جایی که اراده‌ای برای پیش‌گیری بر مبنای شفافیت و سازوکاری قانونی و بنیادین برای مقابله با این قبیل خشونت‌ها طراحی نشده است، آمار مشخصی نیز در این مورد ارائه نمی‌شود. با این همه شواهد عینی و اخبار منتشرشده در رسانه‌های اجتماعی نشان‌دهنده آن است که آمار قتل‌های ناموسی و خشونت خانگی در طول یک سال گذشته تکان‌دهنده بوده است.

پرونده‌های هولناکی همچون قتل «رومینا اشرفی»، دختر سیزده ساله تالشی، با داس پدر، قتل «ریحانه عامری»، دختر بیست‌ودو ساله کرمانی، با ضربات تبر پدرش، قتل هولناک یک زن و دو دختر سه و شش ساله‌‌اش در شهرک باهنر مشهد به دست پسران زن با تبرزین، قتل «فاطمه» شانزده ساله به دست عموی ناتنی‌‌اش که او را از طبقه یازدهم یک ساختمان به پایین انداخت، قتل دختری به نام «حدیث اروجلو» در شهرستان خوی به دست پدرش به بهانه بلند بودن صدای تلویزیون، قتل دختری شانزده ساله در یک روستای حوالی سرپل ذهاب به دست برادر ۳۳ ساله‌‌اش با تفنگ با انگیزه‌های ناموسی، قتل «فاطمه برحی»، زنی نوزده ساله حوالی بهمن‌شیر آبادان به دست همسرش، «حبیب برحی»، و قتل «سمیه فتحی»، زن هیجده ساله کرمانشاهی به دست پدر و برادرانش به دلیل مسائل ناموسی و بسیار بیش از این‌ها، مشتی نمونه خروار بوده‌اند.

چرا تلاش هر ساله روزنامه‌نگاران، فعالان حقوق بشر و نهادهای بین‌المللی در بهبود وضعیت زنان به نتیجه قابل توجهی نرسیده است؟

«سمانه سوادی»، فعال حقوق زنان، به «ایران‌وایر» می‌گوید ما با ساختاری بیمار، عاجز و ناتوان سروکار داریم و همین امر سختی پیش رو را دو چندان می‌کند.

به تعبیر او زنان برابری‌خواه در ایران با دیوارهای بتنی سنگینی محاصره شده‌‌اند، در حالی که تلاش می‌کنند با ناخن‌هایشان سطح این دیوارها را بخراشند:«سوال می‌کنند آیا ما می‌توانیم سطح دیوار تبعیض و خشونتی را که هم ساختارمند و هم قانونی است خراش بیاندازیم؟ بله، به نظرم می‌توانیم. اما این دیوار یک شبه یا یک ساله فرو نخواهد ریخت. ما نیازمند مداومت هستیم و با این مداومت است که به تدریج نور امید تابیده خواهد شد. این دیوار بسیار ساختارمند و مستحکم است، چون بخش زیادی از خشونت‌هایی که بر زنان در ایران روا داشته می‌شود، قانونی است. ما با خشونت جنسی قانونی‌شده‌ای به نام تمکین سروکار داریم. با خشونت اجتماعی قانونی‌شده‌ای به نام اختصاص حق طلاق برای مردان یا خشونتی اجتماعی که حق کار کردن زن را مشروط به رضایت همسر می‌کند، با خشونتی به نام نداشتن حق انتخاب پوشش و بسیاری از خشونت‌های سازمان‌یافته دیگر مواجه‌ایم.»

سوادی معتقد است برای کاهش خشونت علیه زنان باید آستانه صبر و تحمل‌مان را افزایش دهیم:
«خوشبختانه اتفاقی که رخ داده این است که هر روز به تعداد آدم‌هایی که به این راه باورمند شده‌اند و از این قوانین تبعیض‌آمیز گریزان می‌شوند، افزوده می‌شود. هر چه‌قدر این انگشت‌ها برای خراشیدن دیوار تبعیض و نابرابری و خشونت بیشتر باشند، امکان فرو ریختن این دیوار هم محتمل‌تر است.»
او معتقد است به علت سانسور، حذف و سرکوب‌های ساختارمند، ابزار دیگری به جز مقاومت و تلاش مدنی وجود ندارد: «قوانین و قواعد فعلی اجازه تشکل‌یابی و همگرایی کمتری می‌دهد، به همین دلیل ما ابزار دیگری به جز همین تلاش‌هایمان نداریم. با این همه قوی در کنار همدیگر ایستاده‌‌ایم و زخم‌های همدیگر را تیمار می‌کنیم و با هر بار فروافتادن دوباره به سمت هدف‌مان برمی‌گردیم، با این امید بزرگ که یک روز توانایی‌مان برای فروپاشی این دیوار افزایش یابد و به نظرم آن روز دیر نخواهد بود.»

«محمد. آ»، جامعه‌شناس و فعال حقوق زنان ساکن ایران، نیز معتقد است قرنطینه و اپیدمی ویروس کرونا منجر به کاهش حضور اجتماعی زنان و افزایش خشونت و ناامنی شهری شده است:«خشونت علیه زنان در یک سال اخیر نه تنها بهبود نیافته که بدتر نیز شده است و این موضوع متاثر از عوامل متعددی همچون گسترش نابرابری، گسترش فقر و بی‌کاری به واسطه ویروس کرونا، تاثیرات روانی و اجتماعی ناشی از این بیماری، گسترش راست‌گرایی و رشد اشکال مختلف افراط‌‌گرایی مذهبی، اعم از افراطی‌گری اسلامی، یهودی، هندو، بودایی، مسیحی و همچنین به حاشیه رفتن اولویت مقابله با خشونت علیه زنان و در کل به حاشیه رفتن حوزه سلامت روان و سلامت اجتماعی در سیاست‌گذاری و اعتبارات و بودجه‌ها شده است.»

این جامعه‌شناس که سال‌ها در حوزه شهری فعالیت کرده است و تجربه خبرنگاری شهری نیز دارد، در بخش دیگر سخنانش به وجوه مثبت تلاش‌هایی که برای رفع خشونت علیه زنان انجام شده است، اشاره می‌کند:«هم‌زمان با همه آن توقف‌هایی که برشمردم، موارد بسیاری برای امیدواری هم وجود دارد. مثلا ادبیات و گفتمان جدی مقاومت در زمینه احقاق حق برابر برای زنان ایجاد شده است که باید آن را به فال نیک گرفت. از جمله موج جدید جنبش “می‌ تو” در ایران یا جنبش لغو حکم اعدام و تمام تلاش‌هایی که برای مقابله با قتل‌های ناموسی شکل گرفته است و البته این حرکت‌های رو به جلو الزاما به جامعه ایران محدود نمی‌شوند؛ مثلا می‌توان به جنبش‌هایی نظیر جنبش لهستان در خصوص سقط جنین که توجهی جهانی را برانگیخته است، اشاره کرد.»

از «الی خرسند»، فعال حقوق زنان و پژوهش‌گر حوزه جامعه، می‌پرسم آیا در طول یک سال گذشته خانه‌نشینی و تغییر شیوه زندگی در افزایش خشونت علیه زنان تاثیر داشته است؟

او می‌گوید زمانی قادر است به این سوال پاسخ درخوری بدهد که آمار مشخص و روشنی از آسیب‌های اجتماعی مرتبط با جامعه زنان وجود داشته باشد:«متاسفانه چنین آمارهایی چه در مبحث کیفیت و چه در مبحث کمیت وجود ندارد، چون حاکمیت به شدت از ورود به آمار آسیب‌های اجتماعی جلوگیری کرده است و حتی در مواردی آن‌ها را انکار می‌کند. از سوی دیگر ما در مورد یک نظام فرهنگی حرف می‌زنیم که یک سری مفاهیم و اتفاقات رنج‌باری که در جریان زندگی زنان رخ می‌دهد را اساسا خشونت تلقی نمی‌کند. به این معنا که آن‌قدر با آن‌ها زیست کرده و تبدیل به جزیی از واقعیت زندگی افراد شده است که آن‌ها را بخشی از جریان عادی زندگی می‌داند. این نظام فرهنگی فاقد آگاهی و آموزش کافی است تا بداند کدام عمل، مصداق خشونت است و کدام نیست؟ بنابراین، تصویر واضح و روشنی در این مورد وجود ندارد که خشونت در این دوران که سبک زندگی مردم تغییر شکل یافته است و آدم‌ها در تماس بیشتری با همدیگر قرار گرفته‌‌اند، درگیر چه تغییرات کمی و کیفی است.»

او معتقد است پدیده شیوع ویروس کرونا در جامعه‌‌ای که اجزای آن بر سر یک سری ارزش‌ها با همدیگر توافق دارند، منجر به افزایش خشونت نمی‌شود: «در زمان وقوع جنگ در جامعه‌‌ای که توافق لازم بر سر ارزش‌های مشترک وجود داشته باشد، شاهد خواهیم بود که میزان هم‌دلی و اتحاد بالاتر رفته است و آمار آسیب‌های اجتماعی کاهش می‌یابد. اما ما با جامعه‌‌ای طرف‌ایم که در آن فرصت توافق بر سر ارزش‌های مشترک را از دست داده‌‌ایم، فردگرایی منفی در آن رشد کرده است و محل و امکانی برای انجام پژوهش‌های سازنده وجود ندارد. بنابراین، نمی‌توانیم تصویر روشنی از آن‌چه در بطن روابط و مناسبت‌های شخصی و حتی اجتماعی رخ می‌دهد، ارائه کنیم.»

او می‌گوید شخصا بر این باور است که در شرایطی که هراس از آینده و مشکلات اقتصادی رو به فزونی است و ملت در سایه سیستمی زیست می‌کند که فاقد احساس امنیت است، چه با وجود پاندمی ویروس کرونا و چه بدون آن آمار هر نوع خشونتی و از جمله خشونت خانگی مداوما رو به افزایش است، به شکلی که جامعه را به سمت فروپاشی اجتماعی سوق می‌دهد.

الی خرسندفر به این نکته اشاره می‌کند که نظام سیاسی حاکم بر ایران نه تنها هیچ راه‌کاری برای کاهش خشونت علیه زنان ندارد، بلکه خودش به ذات، تشدیدکننده خشونت است.

او میزان تاثیرپذیری از شرایط اپیدمی ویروس کرونا را هم وابسته به طبقه اقتصادی می‌داند:«اگر ما به طبقه محروم جامعه تعلق داشته باشیم، از آن‌جایی که زمان هم‌نشینی و خانه‌نشینی مان با تشدید معضل بی‌کاری و فشار مالی همراه خواهد شد، طبیعی است که شاهد افزایش خشونت خواهیم بود. اما در طبقه متوسط به بالا، خشونت خانگی الزاما با هم‌نشینی و قرنطینه پیوندی ندارد، چون برای آن‌ها امکاناتی فراهم است تا بتوانند از شرایط‌شان بهره کافی ببرند و حتی این شرایط را به عنوان فرصتی برای استراحت تلقی کنند.»

در این میان چه کاری از دست ما به عنوان یک فرد از جامعه انسانی برمی‌آید؟آیا دستورالعملی برای کاهش خشونت در خانه وجود دارد؟

«راضیه دهدشتی»، کارشناس ارشد روان‌‌شناسی بالینی، معتقد است حتی در شرایط دشوار کنونی نیز می‌توانیم در معرض آسیب‌های کمتری باشیم:«به خانم‌ها توصیه می‌کنم اگر خشونت هم‌خانه‌هایشان قابل کنترل نیست و لجام‌گسیخته و غیر قابل پیش‌بینی است و زورگویی تبدیل به بخشی از شخصیت او شده است، تا آن‌جا که امکان دارد خودشان را از معرض آن فرد دور کنند و به هیچ وجه از جدایی نترسند و اگر این مسیر به نظرشان مسیری بسیار پرهزینه و دور از دسترس است و محتاج زمان بیشتری برای تصمیم‌گیری هستند، تا آن‌جا که امکان دارد از مواجهه فیزیکی یا مشاجره پرهیز کنند. در صورت بروز بحث و مجادله به شکلی آرام و صلح‌آمیز آن فضا را ترک کنند و به هیچ وجه در تحریک خشم طرف مقابل نکوشند تا در لحظه بتوانند از آن شرایط دشوار دور شوند.»

او معتقد است در شرایطی که یک رابطه با چاشنی خشونت همراه شده است، باید مراقب بارداری‌های ناخواسته بود:«در شرایطی که ثباتی در یک رابطه وجود ندارد هر آن‌چه شما را ناچار به ماندن در آن رابطه می‌کند یا دست و پایتان را می‌بندد، خطرآفرین است. برای آن که قدرت تصمیم‌گیری درستی داشته باشید، مراقب بارداری‌های ناخواسته باشید و اگر عملی کردن تصمیم‌تان را موکل به دوران پس از ویروس کرونا کرده‌‌اید بهتر است با مصلحت‌اندیشی از خودتان مراقبت کنید. مثلا مقابله به مثل نکنید، وقت خطر به سرعت فضا را ترک کنید، به اتاق دیگری بروید و ماجرا را موقتا و تا زمان عملی کردن تصمیم نهایی‌تان پایان دهید.»

برگرفته ای از سایت ایران وایر، ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰