درجا زدن یا به پیش رفتن؟

قربان عباسی
مونتنی زمانی نوشت «هرکس بتواند درباره حال درست قضاوت کند می‌‏تواند نتایج درستی از آینده و گذشته بگیرد». درواقع پرسش از ‏کنونیت ماست که می‌تواند ما را از گذشته تاریک و هراس‌آور رهایی ‏بخشیده و به سوی آینده‌ای تابناک رهنمون کند. بدون تردید عدم ‏ارائه نقدی جدی و کارساز از کنونیت ما تنها به درجا زدن و درجا ‏دویدن ما ختم خواهد شد. ما هیچ وقت کنونیت خود را به طور جدی مورد ‏نقد قرار ندادیم. نقد با پرسش‌های جانگزا شروع می‌شود و تنها در ‏سایه این پرسش‌های جدی است که می‌توان راه بسته و کور را گشود و ‏پیش رفت. ‏
پرسش آغازین ما این است ما در چه وضعیتی هستیم؟ایران کشوری ثروتمند است و یکی از مهم ترین دارندگان مواد معدنی ‏درجهان است. ایران با داشتن شصت و هشت نوع ماده معدنی سی و هفت ‏میلیارد تن ذخایر اثبات شده و بیش از پنجاه و هفت میلیارد تن ‏ذخایر بالقوه دارد. ایران درمیان پانزده کشور بزرگ غنی به لحاظ ‏مواد معدنی است. همچنین این کشور رتبه نخست گاز طبیعی(حدود ۱۹ ‏درصد گاز جهان و معادل ۲۶ تریلیون متر مکعب) و رتبه سوم نفت ‏جهان(حدود۳/۹%) را داراست. روزگاری بزرگ‌ترین صادرکننده خاویار و ‏فرش و پسته بود. بنا به گزارش فائو، ایران جزو ده کشور بزرگ جهان ‏درتولید محصولات کشاورزی بوده است و با اندکی سرمایه گذاری و ‏مکانیزاسیون کشاورزی می‌توانست نیاز کشورهای هم مرز با خلیج فارس ‏را نیز برآورده کند. براساس گزارش‌های سازمان جهانی گردشگری ایران ‏رتبه دهم جاذبه‌های باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبه‌های ‏طبیعی را درجهان داراست. اما آمار مرتبط اقتصادی نشان از فاجعه‌ای ‏ویرانگر می‌دهند.

تورم: ایران بعد از ونزوئلا بالاترین نرخ تورم جهان را داراست. رکود تورمی ‏عملاً موجب شده است که ایران طی یک دهه با رشد اقتصادی منفی همراه ‏باشد. به ازای هرسال رشد منفی دراقتصاد ایران حدود ۱۵ سال از ‏قافله اقتصاد جهان عقب می‌ماند.

فقر: کمیسیون اقتصادی مجلس ایران اعلام کرده است که حدود ۸۰% جمعیت ‏ایران زیر خط فقر هستند. و حسین راغفر اقتصاد دان برجسته ایرانی ‏اعلام نموده است که ۳۳ درصد مردم ایران زیر خط فقر مطلق هستند. بیش ‏از یک پنجم جمعیت ایران بیکار هستند. حدود ۴۰ درصد از بیکاران ‏ایران فارغ التحصیلان دانشگاه هستند.

فرار مغزها: سالانه ۱۵۰ هزار ایرانی از کشور مهاجرت می‌کنند که بنا به اذعان ‏کارشناسان و اقتصاد دانان همینک ثروت ایرانیان مهاجر که قریب ‏‏۷میلیون نفر است بالغ بر ۲۴هزارمیلیارد دلار است. صندوق بین المللی ‏پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام نمود که ایران به لحاظ مهاجرت ‏نخبگان در میان ۹۱ کشور جهان مقام نخست را دارد. به گفته عباس ‏میلانی فرار مغزها درایران درچند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و ‏عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است. طبق تحلیل مجله اکونومیست ‏حدود ۹۶ درصد از اختراع‌های ثبت شده توسط متولدین ایران و ‏ایرانیان مقیم خارج از کشور بوده است. از مجموع ۱۰۰ هزار ایرانی در ‏آلمان درسال گذشته حدود ۲۰۰۰ عنوان کتاب منتشر شده است درحالی که ‏بین بین دو میلیون ترک مهاجر آلمان تنها ۱۰۰ جلد کتاب منتشر شده ‏است. و همین رقم خود به تنهایی برای سنجش کنونیت فلاکتبار ما کفایت می‌کند.

فساد: از دیدگاه سازمان شفافیت بین الملل جمهوری اسلامی ایران از نظر ‏فساد داخلی درزمره فاسد ترین کشورهای جهان قرار دارد. فساد ‏درایران نهادینهاست و احمد توکلی کارشناس اقتصادی خود نظام معتقد ‏است که حکومت جمهوری اسلامی به مرحله فساد سیستماتیک رسیده ‏است. اختلاس‌های نجومی،تاراج منابع ملی،جنگل خواری و کوه خواری و ‏دریا خواری صدمات جبران ناپذیری بر پیکر سرمایه مادی و سرمایه ‏اجتماعی ایرانیان وارد کرده است.

آسیب‌های اجتماعی طلاق: براساس آمار اداره ثبت احوال درحال حاضر ۲۰%ازدواج‌ها درکمتر ‏از۵ سال به جدایی می‌انجامد. به طور متوسط هرساعت حدود ۱۸ تا ۲۰ ‏طلاق ثبت می‌شود. بنا به گزارش معاون وزارت جوانان بیش از ۱۱ ‏میلیون جوان مجرد درسن ازدواج وجود دارند که به دلایل اقتصادی و ‏معیشتی قادر به ازدواج نیستند.اعتیاد: طبق آمار رسمی کشور حدود ۱۰ میلیون نفر از مردم ایران ‏درگیر مواد مخدر هستند. حدود ۱۱ درصد از دانشجویان ایران به صورت ‏حرفه‌ای از مواد مخدر استفاده می‌کنند. حدود ۵۲ درصد ‏معتادان،تریاک و حدود ۴۸% نیز از هروئین و شیشه استفاده می‌‏کنند. بنا به اذعان دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر سن اعتیاد ‏اینک به ۱۳ سال رسیده است ودربرخی موارد درسنین ۸ تا۹ سال درمدارس ‏ابتدایی نیز دیده شده است. ایران بیشترین نرخ اعتیاد درجهان را ‏داراست. تاکنون ۳۵۰۰ پلیس و مامور امنیتی در مبارزه با مواد مخدر جان ‏خود را ازدست داده‌اند. درسال ۲۰۱۵ دولت ایران برآورد کرد که پول ‏کثیف حاصل از قاچاق مواد مخدر در ایران به ۱۰ تریلیون تومان درسال ‏رسیده است. فقط درعرض یکسال بیش از ۳۴۰ تن مواد مخدر توقیف شده ‏است.

الکل: تازه‌ترین گزارش سازمان جهانی بهداشت نشان می‌دهد که ایران ‏از نظر سرانه مصرف الکل رتبه نهم درمیان ۱۸۹ کشور جهان را به خود ‏اختصاص داده است.

حاشیه‌نشینی: بنا به گفته وزارت راه و شهرسازی ایران تعداد حاشیه ‏نشینان کشور حدود ۱۹ میلیون نفر است یعنی از هرچهارایرانی یک نفر ‏درسکونتگاه‌های غیر رسمی سکونت دارد.

افسردگی: رئیس انجمن روانپزشکان ایرانی اذعان نموده است که۲۵ ‏درصد مردم کشور اختلال روانی دارند. پژوهش موسسه آمریکایی گالوپ که ‏با نظر سنجی از شماری از شهروندان ۱۴۰ کشور مختلف انجام شده است ‏نشان می‌دهد که ایران درسال ۲۰۱۸ یکی از ۱۰ کشور غمگین جهان بوده ‏است. از هر ۴ عضو جامعه یک نفر دچار اختلال روانی است همینک ۲درصد ‏جمعیت ایران نیازمند بستری شدن برای مداوای روانی خود هستند. بنا ‏به اذعان عضو کمیسیون بهداشت مجلس درایران ۱۲ میلیون بیمارروانی ‏وجود داردبدون تردید حاکمیت ایدئولوژیک،فقدان نشاط اجتماعی و ‏کاهش امید به زندگی از علل این اختلالات روانی هستند.

خودکشی:‏ ایران در میان کشورهای اسلامی درجایگاه سوم از نظر رواج خودکشی ‏قرار دارد. برپایه آمارها،روزانه بیش از ۱۳ نفر در ایران خودکشی می‌کنند. که بیشتر خودکشی‌ها بین سنین ۱۵ تا ۲۵ ساله اتفاق می‌‏افتد. به طور متوسط از هر۱۰۰هزار تن ایرانی،۱۲۵ نفر خودکشی می‌کنند ‏که ازاین تعداد روزانه ۶نفر جان خود را ازدست می‌دهند. علل آن ‏چیزی جز مشکلات اقتصادی،جبر فرهنگی،مسائل سیاسی و فشارهای اجتماعی ‏نیستند.

خشونت خانوادگی علیه زنان: آمارهای منتشره از پژوهش‌های مختلف نشان داده است که بین ۲۵ تا ‏‏۳۳درصد همسران در محیط خانوادگی مورد خشونت فیزیکی و روحی ‏قرارگرفته‌اند.

جرایم اجتماعی:‏ آمارهای منتشره نشان می‌دهند که حدود ۸۰ درصد ورودی زندان‌ها ‏درسال ۹۹ مجرمان بدون سابقه بوده‌اند که خود از افزایش بی رویه ‏جرایم درایران حکایت دارد. کشفیات معاونت اجتماعی ناجا درسال ۹۹ ‏نشان می‌دهد که آمار سرقت ۱۶%، مواد مخدر ۲۸%، سرقت خرد ۱۲%، آمار جنایی ‏‏۹۵% و جرایم اقتصادی ۳۱% و جرایم سایبری نیز ۶% از کل جرایم را به ‏خود اختصاص داده‌اند. آمارها نشان می‌دهند که با یک واحد افزایش ‏نرخ بیکاری و تورم میزان جرم و جنایت به ترتیب ۰۲/۲ و ۵۸/۱ واحد ‏افزایش می‌یابد.

نتیجه‌گیری مرور مجدد آمارهای بالا نشان می‌دهد که مردم ایران در تور ‏فقر،بیکاری،بیماری،تورم،اختلال روانی و اعتیاد و سوء مدیریت،و ‏هزار درد وبلای دیگر گرفتار شده‌اند. مردمی که استخوان‌هایشان زیر ‏خط فقرو شکاف طبقاتی و تبعیض و تحریم خرد می‌شود و روان شان ‏مبتلای انواع اختلالات می‌شود. مردم ایران غمگین‌ترین مردم جهان ‏هستند.آیا تقاضا برای دگرگون کردن و تغییر بنیادی شرایط فلاکتبار کنونی ‏جای شرم دارد یا تقاضا برای تداوم وضع موجود به هر قیمت ممکن؟آیا اگر بیماری دچار سرطان بدخیم شد می‌توان به بهانه اینکه ‏خواهد مرد از عمل جراحی آن بازایستاد؟آیا کسانی که خواهان اصلاحات درایران هستند دقیقاً می‌توانند ‏بگویند خواهان اصلاح چه چیزی هستند؟و چگونه می‌خواهند بدون آشتی ‏با جهان و سیاست همزیستی و ادغام دراقتصاد جهانی بر تورم و فقر و ‏فقدان توسعه غالب آیند؟آیا نتیجه این همه تاکید بر اخلاق اجتماعی و حفظ کرامت انسانی این ‏بود که ببینیم روزانه میلیون‌ها هم وطن حتی از تهیه صبحانه و یک ‏وعده غذایی عاجزند و باز خواهان حفظ وضع موجود باشیم؟تو کز محنت دیگران بی‌غمی / نشایند که نامت نهند آدمیآیا حفظ منافع فردی و گروهی و فرقه‌ای اینقدر ارزش دارد که مرگ و ‏بیچارگی و فقر و اختلال روانی و صدها درد و مرض افتاده به جان ‏کشور و هموطنانمان را ببینیم و باز هم خواهان تداوم وضع موجود ‏باشیم؟اپوزیسیون ایران چه در داخل و چه در خارج باید هرنوع تفرقه و تشتت ‏را تا اطلاع ثانوی کنار بگذارد و حول ایران یکپارچه و متحد و ‏دموکراتیک گرد هم آیند. اینکه درآینده چه فرم حکومتی با چه ‏محتوایی سرکارآید بدون شک به دستان خود مردم ایران خواهد ‏بود. مردم ایران نشان داده‌اند که ازآگاهی شهروندی لازم برخوردارند ‏و فرق دوست و دشمن را به نیکی در می‌یابند. عدم مشارکت گسترده ‏مردم درانتخابات ۱۴۰۰ نشان داد که بیش از ۷۰ درصد مردم ایران از ‏وضعیت کنونی ناراضی هستند و خواهان تغییرات بنیادین و جدی در امر ‏حکومت داری و مدیریت کشور هستند.جریان اصلاحات وابسته به طیف ‏خاتمی و اصلاح‌طلبان سر سفره با موضع‌گیری خود نشان دادند که ‏دغدغه و درد آنها نه دموکراسی برای ایران و دموکراتیزاسیون ثروت و ‏قدرت و منزلت بلکه انحصارگرایی است و سهم‌طلبی از قدرت ‏مستقر. مردم ایران با انتخاب آگاهانه خود نشان دادند که اصلاح‌‏طلبان علیرغم وقوف به مصایب و بدبختی‌های اجتماعی در قایقی ته ‏شیشه‌ای نشسته‌اند و ازمیان فاضلاب عظیمی عبور می‌کنند. آنها فاضلاب ‏عظیم را می‌بینند تنها دلخوشی شان این است که خود فعلا بدان آلوده ‏نشده‌اند.فقر ۸۰ درصد مردم ایران و گرسنگی مطلق ۹ میلیون ایرانی ‏وجدان آنها را تکان نمی‌دهد. بی‌سبب نیست که مردم ایران یکبار ‏برای همیشه «زبان مختصرعقلان» را بربست و به قول سعید حجاریان ‏آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات صندوق‌محور کوبیدند. براندازی نام ‏دیگری بر «اصلاحات رادیکال و بنیادین» است.راه حل مشخص ‏است. براندازی کلمه‌ای برساخته از سوی اصلاح‌طلبان استمرارطلب است ‏که آن را قرین خشونت و خون و انقلاب می‌دانند و یا آن را چنان ‏جلوه می‌دهند. براندازی برعکس، کلمه شرافتمندانه‌ای است که فقط ‏ازآن وطن‌دوستان راستین است که دل‌سوزی به حال وطن آنها را حول ‏هم گرد آورده است. براندازی الزاماً خشونت‌طلبی و انقلاب ‏نیست. براندازی همان اصلاحات رادیکال و بنیادی و جدی و زیر ساختی ‏وضعیتی فلاکتبار است که استمرارطلبان در ایجاد آن از نقشی کلیدی ‏برخوردار بوده‌اند و به همان اندازه قابل نکوهش‌اند که ‏اصولگرایان، حال به هر صفتی که متصف شوند.

برگرفته از سایت ایران امروز، ۳جولای ۲۰۲۱