بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹ روزهای جنجالی خود را ثبت کرد و رشد شاخص کل تا مرز ۲ میلیون و ۱۰۰هزارواحدی در مردادماه، از روزهای سیاه بورس ایران خبر میداد. بعد از ترکیدن حباب بازار سرمایه و کاهش نزدیک به ۵۰ درصدی شاخص کل از سقف، سهامداران زیان گستردهای را تقبل کردند و اعتراضات فزایندهای هم به شیوه مدیریت دولت در بازار سرمایه شد. برخلاف نظرات شماری از دوستان، نگارنده معتقد است که حباب بازار سرمایه نه یک طراحی هوشمندانه، بلکه یک انفعال حماقتبار بود و تعلل دولت در عرضههای گسترده در بازار، سبب شد حباب روزبهروز بزرگتر شود.
بورس، بحث داغ انتخابات:
این روزها کاندیداهای ریاست جمهوری در مورد بورس اظهارات بسیار عجیبی مطرح میکنند؛ از صندوق جبران زیان محسن رضایی تا سخنان قاضیزاده هاشمی در مورد رشد شاخص کل و حل مشکل بورس در سه روز، که نشان میدهد این افراد درک روشنی از بازار سرمایه و ماهیت شکننده یا مخاطرهآمیز آن ندارند. در واقع، درست است که دولت مردم را به بورس دعوت کرد و در این زمینه انتقادات زیادی به آن وارد است، اما یادمان نرود که مردم با قبول ماهیت این بازار وارد آن شدهاند و هرگونه جبران زیان مردم در بازار سرمایه، باید منابعی مشخص داشته باشد. تزریق منابع ملی به بازار سرمایه در شرایطی که دولت به کسری بودجه سنگینی دچار است، دستاوردی جز تورم و افزایش کسری بودجه دولت نخواهد داشت.
به نظر میرسد که اظهارات همتی در این زمینه به واقعیت نزدیکتر است. هرچند کاهش نرخ بهره بینبانکی در اردیبهشتماه، انتقاداتی را متوجه بانک مرکزی میکند، اما بنا به گفتههای همتی، تعلل وزارت اقتصاد در تزریق اوراق به بازار منجر شده است که نرخ بهره به شدت کاهش یابد و بازارهای موازی با حباب مواجه شود.
بازی بورس در سال ۱۴۰۰:
بازارهای مالی در سال ۱۴۰۰ کار خود را بهصورت رکودی آغاز کردند. همانطور که در گزارشهای گذشته نیز به آن اشاره شده بود، به نظر میرسد عامل اصلی تحرک بازارها که همان رشد قیمت ارز و تورم انتظاری است، بهصورت موقت آرام شده است و انتظار جهشهای شدید در قیمت ارز نمیرود. ازاینرو، بازارهای مالی و مسکن نیز به تبعیت از قیمت ارز، انتظار رشد چندانی در قیمتها ندارند.
عموماً بازارهای دارایی از جنس مسکن و بازار سرمایه، همگام با قیمت ارز افزایش مییابد و همگام با رشد نقدینگی و تورم، بازارهای مرتبط با مصرف مردم، مانند قیمت اجاره خانه، نیز رشد خواهد کرد. به همین دلیل است که در این سالها، قیمت اجاره مسکن رشد کمتری نسبت به قیمت مسکن داشته است.
از ابتدای سال ۱۴۰۰ قیمت دلار تقریباً تغییر زیادی نداشته است و همانطور که در فروردین سال جاری قیمت در حدود ۲۴ هزار تومان بود، در حال حاضر نیز دلار در بازار آزاد به همان قیمت فروخته میشود. شاخص کل بورس البته بازدهی حدودا منفی ۱۳ درصدی ۳ به همراه داشته و به حدود رقم ۱ میلیون و ۱۵۰ هزار واحد رسیده است. کاهش شدید قیمتها از ابتدای سال ۱۴۰۰ با وجود نزدیک بودن به فصل مجامع و تقسیم سود، نشان میدهد که بورس ایران بسیار ارزندهتر از گذشته شده است. شاخص کل قیمتی نیز به رقم ۲۹۶۷۰۶.۸ رسیده و نسبت این رقم به دلار، به ۱۲.۳ رسیده است. این شاخص در اوج حباب بازار رقمهای بالای ۲۰ را هم تجربه کرده بود که نشان از آن حباب سنگین میداد، و اکنون بخش مهمی از این حباب تخلیه شده است و به میانگین بلندمدت خود رسیده است. شاخص کل فرابورس ایران نیز از ابتدای سال با کاهش حدود ۳.۱ درصدی روبهرو شد. با وجود ثبات در بازار ارز و البته کاهش قیمت سهام شرکتها در بازار بورس و ارزنده شدن آن، به نظر میرسد پایان دوران رکودی نزدیک باشد، اما در این نوشتار قرار است در مورد کف بورس و آینده آن بیشتر صحبت کنیم.
وعدههای نامزدها برای بورس:
با توجه به ریزش بازار سرمایه، بسیاری از نامزدهای انتخاباتی وعده بهبود شرایط بازار سرمایه و رشد این بازار را میدهند. قاضیزاده هاشمی صحبت از حل مشکل بورس در سه روز ابتدایی دولت خود میدهد، و رئیسی با حضور در تالار بورس وعده بهبود شرایط میدهد. اما مشخص است که وعدههای مرتبط با رشد شاخص کل، در واقع چیزی جز تورم به همراه ندارد. رشد بازار سرمایه تنها از طریق رشد واقعی اقتصاد شدنی است، که این مهم را میتوان تا حدودی در برنامههای همتی دید. هر یک از نامزدها که به جای رشد شاخص کل، به فکر عمقبخشی این بازار و توسعه ابزارها و رشد واقعی اقتصاد بود، میتواند گزینه بهتری برای بازار سرمایه باشد. فعالان بازار سرمایه باید به این نکته توجه کنند که وعدههای پوپولیستی، آینده خوشی برایشان رقم نخواهد زد.
کف بورس کجاست؟
سخن گفتن در مورد کف بورس البته جرئت زیادی میطلبد. در کشوری که بسیاری از متغیرهای اقتصادی همچون نرخ ارز و نرخ بهره میتواند بهسادگی و بهسرعت تغییر کند، سخن گفتن از کف نرخ بازار سرمایه نیاز به قبول ریسک زیادی دارد. اما نشانههایی وجود دارد که میتوان با استفاده از آنها نشان داد که بعید است شاخص کل بازار سرمایه کشور هرگز بار دیگر ارقامی کمتر از یک میلیون واحد ببیند. در این بخش به سه دلیل برای این مدعا اشاره میشود.
۱- بهبود نسبت P/E در بازار سرمایه:
بنا به گزارشهای مرتبط با اجماع تحلیلگران کیان که مربوط به اسفندماه سال گذشته است، نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر بازار به حدود ۸.۳ درصد رسیده است. با توجه به کاهش شاخص کل در بهار سال جاری، به نظر میرسد نسبت قیمت به درآمد در حال حاضر به حدود ۷ رسیده باشد. با توجه به تقسیم سود شرکتها و کاهش اسمی قیمت شرکتها، انتظار کاهش بیشتر نسبت قیمت به درآمد نیز انتظار میرود. ازاینرو، احتمالاً باتوجهبه تثبیت قیمت ارز در محدوده ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان، این نسبت در حال حاضر در محدوده ۶.۵تا ۷قرار گرفته باشد.
۲- تثبیت قیمت ارز در کانال بالای ۲۰ هزار تومان:
تصور بازگشت ایران به برجام و البته کاهش قیمت به محدوده ۱۵ هزار تومان، عاملی بود که انتظارات بازار را بسیار کاهشی کرده بود و بازار سرمایه بسیار نسبت به آینده قیمتها بدبین شده بود. در حال حاضر و با آن که یکفصل از سال با قیمتهای بالاتر از ۲۰ هزار تومان طی شد، به نظر میرسد در باقی سال نیز قیمتهای بالای ۲۰ هزار تومان باقی بماند و نرخ ارز هیچگاه در بلندمدت قیمتهای پایینتر از ۱۸ هزار تومان را لمس نکند.
۳- رشد قیمت «کامادیتی»ها:
قیمتهای مربوط به بسیاری از کالاهای اساسی در طول یک سال گذشته رشد زیادی را تجربه کرده است. رشد قیمت سنگآهن از ۸۰ دلار به بالای ۲۰۰ دلار در هر تن، رشد قیمت مس از حدود ۶ هزار دلار به بالای ۱۰ هزار دلار در هر تن، رشد قیمت نقره از حدود ۱۶ دلار به ۲۸ دلار در هر اونس، و رشد سایر «کامادیتی»ها، همه نشانههایی است حاکی از آن که بخش مهمی از بازار سرمایه کشور که وابستگی زیادی به قیمتهای «کامادیتی» دارند، طی سالهای آتی از منظر رشد قیمتهای جهانی، روزهای خوبی را سپری خواهند کرد.
مشکل بازار سرمایه کجاست؟
شاید بتوان مهمترین مشکل بازار سرمایه کشور را در این روزها دخالتهای دولت در سال گذشته دانست. این روزها شاید روزهای عادی بورس کشور باشد و یادمان نرود که آن روزها بود که شرایط کمی از وضعیت عادی خود خارج شده بود. به نظر میرسد با توجه به آغاز دوران ثبات کوتاهمدت، ایران در حدود یک سال آتی، شرایط آرامتری را طی کند. بعد از یک سال و متناسب با تصمیماتی که دولت آینده در حوزه اقتصاد خواهد گرفت، میتوانیم نتیجهگیری کنیم که شرایط کشور بهبود مییابد، یا بار دیگر رشد قیمت ارز میتواند سوخت جدیدی به جان بورس ایران بیندازد.
بورس در پایان سال چه خواهد شد؟
به نظر میرسد که بازار سرمایه کشور تا پایان سال به روند متعادل خود بازمیگردد و رسیدن به شاخص ۱.۵ میلیون واحدی در پایان سال اصلاً دستنیافتنی نیست؛ هرچند، سقف تاریخی همچنان برای بسیاری از افراد دور از دسترس باقی خواهد ماند و برای رسیدن به آن قیمتها، شاید به چند سال زمان نیاز باشد.
برگرفته ای از سایت ایندیپندنت به زبان فارسی، ۱۷ ژوئن ۲۰۲۱