خوزستان روی کاغذ دومین اقتصاد بزرگ و پنجمین استان پرجمعیت ایران است. سرزمینی پرآب که مهمترین و بزرگترین قطب کشاورزی منطقه است؛ اما این جلگه حاصلخیز، این اقتصاد بزرگ و این قطب پرآب، امروز حال و روز خوشی ندارد. نهتنها نشانی از رونق و پایداری در آن نیست، بلکه تبدیل به عینیترین نشانه ورشکستگی و تشنگی در جغرافیای بحرانزده ایران شده است؛ پایتخت چالشهای بزرگ و ناآرامیها خونبار. نمود این نارضایتی را میتوان در وضعیت ملتهب خوزستان در اعتراضات چند سال اخیر دید. چنانکه بنابر گزارشهای سازمان عفو بینالملل، در جریان وقایع خونبار آبان ۹۸ خوزستان بیشترین تعداد کشتهشدگان را در ایران داشت. چرا خوزستان به این روز افتاده است؟
سالها پیش خوزستان قرار بود سکوی پرتاب ایران به دنیای مدرن شود. نفت و تاسیسات پیش از هر جای دیگری در ایران اولین نشانههای شهر مدرن را به خوزستان آوردند. اولین فضاهای عمومی شهر، اولین باشگاهها و کلوپها در خوزستان پا گرفتند. اما فراتر از نفت و مدرنیزاسیون نفتی، اولین طرحهای توسعه منطقهای نیز با عنوان «طرح عمران» در خوزستان شکل گرفتند.
اما بخت یارِ خوزستان نبود. اول انقلاب، بعد جنگ و بعد از انباشت بحرانهای فزاینده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روی سر خوزستان آوار شد. روی همه اینها تغییرات اقلیمی هم بود که نفس خوزستان را گرفت. گردوغبار، خشکسالی، سیل، خشکیدگی و …؛ خوزستان را تبدیل به بزرگترین کانون بحران در ایران کرد.
پایگاه دادههای باز ایران به تازگی گزارشی با عنوان «چرا خوزستان به کانون بحران بدل شده است؟» منتشر کرده است. در این گزارش چند شاخص کلیدی از وضعیت زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی استان بررسی و مطالعه شده است؛ شاخصهایی که نشان میدهد در حال حاضر، عمق بحران در استان خوزستان چقدر عمیقتر از سایر مناطق بحرانزده ایران است.
در این گزارش پیش از هر چیز دو شاخص زیستمحیطی مورد توجه قرار گرفته است. یکی خشکسالی که نشاندهنده عمق بحران طبیعی در منطقه است و دیگری بیلان آبی که نشان میدهد در اوضاع کمآبی کنونی، چگونه با سوءمدیریت بار آبی کشور را روی آبهای جاری به خوزستان سوار کردهاند.
۱- خشکسالی
در این گزارش با استناد به آخرین گزارشهای مرکز ملی خشکسالی ایران، گفته شده که خوزستان سومین استان ایران با بیشترین نسبت مساحت گرفتار خشکسالی است. بر اساس این آمار تنها ۱.۱ درصد مساحت خوزستان شرایط عادی دارد و ۹۹ درصد مساحت استان با درجات مختلف خشکسالی بلندمدت (۱۰ ساله) دست به گریبان است.
نزدیک به نیمی از مساحت خوزستان گرفتار «خشکسالی بسیار شدید» است. حدود یکچهارم دیگر با «خشکسالی شدید» و یکچهارم دیگر با «خشکسالی متوسط» دستوپنجه نرم میکند. درجه خشکسالی در ۴ درصد سطح استان «خفیف» و تنها در یک درصد شرایط عادی و نرمال است.
طبق آمارهای مرکز ملی خشکسالی، وضعیت استانهای بالادست خوزستان هم تعریفی ندارد: «کهگیلویه و بویراحمد در غرب خوزستان بالاترین نسبت خشکسالی را در سراسر ایران دارد. کاهش بارندگی در ۱۰ سال اخیر باعث شده ۸. ۹۹ درصد مساحت استان کهگیلویه و بویراحمد گرفتار درجات مختلف خشکسالی شود. بیش از ۹۵ درصد مساحت چهارمحال و بختیاری هم گرفتار خشکسالی است. این نسبت در ایلام بیش از ۹۱ درصد است و در لرستان به حدود ۶۷ درصد میرسد.»
بیلان آبی
اما بحران فقط این نیست. شاخصها و دادههای دیگری هم هست که نشان میدهد حجم بهرهبرداری و مصرف آبهای جاری خوزستان نسبتی با ورودی آب ندارد. به عبارت ساده حسابوکتاب دخلوخرج آبی سدهای بزرگ مخزنی استان با هم نمیخواند.
طبق آمارهای رسمی وزارت نیرو حدود ۷۲ درصد حجم مصرف آب سدهای مخزنی کل کشور از ۱۰ سد مخزنی استان خوزستان گرفته میشود، در حالی که حجم آب ورودی به سدهای استان حدود ۵۲ درصد کل حجم آب ورودی به سدهای مخزنی کل کشور است.
اما مساله و مشکل خوزستان فقط آبوهوا نیست. دادهها و شاخصهای رسمی تایید میکنند که ابعاد بحران اقتصاد در خوزستان بزرگتر و پیچیدهتر از سایر مناطق کشور بوده است.
طبق آمار رسمی خوزستان بعد از تهران دومین اقتصاد بزرگ ایران با سهم ۱۵ درصدی از تولید ناخالص داخلی است؛ اما از این کیک بزرگ «سهم چندانی از آن نصیب مردم این استان نمیشود.»
در این گزارش به پنج شاخص درآمد خانوار، اشتغال، تورم، فلاکت و فقر مطلق اشاره شده که نشان میدهند خوزستان بهرغم آنکه روی کاغذ یک اقتصاد بزرگ است، اما وضع اقتصادی و معیشتی مردم آن تعریفی ندارد.
بر اساس آمار درآمد و هزینه خانوار سال ۱۳۹۸ متوسط درآمد خانوار در این استان حدود ۱۵درصد کمتر از متوسط کشور است. از نظر درآمدی وضعیت مردم ۱۴ استان بهتر از خوزستانیها است.
طبق آمار اشتغال در سال گذشته (سال ۱۳۹۹) خوزستان پنجمین استان ایران با بالاترین نرخ بیکاری بود. در حالی که نرخ بیکاری کل کشور کمتر از ده درصد محاسبه شده، نرخ بیکاری خوزستان حدود ۱۴ درصد اعلام شده است.
نرخ تورم در خوزستان نیز بالاتر از بسیاری از استانها است. طبق گزارش مرکز آمار در سال ۱۳۹۹ این استان پانزدهمین نرخ بالای تورم را در کل کشور داشته است.
در نتیجه طبیعی است که خوزستان یکی از بالاترین آمار فلاکت را در سراسر ایران داشته باشد. محاسبات نشان میدهد خوزستان یکی از هفت استان ایران با شاخص فلاکت بالای ۵۰ است.
علاوه بر اینها آمار فقر مطلق در خوزستان نیز بالا است. البته گزارشی بهروز از وضعیت فقر منطقهای در ایران منتشر نشده است؛ اما آخرین آمار رسمی موجود نشان از آن دارد که در سال ۱۳۹۵ خوزستان یازدهمین استان ایران با بیشترین نسبت جمعیت فقیر بوده است. با توجه به وقوع بحرانهای شدید اقتصادی در پنج سال گذشته فقر در خوزستان افزایش چشمگیری داشته و جمعیت زیر خط فقر مطلق در خوزستان چند برابر شده است.
علاوه بر اینها میزان برخورداری خوزستان از امکانات نیز تعریفی ندارد. به رغم وجود تاسیسات نفتی و صنایع بزرگ ملی در استان اما همچنان سرانه بودجه استان پایین و میزان برخورداری از امکانات عمومی، نظیر بیمارستان، پایین است.
در گزارش پایگاه دادههای باز ایران گفته شده است که میزان سرانه بودجه استانی خوزستان در سال ۱۴۰۰، کمتر از ۹۶۳ هزار تومان بهازای هر شهروند است.
سرانه تخت بیمارستانی در این استان ۱۵۳ تخت بهازای صد هزار نفر است که حدود ۱۱ تخت بهازای هر صد هزار نفر کمتر از متوسط کشوری است. از نظر شاخص برخورداری از تخت بیمارستانی، خوزستان، در میان ۳۱ استان ایران، در رتبه بیستم قرار میگیرد
برگرفته ای از سایت ایران وایر، ۲۷ جولای ۲۰۲۱