وابستگی امنیت ما به امنیت خاورمیانه

میلاد آقایی

در هفته‌ای که گذشت وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که دولت پرزیدنت ترامپ به دلیل شرایط اضطراری بی‌ثبات‌سازی منطقه توسط حکومت اسلامی، قرارداد فروش سلاح به عربستان، امارات متحده عربی و اردن را اجرا می‌کند. اما این منطقه‌ی خاورمیانه کجا است و چرا تا این اندازه در سیاست جهانی جایگاه برجسته‌ای دارد؟ رفتار کشورهای نیرومند با ایران تا چه اندازه به سیاست‌های کلان در خاورمیانه بستگی دارد؟

خاورمیانه پربارترین کانون انرژی در جهان است، جغرافیایی نزدیک به نه میلیون کیلومتر مربع که بیش از پانصد میلیون انسان در آن زندگی می‌کنند، سه دین ابراهیمی از پنج دین بزرگ جهان در آن زاده شده‌اند. تنگه‌ی هرمز، باب‌المندب و کانال سوئز از کلیدی ترین بخش‌هایی هستند برجستگی‌ خاورمیانه را چشمگیر می‌کنند. زندگی در خاورمیانه نزدیک به میانگین جهانی است، نه خیلی خوب، نه خیلی بد. بسیار از مردم در پیشه‌های کوچک یا شرکت‌های کوچک تا متوسط کار می‌کنند که بسیار وابسته به امنیت هستند.

گستردگی دین‌ها و زبان‌ها، گروه‌های اجتماعی

خاورمیانه در درون خود پدیدآورنده‌ی کانون‌های بزرگ شهری‌گری بوده است. فنیقی‌ها، سومر، مصر و ایران بستر آفرینش‌های بزرگ اجتماعی-تاریخی در این بخش از جهان بوده‌اند. در هزاره‌ی گذشته با پدید آمدن اسلام، این بخش از جهان دچار دگرگونی‌های فراوانی شد. در قرن بیستم با فروپاشی امپراتوری عثمانی و پدید آمدن ریختی از نظم نوین جهانی بر پایه‌ی دولت-ملت، قبیله‌هایی که در سرزمین‌های بی کشور زندگی می‌کردند نیز با فشار فرانسه و انگلستان کشورهایی ساختند و به ریختی از کشور درآمدند.

هم اکنون ۲۲ گروه قومی، بیش از ۱۰ زبان در این کانون پیوند سه قاره‌ی کهن، پراکنده‌اند. وجود فرقه‌های گوناگون، الگوهای بسیار ناهمسان حکومت، روش‌های ناهمسان زندگی، این بخش از جهان را همواره در برابر چالش‌ها، آسیب‌پذیر نموده است.

از این رو امروزه این منطقه با تراکم زبانی، تباری و مدل‌های سیاسی-اجتماعی گوناگون زندگی، از یک هماهنگی شکننده پیروی می‌کند و هر گونه دست‌کاری یا به هم ریختن هم‌سنگی‌ها می‌تواند تنش‌های تند اجتماعی، سیاسی و نظامی به بار بیاورد.

رویکرد به امنیت

کشورهایی که در نگهداری این هماهنگی شکننده کارایی پررنگی دارند ایران، عربستان، ترکیه، آمریکا، روسیه و چین هستند. رویکرد هر کدام از این کشورها در نگهداری از امنیت انرژی و ترابری در این بخش از جهان از الگوهای گوناگونی پیروی می‌کند.

برای نمونه در خود ایالات متحده، سه رویکرد از آغاز قرن بیست و یکم دیده شد. نخست رویکرد دولت جورج بوش پسر بود که به الگوهای دیک چینی شهره بود. دیگری، رویکرد واکنشی به درخواست جامعه آمریکایی برای پایان پرداخت هزینه برای خاورمیانه بود که از سوی گروه اوباما و کری دنبال میشد که به پدید آمدن داعش انجامید. امروز نیز با رویکردی تازه از سوی دونالد ترامپ روبه رو هستیم که با پدید آمدن امنیت نسبی در بخش‌های گوناگون خاورمیانه، می‌خواهد امتیازهایی که حکومت اسلامی در ایران، برای رویارویی با داعش از اوباما گرفته بود را پس بگیرد.

برآیند

آنچه در این یادداشت کوتاه دنبال نمودم، پیچیدگی روابط قدرت و امنیت در خاورمیانه و کارکرد نیروی نظامی در آن است. اگرچه نیروی نظامی، کار و سرمایه به بار نمی‌آورد، اما امنیتی برپا می‌کند تا زیر سایه‌ی آن گردش مالی و بازار گسترده شوند.

رفتار جهان با مردم و حکومت در ایران نیز، بیرون از امنیت خاورمیانه نیست. شناخت پیچیدگی آنچه در خاورمیانه میگذرد، می‌تواند چشم انداز درستی برای گزینش‌های سیاسی ما داشته باشد.

شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶

One comment

  1. درود بر شما و با سپاس، خوشحال خواهم شد اگر شما نیز به مهستان بپیوندید و در نشست‌های یکشنبه‌ها همراه ما باشید.
    با مهر
    میلاد آقایی

Comments are closed.