روزنامهها برای آگهی خبر مرگ جنگلهای حرا خود را آماده کردهاند. ولی آنها که با نابودی این جنگلهای افسانهای نانشان قطع و معیشتشان تهدید میشود آمادگی خواندن این گزارش را ندارند. خبر این است: جنگلهای حرا در آستانه مرگ است!
اگر تا کنون ساخت و سازهای مربوط به تاسیسات نفت و گاز در جنوب ایران، جنگل های حرا را در معرض تهدید قرار داده بود اخیراً فعالان محیط زیست استان بوشهر که بخشی از پوشش جنگلهای حرا در آن واقع است مجدداً خطر نابودی حرا را هشدار دادهاند. به گفته آنها جانمایی اشتباه یک مزرعه تکثیر لاروِ (شفیره) میگو که طی پنج سال گذشته بارها مورد اعتراض بوده اینبار مرگ حرا را جلو انداخته است.
فعالان محیط زیست منطقه استان بوشهر از سال ۱۳۹۵ در خصوص آسیبهای احتمالی به جنگلهای حرا به دلیل جانمایی اشتباه مزرعه پرورش میگو هشدار دادهاند. این هشدارها در سال ۱۳۹۷ نیز نسبت به شرایط اضطراری منطقه دیّر دوباره مطرح شد. به گفته فعالان محیط زیست استان بوشهر، پروژه تکثیر لارو میگو باعث نابودی جنگلهای حرا میشد.
به گزارش پایگاه خبری انتخاب به نقل از دبیر شبکه سازمانهای مردم نهاد محیط زیستی بوشهر، «این که ۷۰ درصد از میگوی پرورشی کشور در استان بوشهر تولید میشود بهانه خوبی برای توسعه این صنعت به بهای تخریب محیط زیست منطقه و تحمل آثار منفی آن در بلند مدت از سوی مردم و نسلهای بعدی نخواهد بود.»
جنگلهایی شگفتانگیز که طی سالیان در همزیستی با آب شور پناهگاه حدود دهها گونه پرنده مهاجر بودهاند و در زمان زیر آب رفتنشان بهترین محل برای ماهیگیری صیادان محلیاند . کسب و کار این درختان روی آب است و خانهشان زیر آب. زمان مد دریا، درختان این جنگل به زیر آب می روند. این حالت هر ۶ ساعت یکبار رخ میدهد. شگفتی این جنگلها در این است که در حالت جزر، به نظر میرسد درختان این جنگل سحرآمیز در زمینی خشک و ماسه مانند رشد کردهاند.
حالا خطر راهاندازی پروژههای صنعتی به بهانه توسعه در جوامع محلی حیات این جنگلها را در معرض نابودی قرار دادهاست.
ساخت و سازها و تاسیسات مربوط به صنایع نفت و گاز جنوب بدون رعایت ضوابط زیست محیطی، آلودگیهای ناشی از گرد و خاک موجود در منطقه، توأم با گازهای مهار نشده که تأثیر نامطلوبی بر فتوسنتز گیاهان منطقه دارد، قاچاق سوخت به ویژه گازوئیل، احداث اتوبان و پروژه پرورش لارو میگو در تالاب بردستان، حیات این جنگلها را به خطر انداختهاست. درختانی که نه به دریا تعلق دارند و نه به خشکی. اکوسیستم بینظیری که به گفته کارشناسان یکی از عجایب هفتگانه قشم به شمار میرود. جزیره ای که جنگلهای حرا را بیشتر با آن میشناسند.
در سالهای اخیر و با شروع پروژههای صنعتی نفت و گاز در جنوب ایران، بی توجهی به مسائل زیست محیطی بیشترین ضربه را به این جنگلها وارد کرده و آنها را در معرض نابودی قرار دادهاست.
به نوشته رسانههای داخلی ایران، «این تخریب و تهدید بیش از هر منطقه دیگری در خلیج نایبند در علسویه به چشم میآید؛ منطقهای که ۴۰۰ هکتار از جنگلهای حرا را در خود جای داده است.» هرچند توسعه مناطق محلی و محروم بهانه تاسیسات اقتصادی در جنوب بوده ولی ساخت و سازهای منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی، این پدیده طبیعی ملی را در آستانه بحران قرارداده است.
جنگلهای حرا در هشت منطقه حفاظت شده ایران در سواحل خلیج فارس و دریای عمان میرویند که کنارههای شمالی و غربی جزیره قشم و جنگل نایبند استان بوشهر از مهمترین آنها معرفی شدهاند. این گیاه در بندرعباس حرا، در بلوچستان «تمر»، در بوشهر «گُرم» و در بعضی از نقاط «تول» نام گرفتهاست. به عربی نیز آن را «شوری» و «شوره» میگویند.
اکوسیستم یکتای آنها بر این استوار است که درختان حرا، طی میلیونها سال، با آب شور سازگاری پیدا کرده اند. آنها از آب شور تغذیه میکنند و با دفع نمک آن، آب را به طور طبیعی شیرین میکنند.
نه تنها مردم محلی از میوه آنها تغذیه میکنند و از ماهیان آن صیادان رزق و روزی دارند و از گردشگری آن هم پول میسازند بلکه این جنگلها طی میلیونها سال زیستگاهی امن برای پرندگان مهاجر از مناطق گرمسیری بودهاست. پرندگانی مثل حواصیل بزرگ، اگرت بزرگ، اگرت ساحلی، حواصیل هندی، کفچه نوک تیز، سلیم خاکستری، گیلانشاه و کاکائی. جنگلهای حرا در عین حال زیستگاه بسیار خوبی برای ماهیان، نرمتنان و سخت پوستان نیز هستند. ولی طی سالهای گذشته این جنگلها در رویشگاههای خود در ۳ استان جنوبی ایران به شدت در معرض تهدید و تخریب قرار گرفتهاند. این هشداری بود که ۱۴ سال پیش در سال ۱۳۸۵ مدیر کل وقت جنگلهای خارج از شمال به کارشناسان و رسانهها داد. در همان سال رئیس سازمان جنگلها و مراتع مقرر کرد «سند ملی مانگروها» با همکاری سازمان حفاظت محیطزیست و مجموعه متخصصان و دستاندرکاران دانشگاهی تدوین شود. قرار شد این سند به تصویب هیأت دولت برسد تا مگر از این طریق مانگروها محافظت و صیانت شود. ضرورت تدوین چنین سندی بیشتر به دلیل شرایط اضطراری خلیجنایبند که ساخت و سازها و تاسیسات مرتبط با صنایع نفت و گاز بدون رعایت ضوابط زیست محیطی در آن انجام می شد صورت گرفت.
تدوین سند ملی توسعه جنگلهای حرا یا مانگرو در سال ۸۷ انجام شد. بر اساس این سند مقرر شد طی برنامه پنجم توسعه و با مشارکت مردم، ۱۸ هزار هکتار به جنگلهای حرا اضافه شود که به دلیل کمبود اعتبارات تنها نزدیک به هفت هزار هکتار از این جنگلها احیا و بازسازی شد و توسعه یافت.
به نوشته فصلنامه علمی علوم و فناوري دريا، مانگروها اکوسیستمهايی بی نظیر با تنوع زيستی و نرخ تولید بالا هستند که ارزش اکولوژيک و اقتصادی اجتماعی قابل توجهی دارند. جنگلهای مانگرو اکوسیستمهای ويژه ای هستند که درمنطقه حد واسط میان خشکی و دريا رشد میکنند.
ده سال بعد از آن در سال ۱۳۹۵ رئیس مرکز جنگلهای خارج از شمال کشور، اجرای طرحهای فاقد مطالعات زیست محیطی در هرمزگان را تهدیدی برای جنگلهای حرا در این استان توصیف کرد.
فریبرز غیبی گفت: «توسعه صنایع نفتی در جنوب کشور به ویژه در منطقه عسلویه تهدیدی برای این جنگلها است.» گفتههای رئیس مرکز جنگلهای خارج از شمال کشور نشان از عمل نکردن به «سند ملی مانگروها» داشت.
تمام نگرانی از نابودی حرا به صنایع نفت و گاز محدود نمیشود. در سال ۱۳۹۷ فعالان محیط زیستی استان بوشهر نگران محل اجرای طرح سایت تکثیر میگو در شهرستان دیّر شدند و گفتند که این پروژه باعث نابودی جنگلهای حرا میشود. به گفته آنها به نقل از سایت خبری «دشتستان بزرگ»، مکانیابی نامناسب اجرای طرح تکثیر لارو میگو در شهرستان دیّر جدیترین خطر برای جنگلهای حرا در این ناحیه است که اداره کل محیط زیست، منابع طبیعی و راه و شهرسازی استان با گفتههای ضد و نقیض پاسخگوی این اعتراضات نیستند. به گفته حامیان و کارشناسان محیط زیست این منطقه، سایت تکثیر لارو میگو خارج از اصول و ملاحظات زیست محیطی در محدوده جزر و مدی سواحل جنوب شرق بندر دیّر و خور بردستان و حوزه رویش جنگل های حرا قرار گرفتهاست.
بخشی از نابودی این جنگلها هم به فعالیت قاچاقچیان سوخت نسبت داده شد. قاچاق پرسود سوخت در استانهای جنوبی هرچند درآمدی برای برخی از اهالی به همراه داشت اما نابودی حرا و در پی آن توقف معیشت گروه دیگری را در به همراه آورد.
در سال ۱۳۹۲ خبرگزاری مهر از نابودی جنگل های حرا به دلیل سرریز سوخت در آبهای اطراف جنگل های حرا خبر داد. این خبرگزاری نوشت: «بیشتر این قاچاقچیان در مراحل تعقیب و گریز با دریابانی و نیروی انتظامی منطقه اقدام به تخلیه سوخت خود در دریا و نزدیک جنگل های حرا می کنند که این کار در دفعات طولانی موجب آسیب رساندن به ریشه های درختان حرا می شود.»
در سالهای اخیر، آلودگی نفتی و فعالیت های عمرانی مانند ساخت و سازهای ساحلی و دریایی استرس زیادی به این گونه های ارزشمند وارد کرده است.
دانشجویان و گردشگران که به لنگرگاه قایقها نزدیک میشدند، مردی را میدیدند که کنار کومه نشسته، بساط کرده بود. ۱۵ سال پیش فقط او بود و دکه کرایه قایق. دکه که میگوییم یعنی همان میز چوبی زهوار دررفته که تمام نظامات بانکی کرایه قایقها رویش انجام میشد. سبدی که پول کرایه را داخلش میگذاشت و باقی پول را پس میداد.
ولی توجه مشتریان که عده آنها از پنج نفر بیشتر نمیشد بیشتر متوجه مرد صدففروش بود که «روغن کبد کوسه» برای درمان درد زانو در بساط اش داشت.
معلوم نیست در این ۱۵ سال گذشته بساط اش رونق بیشتر گرفته باشد یا نه، ولی آنچه مسلم است با زیر آب رفتن همیشگی جزیره بازارش کساد میشد و نانش آجر. اخبار در خطر قرار گرفتن جنگلهای حرا که منتشر شد، احتمالا مرد به فکر کوچکتر شدن سفره شباش افتاد.
هرچند جنگلهای حرا قربانی توسعه ناپایدار میشوند، ولی این تنها جنگل روی آب نیست که هویتش به باد میرود، بلکه معیشت مردمانی محروم است که خطر بیکاری تهدیدشان میکند.
برگرفته ای از سایت ایندیپندنت به زبان فارسی، ۵ مارس ۲۰۲۱